پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

جنگ ایران و عراق


جنگ ایران و عراق
خط جداگانه تولید سلاح شیمیایی توسط شرکت آلمانی «کارل کولمب» برای عراقی ها در طول جنگ علیه ایران ساخته شد.
اولین کارخانه در سال ۱۹۸۳ و آخرین آن ۱۹۸۶ ساخته شد. از گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای اعصاب سارین و تابون در این کارخانه ها تولید می شد. مجله آلمانی «اشپیگل» در این مورد نوشت: «هیچ کشوری به اندازه آلمان چنین کمک تحقیقاتی و تولیدی به عراق در تهیه یک نوع سلاح کشنده و تعیین کننده نکرده است.»
به عقیده «تیمرمن» محقق آمریکایی آنها بزرگ ترین کارخانه های تولید سلاح های مرگبار شیمیایی در جهان بودند.
۹.۰۰۰.۰۰۰ مین ضد نفر به ارزش ۲۵ میلیون دلار در یک معامله مافیایی توسط ایتالیا دراختیار صدام قرار گرفت. این مین ها ساخت شرکت «والسا» بودند که ۵۰ درصد آن متعلق به شرکت فیات است.
فیات بزرگ ترین گروه خودروسازی ایتالیا و آن زمان تحت مدیریت «جیانی آنیلی» بود. وی در ایتالیا به پادشاه بی تاج و تخت معروف شده است. پسر او «ادواردو» تحت تاثیر انقلاب اسلامی به تشیع گروید و حتی با امام(ره) نیز ملاقاتی داشت.
چندی بعد پسر آنیلی در حادثه ای مشکوک جان باخت. خانواده آنیلی و دولت ایتالیا اجازه هیچ تحقیقی ندادند و ثروت آنیلی ها به داماد صهیونیست خانواده رسید.
۲۱ روز، مدتی است که ارتش صدام می توانست بدون کمک ناتو جنگ علیه ایران را ادامه دهد.
سازمان های اطلاعاتی فرانسه در گزارشی محرمانه با ذکر این نکته افزودند تحویل روزانه سلاح به صدام نباید قطع شود. یک پایگاه ناتو در مرکز فرانسه به مرکز بارگیری تسلیحات مورد نیاز عراق تبدیل شده بود. آنتونوف های نیروی هوایی عراق به صورت روزانه در این مرکز موشک های فرانسوی، بمب های خوشه ای، فیوزها و تجهیزات راداری را به مقصد عراق بارگیری می کردند.
۱۵۰ نفر از نیروهای سپاه ارومیه، فروردین ۱۳۵۹ به فرماندهی «حمید باکری» عازم سنندج شدند.
آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه مورخ ۱۳۵۹.۱.۱۳ فرموده بود: سپاه باید سنندج را آزاد کند.
فرودگاه و پادگان سنندج در محاصره بود و هیچ راه برگشتی وجود نداشت. تنها راه باقی مانده مقاومت و شکستن حلقه محاصره بود. در آن شرایط سخت حمید نیروهایش را جمع کرد و به تشریح وضعیت منطقه پرداخت. در پایان هم تاکید کرد: «هیچ کس حق بدرفتاری با اسیران را ندارد.»
این در حالی بود که ضد انقلاب از هیچ جنایتی دریغ نداشت.
۱۳ اسم در دفترچه اش نوشته بود. همه آنها از دوستان نزدیک «حاج ابراهیم همت» بودند که به شهادت رسیده بودند.
منطقه شهادت و زمان آن را هم مقابل هر اسم نوشته بود. مقابل شماره ۱۴ یک خط تیره گذاشته بود. یکی از بچه ها پرسید: «این جای کیه که خالی مونده؟»
حاج همت گفت:«این یکی رو دیگه باید تو دعا کنی!»
روزهای آخر سال ۱۳۶۲ ابراهیم به آرزویش رسید و لیست ۱۴ نفره مسافران بهشت تکمیل شد.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید