ناصرالدین شاه در مسابقات فرمول یک

در ازمنه حاضریه قاعده ای از شباب در شوارع به امورات اتول رانی با احوالات ویراژی، لا یه کشی، تیک آف و آینه بغل پرانی بدفرم اهتمامیه دارند لیکن گویا ایشان گاهی مواقعیه شوارع آزادی، نواب، پیروزی، کارگر و شریعتی را به سان پیست اتول سواری دیده و کاری می نمایند که عده ای درایور بچه مثبت درجا غیچ شده و عینهو خاله هتی، محو تماشای اکشن های آکروباتیک آنان می گردند. فی المثل همین اصغر آقا که چند یومی نمی باشد از دهات اوشون پشم به بلد آورده اند، من باب فروشیه یک راس گاو و چند فقره گوسفند، توانستن کرده اند که اتولی پیکان نام، با رنگ زرد جق جقی مدل هزار سیصد و بوق تهیه فرمایند، در حالتیه ای که هنوز فرق دنده با قند شکن را نمی دانند؟! صادق خان همین اواخر گویا یک اتول زانتیا تهیه فرموده ایضا غازقولنگ بر روی اتول سی میلیون تومانی، قریب بر بیست ملیون تومان صرف امورات اسپورتی و ساب بوفر کرده اند لیکن گفتن کردیم که داش صادق، حضرتعالی فی الکل عشق بوف داشته چنان که بوف کور نوشتن کردید، حال نیز سیستم صوتیه را بوفر نموده اید؟!
فی الجمله میرزا آقا خان نوری معروف به بالا خان از منجیلک پرسیدن کردند که اگر مثلا مهدعلیا پول درست و حسابیه به تو بدهند با آن چه اتولی مهیا می کنی؟ که در این تایم منجیلک پاسخ داد: سه فقره مینی باس؟! بالا خان ادامه دادند که چرا سه فقره مینی باس؟! منجی غاز قولنگ هم فی الفور جوابیه داد بدان خاطر که آن ها را بفروشم ایضا یک اتول پرادو بخرم؟! همین کارها را می کنند که ملت به دوگوله ایل و تبار قجریه شک و تردید می نماید، معلوم نیست این پروسه اضافه ستاندن سه فقره مینی باس دیگر چه صیغه ایست؟! در این ارتباطیه منجیلک اعتقادون دارد که دوست دارد چند مدتی را با این اتول های سه گانه در خط طهران- تگزاس کار کند که جاده شناس شود؟
من باب همین سخن لازم بوده که کومپانی ایران خودرو، آرم اسب را از روی اتول سمند برداشته و به جایش عسک شش در چهار منجیلک را بزند چرا که این قاعده حرف ها فقط از احوالات یک اسب است؟!
جناب میرزا هدایت ملقب به صادق شوماخر، زحمتیه درایورینگ اتول آزرای ما را کشیدند که به همراه اسکی خان مقدونی در شوارع گشت و گذاری بزنیم لیکن سر کوچه، میرزا محمدعلی خان جمال زاده را دیدن کردیم که به وسیله موتورسیکلت گازی خود، کتاب کباب غاز را برای تجدیدون چاپ به انتشارتیه می برد، در حالی که در آخرین بازنویسیه گویا به علت تورم فی الکل قضیه مهمانی ترفیع رتبه پیچانده شده و از قرار معلوم ماجراییه سور دادن فقط به توزیع چند فقره خروس قندی در اداره منتهی گشته است؟!
عارض به حضورتان صادق خان شوماخر اول انداختند و از اتوبان همت به سوی لاله زار بروند که یحتمل آنجا در مکانی کافی شاپ نام، چند فقره قهوه قجری صرفون نماییم لیکن در اتوبان چنان با سرعتیه پرطمطراقی درایوری می کردند که گویی فی الحال سر امیرکبیرخان را برای طبخ به آشپزخانه مهدعلیا می برند. فی المثل در یک مورد با انجام عملیات لاییه کشی و سبقتیه از جناحین موجبات ترس و ارعاب در وجود یک درایورنسا» را فراهم آوردند ایضا در تایمی که خانوم مربوطه من باب اسکول بازی های صادق خان هدایت، شاکی شدند ایشان با کمال خونسردیه گفتن کردند که شما بابت آنکه جیگر اتول سواری ندارید همان بهتر که پشت رول اتول لباس شویی بنشینید؟! در این هنگامیه جیگر مربوطه، ببخشید همان خانوم راننده که علی الحساب از قاعده فمنیست ها بود، فی الفور گفتن کرد بشین بینیم با، اصولا شما با این قاعده رانندگی کردن، آدمی را به یاد رم کردن قاطر می اندازید پس لازم بوده که اتول را به شما متصلون نموده آن وقت به جای موتور، جنابعالی به امورات اتول کشی اهتمام نمایید؟! تقریبا به علت تنگیه وقتیه، صادق خان سرخر، سر خود، ببخشید سر اتول را کج کرده و پس از طی طریق طولانیه وارد شارع عباس آباد شده و درست سر محله تخت طاووس چنان آینه بغل یک اتول دیگر را شکستند که راننده مربوطه، فکرون کرد که یحتمل جناب میگ میگ دست به سرقت آینه زده اند؟! تا ما به لاله زار شدیم اجالتا صادق خان چندین فقره جریمه در پاچه ما گذاشته لیکن احیانا به محض رویت قبض خلافی اتول توسط مامانی مهدعلیا، دانه دانه ناخن هایمان کشیده خواهد شد؟! بماند که در طریق برگشت از لاله زار، اسکندرخان سکان درایورینگ را به عهده گرفته و تحت الشعاع جو کارگاه گجت، اتول را به پرواز درآورده و عن قریب بود که اتول نازنین ما از ناحیه شاسی، قطع نخاع شود؟! مرقومه سر به درازا کشیده لیکن اهل شباب بدانند یک ضرب المثل بورکینا فاسویی می گوید که آدمی را سگ بگیرد لیکن جو نگیرد، من باب پیام های زیر پوستی این عبارت پرمحتوا، لازمه بوده که در تایم رانندگی به هیچ وجه به خاطر نشان دادن خود و کمبودیه های احتمالی، افسار خویش از دست نداده و فی المثل بچه آدمی درایورینگ نمایند. ایضا امورات کورس گذاشتن و حرکات نمایشی من جمله تیک آف فقط مخصوصیه پیست بوده اگر هم خواستید برای دختر همسایه قیف بیایید از تیر برق کوچه غفلت نکنید که در صورت تصادفیه آنگاه حسابتان با دسته بیل پدر مبارک می افتد؟!
فرمول یکی که از ناصر در آن جام گرفت
صادق بچه بود و با لوپ لوپ آرام گرفت
اسکندر که کشور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه ناصر، شوماخر نام گرفت

نویسنده : مهدی دل روشن

منبع : روزنامه مردم‌سالاری