پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

غایت فهم عقلی‌


غایت فهم عقلی‌
پیشتر گفتیم که اندیشه دوران مدرن مبتنی بر پذیرش خدایان متکثر دروغین است. فهم ماهیت دروغین خدایان، هماره برای علوم عقلی محوریت داشته است اما نمی‌تواند دغدغه علوم نقلی باشد. کسی نمی‌تواند توحید را بر مبنای تقلید بپذیرد و این یعنی توحید، خارج از حوزه شناخت نقلی است.
اگر بنا باشد آدمیان به توحید ایمان داشته باشند، باید آن را بفهمند؛ هر چند فهمشان اصلاً کامل نباشد. سنت عقلی بیشتر متوجه تبیین توحید بوده و این که توحید چگونه موضوعات ایمان چون خدا، فرشتگان، متون مقدس، قیامت، قضا و قدر و خیر و شر آن را وضوح می‌بخشد.
مسلمانان چگونه باید این موضوعات را بفهمند؟ چرا باید به آنها ایمان داشته باشند؟ ایمان درست هیچگاه نمی‌تواند باوری کورکورانه باشد، بلکه تعهد به آن چیزی است که آدمی واقعاً آن را درست می‌داند. در بحث از خدا و دیگر موضوعات ایمان در پرتو توحید، نه تنها مهم است که بیان شود آنها چه هستند، بلکه باید بیان شود چه نیستند.
اگر آدمیان ندانند خدا چه هست، براحتی به عبادت خدایان دروغین خو می‌گیرند. این امر آنان را در برابر تکثیر دنیای مدرن، یعنی چندگانگی خدایان که اندیشه‌ها اقتضای عبادت آنها را دارند، بی‌دفاع می‌کند.
آنچه دربار‌ه مواجهه اسلام معاصر با دوران نو قابل توجه است این است که مسلمانان برای برخورد با موقعیت کنونی آمادگی عقلی ندارند. روشنفکران‌ مسلمان بجز چند استثنای‌ محترم مشروعیت‌ خدایانِ دوران نو‌ را به پرسش نگرفته‌اند. بلکه آنان درباره بهترین راه خدمت به آنان بحث می‌کنند.
این به آن معناست که بگوییم مسلمانان بی‌شمار دوران مدرن هماره به دنبال یافتن بهترین راه انطباق جوامعشان با نفی توحیدند. امروزه بسیاری از مسلمانان می‌پذیرند که غرب هزینه سنگینی برای تجدّد و سکولارسازی پرداخته است. آنها می‌بینند که بحران‌های اجتماعی مختلفی در جوامع مدرن پدید آمده و می‌فهمند که این بحران‌ها به‌گونه‌ای با نبود سنت‌های دینی، نهایتاً بی‌معنا بودن زندگی جدید و بی‌ارزش کردن هدایت‌های اخلاقی مرتبط است. اما بسیاری از همین افراد به ما می‌گویند که اسلام متفاوت است. اسلام می‌تواند فناوری و دانش فنی پیشرفت، آبادانی و مهارت را بپذیرد و در عین حال قوت معنوی و اخلاقی خود را نگه دارد و از فروپاشی جامعه که در غرب رخ داده بپرهیزد. تلاش‌های عملی در جهت انجام چنین کاری بروشنی ثابت می‌کند که جامعه اسلامی براحتی می‌تواند به گونه دیگر استبدادهای گسترده‌ای بدل شود که هماره ویژگی جهان مدرن بوده‌اند. همه‌گیری بوروکراسی، فناوری و جهان‌بینی تکثیر و تجاوز مدام آنها به همه ارتباطات انسانی به آن معنی است که هر لحظه بخش بیشتر و بیشتری از جهان غیرانسانی، شیءگونه و آماده دستکاری می‌شود. قیدوبندهایی که اخلاق سنتی وضع می‌کند، در برابر نهادهای دوران نو وزن چندانی ندارند، خصوصاً در زمان‌های بحران و چه زمانی بحران نبوده است؟ این که بسیاری از مردم گمان می‌کنند که اسلام می‌تواند ببالد و در عین حال خدایان دوران نو را هم بپذیرد، نشانگر آن است که آنان منظر توحید را که زمانی به تفکر اسلامی جان می‌داد، فراموش کرده‌اند.
وقتی آدمیان از زندگی هماهنگ با مبانی متعالی که تعیین‌کننده وجود واقعی اشیا هستند سرباز زنند، پای بحران و بی‌نظمی را در طبیعت و محیط اجتماعی می‌گشایند. قرآن این روند را در این آیه چنین خلاصه می‌کند: «فساد بر اثر آنچه آدمیان خود انجام می‌دهند در بر و بحر ظاهر شده است.»
فساد به معنی نبود فلاح است و فلاح، تمامیت، سلامت، تعادل، هماهنگی، انسجام، نظم و اتحاد در سطح فردی و اجتماعی و کیهانی است. فلاح تنها از طریق توحید قابل دسترسی است.

ویلیام چیتیک
مترجم: سیدامیرحسین اصغری‌
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید