چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تخیل و واقعی


تخیل و واقعی
سبکهای واقع گرایی (رئالیسم) و طبیعت گرایی (ناتورالیسم)، با وجود عناصری شناخته میشوند که به کمک آنها جهان واقعی را همانطور که هست به تصویر میکشند و همه چیز را در شکل واقعی خود حفظ میکنند، در مقابل، علامت مشخصه هنر خیالپردازانه انکار و از بین بردن نشانه های بارز جهان واقعی است، به طوری که اتفاقات موجود در آن نه تنها غیر واقعی و نا محتمل هستند بلکه در جاهایی به کلی خلاف واقعیت به نظر میرسند.
برای تصویر سازی خیالپردازانه، مجسم کردن چیزهایی که کاملا غیر واقعی هستند تنها نیمی از ماجرا است، تاثیر کامل چنین تصویری موقعی بروز میکند که این عناصر غیر واقعی طوری به تصویر کشیده شوند که واقعی به نظر برسند. باید عناصری از واقعیت در این تصویر خیالی وجود داشته باشد تا بیننده بتواند با کمک آنها با این تصویر ارتباط برقرار کند و کاملا در این جهان غیر ممکنها وارد شود.
تصویرگران به روشهای مختلفی به این هدف دست می یابند اما رایج ترین حلقه اتصال فیگور انسان است. آثار هنری که در آنها حتا یک فرم انسانی قابل تشخیص نباشد، بسیار نادر هستند. البته این فیگورهای انسانی دگرگون شده و در قالب موجودات فرابشری مانند پری دریایی، فرشته، سنتور (centaur موجوداتی نیمه انسان نیمه اسب) و موجودات تغییر شکل دهنده ظاهر میشوند، اما همواره به اندازه ای که بیننده بتواند با آن ارتباط برقرار کند، در آنها صفات انسانی وجود دارد.
به وجود آمدن "جهان ثانویه" به هنرمندان امکانات فراوانی برای خلق ماجراهای ذهنی داده است. اگر تمام هنرمندان مجبور به خیال پردازی در محدوده یک دنیا بودند- چه دنیای واقعی یا ثانویه- مجبور بودند که در محدوده همان دنیا به کار بپردازند.
برای مثال اگر این جهان خیالی، جهان تولکین- زمین میانه Middle Earth - بود، تمام هنرمندان باید پریها، هابیتها و غولها را با توصیفات تولکین ترسیم میکردند، اما با نا محدود بودن جهان ثانویه، هر هنرمند میتواند اتفاقات موجود در آثار خود را به شیوه خود خلق کند و برای آن توضیحی قانع کننده داشته باشد: "در این جهان، این طور است".
منبع : سایت فریا


همچنین مشاهده کنید