چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

داشتن توانایی در کاری معین، الزاما به معنای انجام دادن آن نیست


داشتن توانایی در کاری معین، الزاما به معنای انجام دادن آن نیست
بحث وجدان کاری و تعهد سازمانی کارکنان از جمله مباحثی است که همواره مورد توجه صاحب‌نظران و مدیران بوده و شکل‌گیری آن نیازمند توجه به مؤلفه‌های متفاوت است.
محور و چارچوب اصلی وجدان کاری سه مؤلفه فرد، کار و مدیریت را در بر می‌گیرد. مشاهدات روزمره ما از خودمان بیانگر این واقعیت است که متأسفانه ما به‌طور کلی آنچنان که باید و شاید یا حداقل به حدی که جامعه ما نیاز دارد، مفید کار نمی‌کنیم.
وجدان کاری را می‌توان چنین تعریف کرد: «عاملی که سبب می‌شود فرد بدون وجود هیچ کنترل خارجی و به‌دنبال انگیزه‌ای درونی کارش را به ‌نحو احسن انجام دهد».
وجدان کاری به سه عامل فرد، کار و مدیریت ارتباط دارد؛ یعنی اینکه چه کسی،‌ چه کاری را تحت چه شرایط یا مدیریتی انجام می‌دهد، مبین میزان تلاشی است که وی صرف کار خود می‌کند.
از نظر مدیریت آنچه در رابطه با فرد به‌عنوان یک نیروی کار در محل سازمان مورد توجه است نخست جنبه تکنیکی یا فنی و دوم جنبه انسانی آن است که توجه به هر دو جنبه از اهمیت زیادی برخوردار است.
هر کسی براساس شرح وظایف معین به کاری گمارده می‌شود که اگر این انتخاب براساس تخصص یا شایستگی فنی وی انجام بگیرد، طبعا می‌توان انتظار داشت که با توانایی فنی، وظایف خود را به خوبی ایفا کند.
با این‌حال داشتن توانایی در کاری معین، الزاما به معنای انجام دادن آن نیست، زیرا عامل انسانی و مختصات ویژه فرد در تعامل با شایستگی فنی او قرار می‌گیرد و تاثیر و تاثر متقابلی ایجاد می‌کند، به‌نحوی که اگر جنبه‌های انسانی فرد در طول جنبه‌های فنی وی بوده باشد و بالعکس، این دو عامل موید یکدیگر خواهند بود و در غیراین‌صورت هر کدام مانعی برای دیگری ایجاد خواهد کرد.
در ارتباط با عامل فرد، می‌توان گفت که کارمندی، وظایف شغلی خود را بهتر و بیشتر و حتی بدون وجود سرپرستی نزدیک انجام خواهد داد که این کار از ویژگی‌های زیر برخوردار باشد: در رفع نیازهای او با توجه به تنوع و اولویت آن‌ها مفید باشد. مورد علاقه و دلخواه او باشد و با آرزوها، امیال و اهداف وی همخوانی پیدا کند. نتایج حاصل از کار در ارتباط با میزان تلاش و فعالیت وی در مقایسه با دیگران رضایت شغلی او را فراهم آورد. با مختصات شخصیت وی سازگار باشد و موافق و مطابق عقاید و افکار و باورهای او بوده باشد.
فضای سازمانی سالم محیطی است که: در مبادله اطلاعات قابل اعتماد باشد. دارای قابلیت انعطاف و خلاقیت برای ایجاد تغییرات لازم بر حسب اطلاعات به دست آمده باشد. نسبت به اهداف سازمان دارای یگانگی و تعهد است. حمایت داخلی و رهایی از ترس و تهدید را فراهم می‌کند، زیرا که تهدید به ارتباط خوب و سالم آسیب می‌رساند و قابلیت انعطاف را کاهش می‌دهد.
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید