چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

کارگران جهان متفرق شوید


کارگران جهان متفرق شوید
وقوع بحران اقتصادی در غرب فقط موجبات خوشحالی بنیادگراها را فراهم نکرده است بلکه طرفداران به حاشیه رفته مارکس نیز نور امیدی در دل شان ایجاد شده است و این بحران را پایان کار سرمایه داری و تحقق این رویای بی فرجام مارکس که سرمایه داری رو به زوال است، می دانند. چندی پیش (۸آبان ) مقاله یی در همین روزنامه منتشر شد با این تیتر که «اکنون شبحی بر سراسر جهان جاری است». این مقاله چکیده تمام ادعاهایی است که درباره بحران امریکا و پایان کار سرمایه داری به گوش می رسد؛ ادعاهایی نظیر اینکه «حالا با به بن بست رسیدن اقتصاد جهانی، بسیاری از انسان های همین جوامع سرمایه داری به سراغ اندیشه های مارکس رفته اند.» این جمله تا زمانی که برای آن استدلالی طرح نشود در حد یک ادعا خواهد ماند. استدلالی هم که برای آن آمده این است؛
در آلمان یعنی در زادگاه مارکس و در بسیاری از کشورهای دیگر فروش کتاب های مارکس و به ویژه کتاب معروف «سرمایه» او چند برابر شده و مردم راه نجات خود را در بین نوشته های مارکس جست وجو می کنند.
ہ دیده شده که نیکلا سارکوزی رئیس جمهور امریکادوست فرانسه این کتاب را در دست داشته و حتی وزیر دارایی آلمان هم تئوری های مطرح شده در آن را (که عمدتاً نظام سرمایه داری را نفی کرده و به شدت از آن انتقاد می کند) تلویحاً تایید کرده است. اسقف اعظم کلیسای کانتربوری گفته مارکس مدت ها پیش فهمیده بود که سرمایه داری افسارگسیخته به ناکجاآباد خواهد رفت.
فروش کتاب های مارکس چند برابر شده. پس گرایشی جهانی به سمت مارکس پدید آمده است، بله تیراژ کتاب سرمایه مارکس در این مدت سه برابر شده است. به طور دقیق تر از ۴۰۰ نسخه به ۱۲۰۰ نسخه رسیده است. آیا از تیراژ ۱۲۰۰ نسخه یی کتاب مارکس می توانیم نتیجه بگیریم که گرایشی فراگیر نسبت به مارکس به وجود آمده است؟
اینکه کتاب مارکس در دست سارکوزی دیده شده چطور، دلیل خوبی به نظر می رسد؟
ہ آنهایی که پیش بینی می کردند نظام سرمایه داری بدون محدودیت و کنترل امریکایی جهان را به قهقرا می برد حالا سرشان را بالا گرفته اند. کارل مارکس هم یکی از آنهاست. اما آیا این سرمایه داری بدون کنترل امریکایی است که شکست خورده، آیا نظام بازار آزاد درمانده شده و حالا دولت در مقام ناجی ظاهر شده تا هم بازار آزاد را نجات دهد و هم روح سرگردان مارکس را سرافراز کند؟
شاید اطلاعاتی که تاکنون به کشور ما رسیده این باشد. اما واقعیت چیز دیگری است. برخلاف تصور بسیاری از افرادی که به بزرگنمایی علیه سرمایه داری علاقه وافری دارند دولت در این بحران نقش ناجی را بازی نمی کند بلکه عامل ایجاد این بحران دولت است. چگونه؟ دولت با دخالت در عرضه پول و نرخ بهره اطلاعات نادرستی به مردم داده و ارزیابی آنها را در مورد ارزش کالاها و خدمات یا سرمایه گذاری ها مخدوش کرده است. در جامعه امریکا نرخ پس انداز پایین بوده است و درنتیجه نرخ بهره بالا. در این شرایط وقتی دولت توان این را دارد که نرخ بهره را به صورت تصنعی پایین بیاورد یعنی در نظام اقتصادی اختلال ایجاد کرده است و اطلاعات نادرست منتشر کرده است. وقتی که نرخ بهره توسط دولت پایین می آید سرمایه گذارها تصور می کنند سرمایه ارزان شده، بنابراین به طرف تولیدهای سرمایه بر می روند. در بازار بورس، سهام شرکت ها را می خرند یا در بخش مسکن سرمایه گذاری می کنند. و این توهم که مردم پس اندازشان بالاست (در حالی که پایین است) در سیستم بازار اختلال ایجاد می کند. اختلالی که ناشی از خود نظام بازار نیست، ناشی از یک عامل بیرونی است و این عامل بیرونی دولتی است که در بازار پول دخالت کرده و اطلاعات نادرست به مردم داده است. در همین نظام سرمایه داری و بازار آزاد دولتی که حق تولید پول و انتشار اسکناس را در دست دارد موجب ایجاد بحرانی با این دامنه شده است نه روند اقتصاد بازار آزاد.
بنابراین پایکوبی مارکس دوستان در این بحران بر منطقی استوار مبتنی نیست و تا اطلاع ثانوی این جمله مارکس که «تمام اعتبارات و سرمایه های جامعه باید در دستان دولت متمرکز شود » به درد هیچ کشور در حال توسعه و به طریق اولی توسعه یافته یی نمی خورد. این بحران که به مراتب از بحران ۱۹۲۹ سهل تر است به زودی تمام خواهد شد و از دل آن سرمایه داری آب دیده تری بیرون خواهد آمد تا این جمله مارکس که «نظام سرمایه داری نه تنها بد است، بلکه رو به زوال است و زیر بار تناقض ها و تضادهای داخلی خودش از هم خواهد پاشید» فقط به درد دلخوشی اسقف اعظم کلیسای کانتربوری بخورد.

ثمینا رستگاری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید