پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

آدم می کشند چرا ؟


آدم می کشند چرا ؟
خشونت و جرم تا چه اندازه به کارکردهای طبیعی مغز و ژنها مربوط می شود؟ پند واندرز و تربیت تا چه میزان از میزان جرم وخشونت می کاهد؟ آیا جنایت ، ارثی است؟ این سوالها ، ذهن پژوهشگران و جرم شناسان را سخت به خود مشغول کرده است.
در آلمان سالانه بیش از ۲۱۰ هزار جرم خشونت آمیز رقم می خورد.با توجه به این داده‌های آماری، کارشناسان می پرسند برای فهم علل جرم خشونت آمیز، مرز تمایز میان عوامل طبیعی و اختلال‌های مغزی – عصبی از یک‌ سو و از طرف دیگر دلایل برآمده ازحوزه تربیتی و تاثیرهای اجتماعی کجاست؟
چندی پیش کشته شدن یک زندانی در آلمان ، سرو صدای زیادی به پا کرد.او پسر۲۰ ساله ای بود که از سوی همبندان خود به طرز دلخراشی از پا درآمد.
به گفته پلیس ، این زندانی جوان پس از حلق آویز شدن ، میان مرگ و زندگی دست وپا می‌زد.شگفت ‌آور، واکنش آدمکش است که پس از جرم به همراه دو همدستش با خیالی آسوده ، روی تخت سرگرم تماشای تلویزیون بودند.
این تبهکار پس از اعتراف به جنایت ، به گونه‌ای باورنکردنی از آدمکشی و یا شکنجه حرف نمی زد و تنها عبارت «آویزان کردن» قربانی را به کار برد.بسیاری از مردم در قرن های گذشته برای توضیح جرم های دهشتناکی از این دست بر این باور بودند که مسببان و عاملان از سوی ارواح خبیثه تسخیر شده‌اند.امروزه اما به سختی می‌توان خلاف‌های بشر را با چنین عواملی توجیه کرد.
● در سر آدمکشان چه می‌گذرد؟
دانشمندان در صددند با ابزار جدید و بررسی ژنها برای رفتار جنایی بشر توضیح زیست شناسانه بیابند.
کارشناسان با روش های جدید خواهان تجدید نظر در مسئله محوری گناه و توضیح تقصیر هستند.
روانکاوان و روانشناسان در نمونه یاد شده ، درباره «دنی» مجرم اصلی پرونده جنایت اخیر در زندان آلمان ، به اختلال‌های شدید شخصیتی اش اشاره و عنوان می کنند که دوران کودکی او در خانواده ای متلاشی و مملو از نابهنجاری سپری شده است.
پاسخ هایی از این نوع ، اما آیا کلیشه‌ای نیستند؟ تقلیل عوامل گوناگون این گونه جرایم به دوران سخت و نامناسب کودکی و نوجوانانی ساده انگاری نیست؟
درباره «دنی» باید گفت برادرش نیز در شرایط خانوادگی یکسانی با تمامی مشکلات کم و بیش مشابه رشد کرده ، اما تاکنون زندگی معمولی و بی دردسری داشته است.
به نظر پژوهشگران خشونت ، این‌گونه تناقضها به میراث ژنتیکی انسان باز می گردد.این البته بدین مفهوم نیست که ژن‌های معینی زمینه ساز خشونت هستند ، بلکه ژن‌های به ارث برده شده در کودکان به اندازه های متفاوت می توانند ناملایمتها را تحمل کنند.
این مسئله در پژوهش‌های تازه انگلیسی ها نیز تائید شده است.بر این اساس در صورت حضور ژن‌های ضعیف در یک نوجوان به‌دنبال آزار و اذیتش ، احتمال گرایش به خشونت او در بزرگسالی ۸۰ درصد است.
در عین حال ، محیط مناسب تربیتی می‌تواند در بچه هایی که ژن‌های ضعیف دارند تاثیر مثبت داشته باشد و تا اندازه ای خشونت را کنترل کند.بنابراین یکی از راه‌های موثر جلوگیری از جرم در آینده ، ایجاد شرایط تربیتی مناسب دوران کودکی است.
کشف آنزیم جدید در ژن‌های خانوادگی و پی بردن به کارکرد آن نیز می‌تواند راه‌گشا باشد.ژنها نه تنها مسبب تبادل مواد در مغز هستند ، بلکه منجر به تحریک سلول‌های مغزی می‌شوند.همچنین تاثیر آنها باعث شکل‌گیری ساختارهایی در مراکز مغزی می شود که بر رفتار اجتماعی واحساس انسان تاثیر می گذارد.
در صورت آسیب پذیری شبکه‌های موجود در مغز بر اثر بیماری ، رخداد رانندگی و یا اختلال در تبادل مواد ، یک انسان می‌تواندجنایتکار شود.
حقوقدانان با احتیاط بیش تری به تقصیر و مسئولیت می‌نگرند و برای این سوال پیچیده پاسخ کاملا روشنی ندارند که چه کسی مقصر رفتارجنایتکارانه است؟ انسان کنشگر یا مغز معیوب ؟
منبع : روزنامه هموطن سلام


همچنین مشاهده کنید