پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

صادق هدایت و سیاست


صادق هدایت و سیاست
نویسنده ی این سیاهه، با حسی عاشقانه احساس می کند، که روح هدایت عزیزما، که اکنون در کنار منست، از اینکه درباره ی این موضوع سخن میرود، بسیار شاد و شنگول و رقصان خواهد شد!
● پاره هایی از اندیشه ها ی هدایت
هدایت در باره ی سفر خویش به تاشکند چنین می نویسد:
"توی طیاره دکتر سیاسی پرسید از کتابهایت چه داری، بده بخوانم. چونکه اصلا یکی از آنها را نخوانده بود، گفتم همراهم نیست. اما وقتی رسیدیم تاشکند، یک دوره ی کامل از معلوماتم را دادم به کتابخانه شان. به ریاست عظمای دانشگاه تهران برخورد. بهش گفتم اینها همان ازبکهای سابق خودمان هستند، حالا ببیتید دختر بچه هایشان پیانو میزنند، باله میرقصند، تراخمی و کچل هم نیستند، سالک هم ندارند... زیر سبیلی در کرد. بعد رفت همه جا نشست و گفت فلانی بلشویک شد... بدبختی اینست که نه این وریم و نه آن وری، نه اهل سیاست..."
عزیز صادق ما، در ادامه می گوید:
"سیاست چیز گهی است، کار من نیست، تو یک مملکت حسابی سیاست را میدهند دست متخصص، نه دست من و امثال من. ولی ضمنا همه مان بچه ی سیاستیم، با سیاست کاری نداریم، سیاست با ما کار دارد. وقتی هم پایش بیفتد باید حقش را گذاشت کف دستش. سارتر همین کار را کرد. با سلام و صلوات به آمریکا دعوتش کردند. اولا یک ربع ساعت بهش وقت دادند که حرف بزند. به جای اینکه راجع به ادبیات و فلسفه صحبت بکند، پرید به وضع آمریکا، سیاهها، حق کشی، راسیسم. بعد هم که بر گشت، معلوماتی را نوشت که روز اولی که دیدمت(اشاره به همسفر خود) دستت گرفته بودی: روسپی بزرگوار. از سناتور ها گرفته تا مردم عادی، دهان همه شان را چائیده. حالا لابد دمار از روزگارش خواهند کشید. ولی او دیگر جا افتاده ما چی؟ مرده شور این جور شهرت را ببرند( اشاره به شهرت خویش است)!.."
همانگونه که دیده می شود، هدایت سیاست را در ابعادی بالا می بیند، او تنها بدنبال پاکی است و در جستجوی حقیقت خستگی ناپذیر است و سازش ناپذیر. او در این جستجو، با تمامی وساطت بزرگان آن زمان، حتی با پدر خویش نیز به سازش نمی رسد.
هدایت در پندار و گفتار و کردار خویش نماینده ی رشته های پاک فرهنگ کهن میهن عزیز ما ایرانست که در طی هزاره ها بافته و تافته، و در او حک گردیده است، و از این دیدگاه جوانان کشور ما، این امید های آیندگان، باید هدایت را به گونه ی عمیق تری بشناسند.
● هدایت و کنگره ی جهانی صلح
صادق هدایت در سال ۱۳۲۸، در کنگره ی جهانی صلح شرکت کرد. باید توجه داشت که در آن زمان رئیس سازمان صلح ایران، شاعر بزرگ ایران، ملک الشعرای بهار بود ( بهار، کفتر بازی خبره بود و شعر کبوتر او، بیانگر آنست). در چارچوب دوستی های او شخصیت هایی چون نیما یوشیج و احسان طبری قرار داشتند. شخصیتهائی با این قامت انسانی، بی شک، به فعالیت سیاسی محتوایی دیگر داده بودند و این باعث شده بود تا پیشرو ترین و پاکترین اندیشمندان مردمی و میهن دوستان در حزب توده ایران اطراق کنند.
● خند و لبخند هدایت
نسل جدید چپ ایران باید آگاه باشد که، از آنجا که عقب افتادگی و غیر تخصصی بودن جامعه ی ما، ما را به سیاسی بودن مجبور می کند، پس باجبار باید سیاسی بودن را به انسانی بودن آن مشروط کنیم. باید هر عمل سیاسی ما نشاندهنده یک عمل انسانی باشد و این بویژه نشان میدهد که تمامی رهبری سیاسی کنونی چپ ایران باید از رفتارهای لجوجانه، تصمیمات بدون اندیشه، گفتارها و نوشته های شعاری، رتوریک و انفاتیک و ادعاهای پوچ و بدون پشتوانه فکری و فلسفی- انسانی دست شوید، مستقل بیندیشد، در دفاع از آداب و فرهنگ و حقوق توده های رنج سازش ناپذیر بوده و در مسیری حرکت کنند که از طرف اندیشمندان نامبرده، پیموده و کوبیده شده است، تا نیروهای چپ ایران بتوانند در راه آمال بزرگ انسان که دستیابی به یک "جامعه ی انسانی" است بدرستی گام بردارند، و نقش شایسته ی خویش را با پاکی وشفافیت، در صحنه ی تئاتر هستی بازی کنند.
مهندس سهراب مژده
منبع : پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید