پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

۱۰ اوت سال ۶۱۲ پیش از میلاد ـ درباره ریشه ایرانیان ساکن در غرب وطن، به مناسبت محاصره نینوا


۱۰ اوت سال ۶۱۲ پیش از میلاد ـ درباره ریشه ایرانیان ساکن در غرب وطن، به مناسبت محاصره نینوا
محاصره شهر نینوه (نینواNinua) پایتخت امپراتوری آشور Assur توسط نیروهای نظامی ایران و بابل (مشترکا) از دهم اوت سال ۶۱۲ پیش از میلاد آغاز شد. برخی از مورخان، این تاریخ را روز سقوط نینوه و کشته شدن «سینشاریشکونSinsharishkun» پادشاه وقت آشور ذکر کرده اند که مورخان دیگر سقوط شهر را دهم دسامبر این سال و در پی یک محاصره چهار ماهه نوشته اند. بعضی مورخان نیز نوشته اند که محاصره از ماه مه سال ۶۱۲ پیش از میلاد آغاز و تا ژوئیه که شهر سقوط کرد ادامه داشت. این اختلاف تاریخ نتیجه محاسبات منتفاوت تقویمی است. شرح سقوط شهر را مورخ بابلی آن زمان نوشته و کتیبه آن موجود و در موزه بریتانیا در لندن است. سینشاریشکون پسر آشوربانیپالAssurbanipal بود که در قصر خود کشته شد. برخی از مورخان نوشته اند که هنگام سقوط شهر خودکشی کرد. وی ۱۱ سال حکومت کرده بود.
در پی تصرف نینوا، نیروهای فاتح این شهر را با خاک یکسان ساختند و آشوری ها را به نقاط دور دست تبعید کردند تا دولت آشور دیگری تشکیل نشود. نینوا که اینک در دل و قسمتی از آن در حاشیه شهر موصل قرار گرفته در ساحل شرقی دجله و نزدیک به کوههای زاگرس ساخته شده بود و سالها از انجا بر منطقه وسیعی تا مدیترانه و از سوی دیگر تا قفقاز و اناتولی حکومت می شد. از خصوصیات دولت آشور ظلم و استثمار نسبت به ملل دیگر و به بردگی گرفتن افراد آنها و به بیگاری گماردنشان بود تا برای آشوری ها ثروت تولید کنند. آشوری ها درعین حال در هنر و خط و ثبت تاریخ و رویدادها پیشرفته بودند.
ایرانیان ساکن غرب فلات ایران بیش از سایر ملل از آشوری ها آسیب دیده بودند که سرانجام با بابلی ها متحد شدند و ریشه آشوری ها را برکندند. مورخان یونان قدیم ایرانیان ساکن غرب فلات ایران را «ماد» نوشته اند ولی برخی از آنان از جمله هرودوت در این زمینه توضیح بیشتری داده و نوشته اند که این مردم که همانند پارسها به زبان اوستایی و سکاییSaka (سیتی ـ سغدی یا تاجیکی) سخن می گویند خودشان را آریزانتیArizanti (آریایی) می نامند. علاوه بر زبان ـ لباسها، تجهیزات و ابزارها، عادات و رسوم و آیین آنان نیز با پارس ها و سایر اقوام ایرانی یکسان است. ایرانیان ساکن غرب فلات ایران (از اران تا ایلام) شهرهای بزرگی برای خود ساخته اند از جمله اکباتانا (همدان) و راگائه (ری) که اکباتانا را پایتخت قرار داده بودند. پیرو آیین زرتشت هستند و گویا زرتشت ترویج آیین خود را از همین منطقه (آذربایجان و کردستان) آغاز کرده بود. نخستین پادشاه ایرانیان غرب کشور ( به قول یونانی ها: مادهاMedes) دایوکو Daiukku بود. نخستین دولت ایرانیان (دولت مستقر در همدان) پس از غلبه بر آشوریان، در همان سال (۶۱۲ پیش از میلاد) به اورارتو (ارمنستان) حمله برد و آنجا را ضمیمه قلمرو خود کرد و از همان زمان تا جنگهای ایران و روسیه در سه دهه اول قرن نوزدهم، ارمنستان عمدتا تحت الحمایه ایران بود.
«استرابو» پدر علم جغرافیا در کتاب خود، «جغرافی» نوشته است که ساکنان ایران ( که او «آریانا» نوشته است) از سغدیا (تاجیکستان امروز) تا باکتریا (بلخ ـ افغانستان) تا رود سند و خلیج فارس و کوههای زاگرس تا شرق آناتولی به یک زبان سخن می گویند و آداب و فرهنگ و دین مشترک دارند، ریشه این قوم از سغدیا (تاجیکستان امروز) است و مثل این است که از آغاز هم خدایان متعدد نداشته بودند (بت پرست نبودند)، مردمی باهوش و مهربان و در عین حال مبارز و دقیق هستند. زبانشناسنان بر پایه نوشته های هرودوت و استرابو و بررسی های محلی و خواندن سنگنبشته های ایران و سفال نوشته های آشوری و ... به این نتیجه رسیده اند که ایرانیان همواره زبان مشترک داشته و هجوم های پس از قرن هفتم (اعراب و سپس اقوام ترکیک و مغول) باعث باقی ماندن واژه های فاتحین در مناطقی از ایران شده است به همان گونه که آثار زبان رومی ها (لاتین) در اروپای غربی و زبان فرانسه در انگلستان باقی مانده است ولی ایرانیان هرگز زبان نیاکان را از دست نداده اند. برای مثال واژه وزرک (بزرگ)، از سه هزار سال پیش باقی مانده و کردها همان را بکار می برند که ریشه اش وزراکا بود. یا واژه باستانی (آریایی) «پارادایادا» به معنای باغ بهشت که در ایران تبدیل به پردیس و فردوس و در زبان انگلیسی پارادایز شده است. شایاتیا = شاه، کپال = سفال که در انگلیسی «کلی» تلفظ می شود، سپاکا = سگ و ....
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید