چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

زندگی


زندگی
می دود
می رقصد
به خویش می پیچد زندگی
بی آن که بداند چرا
وقیحانه و پر شَرَر
در روشنای ناپایای افق
شب از راه می رسد
شهوت انگیز
کمرنگ می شود همه چیز
گرسنگی حتی
محو می شود همه چیز
حتی شرم
و شاعر،‌ نفسی به راحتی می کشد؛
روح من، مثل مهره های پشتم خواب می خواهد، ‌خواب
با قلبی آکنده از رؤیاهای شوم
می روم تا آرام بگیرم
می لولم در پرده هاتان
آی سیاهی های سرد

وارت سرکیس
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید