زندگی استیونس داستان نویس بزرگ

رابرت لوییس استیونسن با وجود مبتلا بودن به بیماری و سن طفولیت و خردسالی ، اندیشه ای بلند و روحی قوی و توانمند داشت ، به طوری که در سن پنج سالگی ، اولین نوشته اش را که درباره تاریخ زندگی حضرت موسی (ع ) بود، برای کامی داستان نویس بیان کرد.
(((رابرت لوییس استیونس ))) در سیزدهم نوامبر سال ۱۸۵۰ میلادی ، در شهر (((ادینبورو))) در (((اسکاتلند))) به دنیا آمد. پدرش مهندس راه و ساختمان بود و علاوه بر کارهای اصلی خود، فانوس های دریائی هم می ساخت و مادر رابرت ، دختر یک کشیش مسیحی بود.
وی از سن سه سالگی گرفتار ناراحتی تنفسی گردید و تا ده سالگی همواره در بستر بیماری بسر می برد.
رابرت لوییس استیونسن با وجود مبتلا بودن به بیماری و سن طفولیت و خردسالی ، اندیشه ای بلند و روحی قوی و توانمند داشت ، به طوری که در سن پنج سالگی ، اولین نوشته اش را که درباره تاریخ زندگی حضرت موسی (ع ) بود، برای (((کامی ))) داستان نویس بیان کرد، و او آن را به رشته تحریر در آورد. در نه سالگی داستان تحت عنوان (((تعطیلات در شهر پرت )))تاءلیف کرد.
او به قدری به نویسندگی علاقه داشت ، که ادامه تحصیلاتش را در رشته های حقوق و راه ساختمان ، نیمه کاره رها کرد و به نویسندگی پرداخت .! رابرت از قدرت تخیل فوق العاده ای برخوردار بود، به طوری که انتشار داستان های تخیلی و پرجاذبه این نوجوان ، در شهر (((ادینورو))) دست به دست می گشت و به همین جهت در بین مردم این شهر دارای احترام و موقعیت ویژه ای بود.
او با وجود شدت بیماری ، بسیار شجاع بود و از جنگها و خون ریزیهای مردم در کشورهای مختلف رنج می برد. رابرت در بستر بیماری و تحمل درد رنج ناشی از آن ، در سفرهای دریائی و حتی به هنگام طوفان های وحشت زا و... و در هر جا بود، هنرمند بود و همواره در نگارش و تاءلیف بسر می برد و به کار کردن و نوشتن ، به راستی عشق می ورزید.
گاهی در بستر بیماری افتاده بود، یک دستش را به پهلوی خود گذاشته بود، تا از خونریزی آن جلوگیری نماید، اما با این حال ، با دست دیگرش ، در حال نوشتن بود!
رابرت لوییس استیونسن در سال ۱۸۸۰ میلادی ، با زنی از اهالی شهر (((ایندیانا))) در فرانسه ازدواج کرد. همسر رابرت ، ده سال از شوهرش ‍ بزرگتر بود و از شوهر اولش جدا شده بود. رابرت پس از ازدواج همراه با همسرش به (((دره ناپا))) در کالیفرنیا رفت و در آنجا سکونت نمود.
از دیگر آثار مشهور رابرت می توان به کتاب (((جزیره گنج ))) که در سال ۱۸۸۳ میلادی ، به چاپ رسید و کتاب (((جکیل و هاید))) که در سال ۱۸۸۶ میلادی ، به رشته تحریر در آمد، نام برد.
سرانجام در شامگاهان یکی از شبهای ماه نوامبر سال ۱۸۹۴ میلادی ، در حالی که رابرت لوییس استیونسن در حیاط منزلش ، دستش را زیر سرخویش گذاشته بود، فریاد بر آورد و گفت : (((این دیگر چیست ؟!))) سپس از پسر خوانده اش سؤ ال کرد: (((آیا من امشب عجیب به نظر نمی رسم ؟!)))
به هر حال رگهای خونی مغزش پاره شده بود و به تدریج به زانو در آمد و چند ساعت بیشتر طول نکشید، که چشم از جهان فرو بست !
این داستان نویس ماهر، در اثر بیماری طاقت فرسا بیش از ۴۴ سال نتوانست زندگی کند، اما امروز که از مرگ او یکصد سال می گذرد، به خاطر آثار قلمی اش ، نام او زنده است و آثار و افکارش مورد استفاده و بهره جوئی افراد مختلفی قرار می گیرد

منبع : تبیان همدان