چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ناصرالدین شاه از آبخازیا به المپیک می رود


ناصرالدین شاه از آبخازیا به المپیک می رود
یحتمل من باب ماجرایه قشون کشی در مملکت گرجستان علی الخصوص منطقه اوستیای جنوبی که به مثابه سرجهازی میرزا ولادیمیر خان پوتین محسوب می گردد، گفتن های متعددی شنفته اید و پیرامون در افتادن بشر دوپا، با هم نوع اش بار دیگر قیچ مانده اید. اصولا بنی بشر یاجوج ماجوج در هنگامه ای که بیکار مانده و خوشی برای ایشان عادت می گردد به مجرد چند سوت بساط شاخ در شاخ شدن را فراهم آورده و پاچه یکدیگر را بابت تثبیت تمدن و سیویلیشن، می گیرند؟! گویا قشون گرجی در بلا د آبخازیا عملیات کرده و با ساپورت یانکی ها به قاعده ای عشرون، گردوخاک به پا کرده اند لیکن در این غائله البته قزاق شوروی جهت رو کم کنی مملکت اوتازونی فی الکل بدفرم، توپ ترکانده اند.
دیگر این که ممالک شوروی و اوتازونی به علت خصومت دیرینه با یکدیگر در افتاده لیکن در این میان مملکت گرجستان به عنوان نکته انحرافی به صورت توفیق اجباری کتک ها و لگدهای جناب بوش و عالیجاه پوتین را نوش جان می فرماید. آفر می دهیم که اهالی جدایی خواه آبخازیا من حیث خواباندن این وضعیه قاراشمیش از تجارب ارزنده قاجاریه نظیر ترکمنچای و گلستان بهره برده تا به طریقی نیک، مناسبات عادی شود. راپورت داده اند که منطقه اوستیا به دو بخش علیا و سفلا قسمتون شده از آنجا که نیمه شمالی به سان بالا خانه بوده و سابقا اجاره داده شده، شایسته است اوستیای جنوبی نیز همانند گلستان در قالب طرح اجاره ۹۹ ساله به مملکت تزاری واگذار شود؟! ایضا معلوم نبوده که در کنار بالا خانه ای که اجاره رفته با کرایه دادن پایین خانه چه شود؟! یحتمل قضیه و کیفیت حادثه باید از الا غ مش رمضان استعلا م شود؟!
دیگر این که شبابی که بابت شرکت در واقعه ای المپیک نام، پشت دیوارچین بی صبرانه زنبیل گذاشته بودند، چند یومی است که مشغولون رقابتیه با یکدیگر شده عن قریب است که با دشت نمودن زر و سیم های مدالی و احیانا چفیدن یک تکه جواهر از قصر(؟!) کیفور شده و کلی حال کنند. ایضا ما نیز هر چه به دکتور قراخانلو المپیک چی، آویزان شدیم که ما را به عنوان ورزشکار به مسابقات اعزام نمایند، ایشان به قاعده ای ردیف متاسفانه ما را پیچانده، دوری مهدعلیا و مساله خفن بچه نه نه ای را بهانه کرده، به جای ما رضا عنایتی را به مسابقات وزنه برداری ترانسفر نمودند. هر که نداند ما می دانیم این قضایا زیر سر مافیایی چون اصغر بیکار و اکبرچاخان بوده که ناجوانمردانه، پشت سر ما نزد دکتور، صفحه گذاشته اند که ناصرالدین شاه دوپینگ کرده است؟! همگان واقفند که ما جز تخم مرغ و چند دانه قرص برنج، فی الیومیه چیزی مصرف نکرده و این جوسازی ها باعث شده که دسته سنگین وزن در نبود ما، لطفی نداشته و المپیک از رونقیه بیفتد. همین کارها را می کنند که آمار طلا ق بالا می رود؟!
دیگر اینکه در مراسمیه افتتاحیه، رژه شباب داخله با طلایه داری بانو هما حسینی قایق چی، همراه بوده لیکن ایشان در همان دور اول مسابقات به علت ناشی گری، حذف شده تا بعد از کلی ژست پرطمطراق به سوی مملکت برگشتون شده و یحتمل پیرامون این شکست ورزشی، دوره ای را به فکرون و یوگا نشسته تا مجددا پارو علم کند؟! ایضا تا باشد از این شکست های ورزشی که اگر این شکست از نوع عشقی بود، یحتمل این همابیگم به جای غرق شدن قایق اش اینک حتما کشتی هایش غرقون شده بود؟!
عارض به حضورتان، واقعه المپیک گویا از ازمنه دور و سابق بر این از سوی قوم ارسطو خان یونانی، مرسوم گشته و تا به این دوران به قاعده هر چهار سال برگزار گردیده لیکن این عملیات پرطمطراق فی الحال که از تلفیزیون و ماهواره برای جماعت، نمایش داده می شود. زمینه چارمیخ شدن عده ای بیکار را فراهم آورده عن قریب است که رتق و فتق اموریه زندگانی را بی خیالون شده همانند مهدعلیا، منجیلک و میرزا تقی خان، احوالیه بیتکو بیتکو بیتکو کردن، کوشتی گرفتن و رویت دندان های قشنگ جناب رونالدینیوخان آمازونی را دقیق شوند. ایضا مهدعلیا هم داعیه حضور در المپیک را داشته و خود را از امیدهای کسب مدال در رشته بوکسینگ می دانند لامحاله در تایمی که این مسابقات را روال می کنند، عیب و ایرادات بازیکنان را گوش زد کرده، فی الفور با پوشیدن دستکش های قرضه امیرکبیرخان به صورت استادانه ای طی یک فقره ضربه سهمگین به صورت مبارک ما، طریق صحیح مشت زنی را برای عموم دربار، تدریس می نمایند؟! بماند که به لطف این جوزدگی ها به قاعده ای ضایع، زیر چشمان هومایونی یک جفت بادمجان مشهود گشته که هرکس نداند یحتمل خیالات می فرمایند که ما با گاری خری تصادف کرده ایم؟!
سخن به درازا کشیده لیکن گویا میرزا نادرخان افشار قصد آن نموده اند که با جازدن خود به عنوان شاگرد استاد بروسلی در مسابقات کاراته شرکت کرده و مدال به دست آورند که را پورت دادیم تا چشم بادامی ها گول این رجل میگسار را نخورده و او را در المپیک داخل نکنند. در این ایام هر مادر مرده غاز قولنگی که بوی طلای المپیک به دماغش می رسد، سریعا عنان از کف داده، تصمیم پکن می گیرد تا چیزی به دست آورد لیکن جهت اطلاع اینکه این بوی کباب نبوده بلکه عده ای مشغول داغ کردن خر می باشند؟! بیت تضمینی:
کار هر غازقولنگی نیست المپیک رفتن
زور خر می خواهد و عقل خفن
روزگارتان همچنان عشرون، فعلا خداحافظون.

نویسنده : مهدی دل روشن
منبع : روزنامه مردم‌سالاری


همچنین مشاهده کنید