پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

باران


باران
محو نگاه نافذ باران که می‌شوم
در گیر و دار باد، پریشان که می‌شوم
حتی سکوت پنجره‌ هم شعر کاملی است
در امتداد کوچه غزل‌خوان که می‌شوم
سمت غروب شهر، سر کوچه جنون
مجذوب رفت و آمد یک “آن” که می‌شوم
آوازهای خاطره‌ام تازه می‌شوند
آوازخوان گنگ خیابان که می‌شوم
محو نگاه نافذ باران شدن کم است
مبهوت بی‌قراری بوران که می‌شوم
مثل تمام پنجره‌ها گریه می‌کنم
عین بهار، شکل زمستان که می‌شوم

علیرضا بهرامی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید