شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

حالی تو غیرتی کن، معشوق من، تفنگ


حالی تو غیرتی کن، معشوق من، تفنگ
پیغمبران فص سلیمانی فرنگ!
آموزه هزاره تان جنگ بود و جنگ
انجیلیان رومی تلموذ در بغل!
بر خوان شام آخرتان خمر و خون و بنگ!
از وادی کدام شب کفر میرسید؟
با صد کرور لوحه مغلوطتان به چنگ
از دور بعد رستم ما نیز میرسد
هرکولهای کوکی! هان اندکی درنگ
نخجیرگاه شرقی تان گور می شود
فرعونهای فربه! تیمورهای لنگ!
این دیو را به کشتن ما گرم کرده اند
ما بندگان منگ خدایان هفت رنگ
خوابیم و پنجه بر رخ مهتاب میکشد
گیرم عبث- به ناخن پولاد این پلنگ
پیرانمان نشسته به امید و کودکان
در جنگ نابرابر آیینه اند و سنگ
کو کاوه ای که بیرق توفان علم کند
اسکندرانه در شب ضحاکی فرنگ؟
شاعر لمیده است و غزل ساز میکند
در وصف خط و خال ظریفان شوخ و شنگ
کار از قلم نمیرود، آری نمیرود
حالی تو غیرتی کن، معشوق من، تفنگ!

امید مهدی‌نژاد
منبع : شبکه خبری دانشجو


همچنین مشاهده کنید