چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

نام محمد محمدعلی


نام محمد محمدعلی
● ادبیات بهتر است یا ثروت؟
می توان در این باره نوشت که محمد محمدعلی نویسنده یی شهری است و شخصیت جایش را از میان اقشار میانی یا فرودست جامعه انتخاب می کند، اما در این باب، به وفور حرف زده شده است. پس در اینجا به موضوعی دیگر اشاره می کنیم که البته بی ربط با رویکرد محمدعلی به شهری نویسی و انتخاب شخصیت هایش نیست؛ محمدعلی دوست دارد نویسنده یی پرفروش باشد. اشکالی هم به این نگاه وارد نیست. چون پرفروش بودن یعنی داشتن مخاطبان بیشتر، کمک به اقتصاد مولف و همچنین اقتصاد نشر. بنابراین برخلاف تصوری که در میان قشری از نویسندگان وجود دارد، پرفروش بودن الزاماً به معنای افتادن به ورطه عامه گرایی و مبتذل نویسی نیست.
به گمان من، این اتفاق در مورد محمدعلی، با رمان «برهنه در باد» تبدیل به یک دغدغه اصلی شد؛ رمانی خوش خوان و جذاب، با بن مایه های پلیسی و ساختاری هزار و یک شبی که می توانست خواننده را در لذت خواندن یک کار خوب، شریک کند. این کتاب، همان گونه که محمدعلی می خواست، به چندین چاپ رسید و از حلقه تنگ مخاطبان خیلی حرفه یی به بدنه خوانندگان داستان هم راه یافت. یعنی یک موفقیت برای نویسنده که بدون افتادن به ورطه عامه گرایی، اثری درخور و قابل اعتنا برای ادبیاتی ها نیز خلق کرده بود.
«قصه تهمینه» رمان بعدی محمدعلی بود که آشکارا نشان می داد اثری پرفروش باشد. تا حدودی هم این اتفاق افتاد و عامه مخاطبان، خریدار «قصه تهمینه» شدند، اما اهالی ادبیات و منتقدان، این کار را خیلی نسپندیدند. چه اتفاقی افتاده بود؟ باید پاسخ را خود نویسنده بدهد. گمان شخصی من این است که بعد از موفقیت ادبی و تجاری «برهنه در باد»، محمدعلی تصمیم گرفته بود که باز هم کاری پرمخاطب بیافریند. شاید همین «تصمیم گرفتن» باعث شده بود که «قصه تهمینه» نه تنها در قد و قواره «برهنه در باد» که حتی در اندازه کارهای پیشین محمدعلی هم نباشد. به این دلیل که هر نوع تصمیمی برای تن دادن به خواسته ها و نیازهای عامه مخاطب، این خطر را با خود دارد که نویسنده، بخشی از خلاقیت خود را فدای این خواسته ها و نیازها کند. البته بعد از «برهنه در باد»- که نقطه عطفی در کارنامه ادبی محمدعلی به شمار می آمد- او سه اثر دیگر نیز به جز «قصه تهمینه» منتشر کرد. یعنی «مشی و مشیانه»، «آدم و حوا» و «جمشید و جمک» این سه کتاب هم پرفروش از آب در آ مدند و خصوصاً در میان نسل جوان، مخاطبان زیادی برای خود دست و پا کردند. اما از آنجا که این سه داستان بلند- حداقل به گمان شخص من- چندان در حیطه ادبیات خلاقه قرار نمی گیرند و بیشتر کارهای پژوهشی به شمار می آیند، در بحث ما جای نمی گیرند. با این حساب، ما نویسنده یی داریم که از شهر می نویسد- چون می داند اکثر مخاطبانش شهری هستند- و از میان آدم های معمولی و اقشار میانی جامعه شخصیت هایش را برمی گزیند- چون می داند بخشی از مخاطبانش همین مردم هستند. همین نگاه به داستان هم باعث شده است که تقریباً تمام کتاب های محمدعلی به چاپ های بعدی برسند و از دایره مخاطبان نخبه خارج شوند. اما همان گونه که گفتیم، نقطه عطف این تفکر، رمان «برهنه در باد» بود. پس حالا ما با نویسنده یی روبه رو هستیم که با رویکرد پرفروش بودن، دو رمان به چاپ رسانده است؛ یکی موفق به اسم «برهنه در باد» و دیگری ناموفق به اسم «قصه تهمینه» بی تردید، داستان نویسی محمدعلی همچنان ادامه دارد و می توان به انتظار کارهای بعدی او هم نشست تا به قضاوت صحیح تری از آثار او پرداخت. اما تا همین جا هم «برهنه در باد» نقطه قوت بسیار بزرگی در کار اوست؛ چرا که از طریق همین رمان، به دیگر نویسندگان و البته به مخاطبان، نشان داده است که می توان کاری پرفروش خلق کرد که هم در حافظه ادبی کشور باقی بماند و هم هیچ نشانه یی از ابتذال و سطحی نگری اکثر آثار عامه پسند در آن نباشد.

محسن فرجی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید