پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
کال های رسیده
رسیده مرا
از شاخه های کال بچینید
بچینید
بچینید خشت خشت اسیمه ی
مرا
تا که شاید
ارامشی متولد شود
اه از این سیل اشک
که حتی یک دم هم
از بهر دریای یخ زده ی من
نخندید
چشمان تو ای فربه تر از درد
و ای ثواب تر از ایمان
سالهاست که در مرداب من
همچو ماه وارونه به تماشاست
پس نیست بیهوده
که فاصله ها هم
برای دوستی من و تو
زنجه می زنند
و این فصل ها
فصل گل را می گویم
اری فرق است بین فصل من و تو
و فصل گل
چون او بهار می شود زنده
و زمستان می میرد
ولی همیشه تولد در تولد است
اما من یک انسانم
و خود می دانی
که زمستانم بی بهار است .
عابدین پاپی
منبع : مطالب ارسال شده
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران سریلانکا حجاب کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی پاکستان رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور دولت سیزدهم مجلس
کنکور سیل حقوق تهران شهرداری تهران فضای مجازی هواشناسی پلیس سلامت قتل فراجا زنان
قیمت خودرو دولت خودرو قیمت دلار قیمت طلا دلار بانک مرکزی بازار خودرو ایران خودرو سایپا بورس تورم
نوید محمدزاده ترانه علیدوستی تلویزیون سریال کتاب سینمای ایران تئاتر سینما شعر مهران مدیری
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل آمریکا رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه چین طوفان الاقصی اتحادیه اروپا ترکیه عملیات وعده صادق
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور تیم ملی فوتسال ایران بارسلونا رئال مادرید لیگ برتر
هوش مصنوعی فیلترینگ وزیر ارتباطات تبلیغات همراه اول ایلان ماسک ناسا فناوری اپل نخبگان
سلامت روان کمبود پرستار یبوست سرکه سیب دوش گرفتن