سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

چاپلوس باش تا کامروا باشی!


چاپلوس باش تا کامروا باشی!
«این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد، برگزارکنندگان، مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می شود. من از کسی که برای تولد من جشن می گیرد به هیچ وجه متشکر نمی شوم و او را مسئول زیان های این کار هم می شناسم»...
خلاصه کلام این است که «تظاهر»، «ریا»، «تملق» و «چاپلوسی»، امان مان را بریده است. هیچ کس هیچ حد و مرزی برای «تملق» نمی شناسد. جامعه امروز ما، هیچ قباحتی برای این خصائص، متصور نیست. همه بی هیچ پروایی، اقدام و اذعان به «تملق» می کنند. اصلاً هم به روی خود نمی آورند که احیاناً امر ناپسندی را مرتکب می شوند. و ای کاش فقط اینگونه بود. یکرنگی و صداقت و صراحت هم به تبدیل به اخلاقی «نامتعارف» و البته «قبیح» شده اند. مرتکبین صداقت و صراحت، بیشترین فشارها و تضییقات را در تعاملات اجتماعی متحمل می شوند. به جای مجیزگویان، صادقین هستند که مورد مواخذه قرار می گیرند، تحت فشارند، محدودیت ها و محرومیت ها را به جان می خرند و...
آنچه در ابتدای متن خواندید، بخشی از واکنش رهبر انقلاب به خبر برگزاری جشن تولدشان بود. خاطرمان است که چند سال پیش، تبلیغات وسیعی از سوی برخی محافل مذهبی و انقلابی، به منظور برپایی جشن تولد رهبر انقلاب، به راه افتاد و حتی بعضی برنامه ها نیز در این جهت برگزار شدند. پس از آنکه این خبر به گوش رهبر انقلاب رسید با چنین ادبیاتی به استقبال برگزارکنندگان این جشن ها رفتند.
اینکه منشاء اینگونه جهت گیریهای سطحی کجاست، جای تامل دارد. ولی به هر روی، نمی توان از شیوع آفت چاپلوسی نسبت به صاحب منصبان در جامعه ایرانی، به راحتی عبور کرد. این عادات سخیف که امروزه در بدنه نظام اداری کشور حاکم شده، بدنه جامعه را نیز همپای خود به دامن «تملق» و «تظاهر» کشانده است. به شکلی که هیچ عرصه و ساحتی از گزند تظاهر و ریا، مصون نیست. حتی عبادات و اعمال مذهبی اشخاص نیز به نحوی متاثر از این عادات گردیده است.
و اینچنین می شود که کاستی ها و ضعف ها، در سایه همین آفت ویرانگر، نادیده گرفته شده و همه به تایید همدیگر مشغولند. «همه به تایید همدیگر مشغولند» یعنی اینکه همه می بینند که چه بر سر اقتصاد، فرهنگ و اخلاق این جامعه می آید ولی متظاهرانه، هیچ واکنش اعتراض آمیزی صورت نمی گیرد. نه تنها هیچ واکنشی صورت نمی گیرد، بلکه هیچ مطالبه ای برای واکنش نیز از جانب متولیان امور در کار نیست. یعنی برای ایشان نیز چنین وضعیتی مطلوب است.
به زعم ما، همه گیر شدن چاپلوسی و تملق و تظاهر، ساختار جامعه را به مرز بروز فاجعه نزدیک کرده است. چرا که در چنین شرایطی، بنیاد هیچ امری بر راستی و صداقت، نهاده نمی شود. از عمران گرفته تا آموزش و پرورش و هنر و فرهنگ و اقتصاد و... از همان روز نخست بر مبنای ناراستی پی ریزی می شوند و نتیجه چنین فعل و انفعالاتی همین می شود که می بینیم.
هیچ کس تاب شنیدن کلامی، حتی «ممتنع» نسبت به عملکرد خود ندارد. تنها و تنها «تایید» و «تحسین» است که عطش جماعت را فرو می نشاند. کودکان ما چنین تربیت می شوند. بزرگان ما نیز چنین می پسندند.
اگر سرکی به ادارات و سازمانها بکشید، به وضوح رفتارهای تصنعی و متملقانه کارکنان را نسبت به روسای خود می بینید. و این رویه به قدری عادی و بدیهی است که کسی هم معترض و متعرض آن نمی شود. اساساً برای کارکنان یک مجموعه، راه دیگری غیر از تایید رئیس و مقام مافوق وجود ندارد. چرا که از یک سو، جناب رئیس ظرفیتی بیش از این ندارد و از سوی دیگر، واهمه از دست دادن موقعیت شغلی در میان است.
حقیقتاً توصیف چنین صحنه هایی رنج آور است. روزگاری بود که صریح اللهجه ها بیشترین ارج و قرب را در پیشگاه جامعه داشتند و امروز باید به خاطر صراحت، مورد مواخذه واقع شوند.
مدیران و صاحب منصبان _البته با لحاظ برخی استثنائات _ به همان میزان که رفتاری چکشی و درگیرانه با منتقدین دارند، بسیار مهربانانه و سخاوتمندانه با مجیزگویان روبرو می شوند. و همین مشی و مرام، به گسترش روح تملق و ریا دامن می زند. همه مجبور می شوند، برای حفظ موقعیت اجتماعی خود، از بیان راست ها صرفنظر کرده و به تایید مطلق روی آورند.
تملق و تظاهر، با هر مرامی که سازگار باشد، با روح انقلابی گری اصلاً سازگار نیست. پس گرایش منتسبان انقلاب به چنین خصلتهایی، تیشه به ریشه این جریان متعالی خواهد زد.

روح الله رشیدی
http://asretadbir.blogfa.com/۸۷۰۴.aspx
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید