پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

طنین طاهر شعر در زبان اعتراض


طنین طاهر شعر در زبان اعتراض
شعری بخوان شارات شعری بخوان. شعری بی تشویش وزن. شعری با روشنی استعاره. زمزمه یی روشنفکرانه. گوش ها راهیان آهنگ اند. طنین حرکتی است که حرف من در ذهن خواننده می آغازد. طنین در دلتا- طاهره صفارزاده مصراع «طنین حرکتی است که حرف من در ذهن خواننده می آغازد» فلسفه انتخاب قالبی صریح، بی پیرایه و بی تکلف شعر است. قالبی که صفارزاده برای ارائه اندیشه ها و احساساتش در شعر برگزیده است. او هیچ تلاشی نمی کند که شعر خود را به وزن و قافیه و ردیف و طنطنه موسیقایی شعر کهن فارسی بیاراید. پرهیز از پیچیده گویی و نیز پرهیز از تصویرپردازی در شعر صفارزاده صراحت او را در بیان و لحن دوچندان نموده است. شعر صفارزاده روایتی از اکنون او در لحظه لحظه زندگی اش است. روایتی کودکانه، صادقانه، صریح و پرقدرت که گاه و شاید در اغلب اوقات طعم اعتراض دارد روایتی که در برخی شعرها بریده بریده اتفاق می افتد؛ اما این بریدگی ها به انسجام کلی شعر لطمه ای وارد نمی کند. اعتراض صفارزاده به جایگاه اجتماعی زن در برخی شعرها نمود جدی پیدا می کند: من زادگاهم را ندیده ام. جایی که مادرم. بار سنگین بطن اش را.
در زیر سقفی فرو نهاد. در این شعر صفارزاده به شدت به دیدگاه نسل پدر و پدربزرگ اش نسبت به زن اعتراض می کند: ... صدای خفه ای گفت: دختر است! قابله لرزید. در تردید سکه ناف بران و مرگ حتمی شیرینی ختنه سوران حتی قابله نیز از دادن این خبر که نوزاد دختر است وحشت دارد؛ هراس از اینکه رؤیای جشن ختنه سوران را با دادن خبر در ذهن پدر و پدربزرگ متلاشی کند و... شاعر اعتراض خود را در پایان شعر به گونه ای دیگر می نمایاند و به زن بودن اش افتخار می کند. چراکه مثل برخی از مردان در دست های روشن اش شهوت گره شدن و کوبیدن نیست، عربده نمی کشد و افتخار کشتن انسان ها را ندارد. و در شعر بادبادک ها نیز می خوانیم جایگاه متزلزل زن در اجتماع روزگار پیشین را: خورشید دارد غروب می کند. نشانی از بادبادک های من در آسمان نیست. حالا که می توانم آن ها را به همه شب هایم وارد کنم. حالا که در پاشنه کفشم رشد کرده ام.
حالا که امضایی دارم و می توانم تقاضای مهاجرت بنویسم. بادبادکهای من هرگز آن سوی غروب پرواز نکردند. وگرنه دست های مرا با خود می بردند. وگرنه دست هایم با نخ های کشنده شان می رفتند. همیشه صدایی بود که نمی گذاشت. که فرمان می داد. بیا پایین دختر. دم غروبی. از لب بوم. بیا پایین. بیا پایین. بیا پایین. پایین. پایین. پایین. صراحت لحن. بیان ساده و بی تکلف. استفاده از طنز. روایت اکنون و در برخی شعرها حضور کودک اندیشمند- در برخی شعرها حضور زن روشنفکر- در برخی شعرها حضور زن سیاسی به ذهن و زبان صفارزاده مجال بروز در شعرهایش را داده است. آن چنان که مخاطب با من من شاعر روبرو می شود بی آنکه لازم باشد تلاش ذهنی خاصی را به کار گیرد تا با محتوای شعر ارتباط برقرار نماید.
گاه نشانه ها آن قدر شخصی می شود که مخاطب دوست دارد در کنار شعرها توضیحی در این باره ببیند و شاید بتوان گفت این نقطه ضعف برخی شعرهای این شاعر ارجمند است. آشنایی او با زبان انگلیسی و ارائه نمونه شعرهای کانکریت در «طنین در دلتا» از نقاط قوت شعر صفارزاده است. چراکه زبان انگلیسی نحوه استفاده از ظرفیت های این زبان را نیز در شعرها به صفارزاده داده است. در واقع صفارزاده ظرفیت های زبان انگلیسی را در شعر به نفع شعرهای فارسی خود مصادره کرده است و این نشانگر توانمندی این شاعر است. تأثیرپذیری شاعران هم نسل و جوانتر را از شعر این بانوی فرهیخته نمی توان منکر شد. صفارزاده شاعری است که تا سالیان دور در ذهن و زبان و اندیشه، ایرانیان به حیات خود ادامه خواهد داد. روحش شاد.

سودابه امینی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید