پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
حقیقت و هنر دینی
کتاب حاضر، پژوهشی است تخصصی در حوزه حقیقت و هنر دینی که به طور مفصل به شعر، ادبیات و هنرهای تجسمی دینی پرداخته است.
کتاب را پژوهشگر هنر دینی مرحوم دکتر مددپور در ۴۳۶ صفحه و دو فصل نوشته است که در فصل اول آن به مبانی نظری هنر، شعر و آثار تجسمی اختصاص دارد.
در این فصل مددپور به غیبت و انتظار عالم قدسی و کودکی هنر پرداخته و آن را به این نظریه پیوند داده است که هنر تا زمانی که به عالم قدسی نپیوندد کودکی بیش نیست و هنر امروزی در انتظار عالم قدسی به سر میبرد.
تجلی حقیقت در ساحت هنر بخش دیگر است که مددپور، پدیدههای هنری را تجلی حقیقت میداند و آن را در راستای تبلور هنر قدسی ارزیابی میکند.
تلقی کلمات در حضور شاعرانه، شعر در عالم اسلامی بحث است در حوزه ادبیات و شعر که با دیدگاه اسلامی نگریسته شده و آن را حضور عالم قدسی در ادب دانسته است به شرطی که پیوندی با عالم بالا داشته باشد. مددپور هنر را به نقش ازلی و جاودانه رجعت میدهد و ممیزه هنر را تذکر به امر قدسی میداند.
در این میان از تکنیک هنری نیز غفلت نمیورزد و قالب و محتوا را همسان میداند که میتواند تجلیگاه حقیقت در هنر باشد. نویسنده در فصل دوم، در تاریخانگاری ادبیات ذیل فرهنگ منورالفکری مشروطه در ایران تامل میکند و آن را با دید نقادانه مینگرد که جای بسی گفتوگو و بررسی دارد. در بخش ادبیات جدید وی علل نفوذناپذیری مدرنیته را بررسی میکند و آن را وارداتی میداند که بسترش را باید در جای دیگری جستوجو کرد، زیرا ادبیات مدرن ایران با پیشینهای که دارد، غنیتر و پرصلابتتر از آن است که گریزگاه هنر مدرن غربی باشد.
در فصل سوم نویسنده بیشتر روی ادبیات امروز ایران تامل کرده و علل ضعف داستاننویسی و شعر را به بررسی گرفته که به صورت پرسش و پاسخ ارائه شده است. در این باب نویسنده به ادبیات دینی کودکانه، آزادی و عالم کودکی، عالم فرهنگ و هنر، عالم خطر کردن، اشاره کرده است، همچنین به صورت مفصل در باب ماهیت و ذات هنر و ادبیات انقلاب و دفاع مقدس قلمفرسایی کرده است.
در پایان کتاب نویسنده به هویت هنری در کشاکش سنت و مدرنیسم پرداخته و به طور تخصصی به این بحث که سالهاست میدان کشاکش اندیشمندان اسلامی است، روشنی انداخته است.
تا راه تازه در این افق تاریک باز کرده باشد. از متن کتاب در حوزه هنر شعر و ادبیات دینی میخوانیم: هنر به معنی کهن لفظ، چنان جامع است که هگل دین عصر میتولوژی را دین هنری میداند.
در این جهان، بشر در ساحت خیال سکنی گزیده بود و به وصف عرشیان با زبان اشاره تعلق خاطر داشت.
بنابراین هنر سنتی مشرق زمین، دیگر صرف محاکات زیبایی محسوسات نبود، بلکه ابداع معانی و گنجهای عرشی و تقرب به مبدا قدسی تلقی میشد. در حقیقت با تعریف افلاطونی ارسطویی هنر، ساحت ابداعی حیات آدمی از مقام شرعی خود تنزل، و به زمین تعلق پیدا میکند.
هنر برای هنر و صرف بیان زیبایی این جهان بیآنکه آدمی به روح و باطن غیبی عالم محسوس انتقال یابد، غایت نظرگاه یونانی هنر است.
مرحوم دکتر محمد مددپور
منبع : روزنامه رسالت
همچنین مشاهده کنید