باورهای عوامانه درباره استخوان

▪ استخوان ساق شتر را بکوبند و با آب در سوراخ موش بریزند، همه می‌میرند.
▪ اگر استخوان گرگ را در میان شاخ گاو کنند و بر گردن گوسفند پیشرو گله بیاویزند گرگ از آن حوالی دور می‌شود.
▪ اگر زنان استخوان راسو با خود داشته باشند باردار نشوند.
▪ اگر استخوان پای جغد را در جمع اوباشان بر آتش نهند میان ایشان دعوا خواهد شد.
▪ اگر استخوان کلاغ را خشک کنند و با عود خام دود کنند و بر کسی که جادویش کرده بگیرند، جادو باطل شود.
▪ اگر استخوان زاغ دشتی را با غالیه بیامیزند محبت انگیزد.
▪ اگر هدهد را با کارد فولادی بکشند و در دیک نهاده بپزند تا حل شود سپس استخوانهای آن را پاره پاره به آب افکنند آن پاره را که بر سر آب بماند هر که با خود دارد محبوب دلها گردد.
▪ اگر استخوان پای هدهد را بسوزانند و خاکستر آن را در طعامی به کودک بخورانند، حافظ و زیرک می‌شود.
▪ اگر استخوان هدهد را با مشک بسایند و با خود دارند، محبوب دلها شوند.
▪ اگر استخوان هدهد را با گندم بجوشانند و آن گندم را چند روز در سرکه بخوابانند و بر پوستی که دارای لکه باشد بمالند، به کلی آن لکه از میان می‌رود.
▪ استخوان ماهیخوار را بگیرند و به نام هر که بسوزانند، اندیشهٔ خود را در دل او اندازند.
▪ استخوان چلچله را در زیر بالین کسی بگذارند تا صبح به خواب نرود.
▪ هر که استخوان گنجشک را با خود دارد، چشم بد از او دور می‌ماند.

منبع : روزنامه اطلاعات