چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

آواز غریب


آواز غریب
نورهای حسود بر پیشانی ات تو را پیر نشان می دهد
نفس هایت آواز غریبی است
که کشاورزان خسته می فهمند
هنگام که سرما به خشخاش ها می زند
پاهایت بوی مین می دهد
دهانت بوی گرسنگی
شانه هایت آوار آوار
آوارگی.
عرقت را پاک کن
مردان زابلی برای دخترت طلا می خرند
پسرت در چاههای «تلّ سیاه*» سیراب است
تا ابد
سیگارت را بکش
این قهوه خانه های کثیف «چایِ سبز*» ندارند
این سالثانیه های خمار
این آرامشِ در نومیدی
این من که توام
روزی تمام می شود
با مرگ ما.
سید الیاس علوی
منبع : انجمن شاعران ایران


همچنین مشاهده کنید