پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

بازنمود هنر در بازار


بازنمود هنر در بازار
در دنیایی که سریع‌تر از لحظه می‌گذرد و لحظه به لحظه ناآشناتر از قبل می‌شود، نیاموختن به روز نه تنها از جلو رفتن باز می‌داردمان، بلکه پس از چندی اگر بی‌غرور و غرض بنگریم شاهد جا ماندنمان نیز خواهیم بود. در این میان فرهنگ و فرهنگ‌سازی بیش از دیگر آموزه‌ها درخور توجه است.
تکنولوژی، ابزار، هنر یا هر چیزی که به نحوی در گستره اجتماعی، تازه وارد است بدون ساختن بستری مناسب برای بکارگیری‌اش پیامد شایسته‌ای نخواهد داشت. بی‌شک هنر گرافیک نیز از این قاعده جدا نیست و نیاز به بسترسازی خاص خود دارد.
گرافیک به معنای امروزی‌اش با آنکه سال‌هاست جزیی از هنر بومی ما شده، اما از جهاتی چند هنوز ناآشنا مانده است. این هنر و طرح‌های ناب آن که حاصل ذهن خلاق گرافیست است، وظیفه انتقال مفهوم و ارائه پیام به روشی دلنشین، زیبا و بدیع دارد و در راه آگاه کردن مخاطب از کیفیت مصرف، بیش از همه، کیفیتی آموزشی و روشنگر دارد. اما چه تعداد از مخاطبان گرافیک از مفهوم این هنر و تعهداتش به خوبی آگاهند؟
چه تعداد از مخاطبان روزانه این هنر، زیرمجموعه‌های گرافیک را می‌شناسند و به ارزش و اعتبار واقعی‌اش آگاهند؟
شاید اهالی گرافیک وضع این هنر را بیشتر در جمع خود به بحث گرفته‌اند و در کل، از کسانی که هدف اصلی گرافیک هستند غافل شده‌اند. پس در این میان رسالت شناساندن گرافیک و کارآیی‌اش برای همگان در صدر اولویت‌ها قرار می‌گیرد. اکنون چگونه و از کجا می‌بایست شروع کرد؟
آموزش به عنوان نخستین گام خود را نمایان می‌کند. آموزش صحیح و بدون بیان احساسات و اعتقادات شخصی برای کسانی که خود به دنبال گرافیک می‌آیند و سرانجام معرفی‌اش به ساده‌ترین زبان ممکن برای کسانی که گرافیک به دنبال آنان است، کسانی که همه روزه چه بدانند و چه ندانند، رودروی آثار این هنر قرار می‌گیرند. اما به درستی نمی‌دانند که چه می‌بینند و یا بهتر است چگونه ببینند؟
حال این آشنایی از کجا می‌بایست شروع شود و چگونه می‌شود مخاطبان اصلی گرافیک را با گرافیک آشنا کرد؟ چگونه می‌شود اینان را به ملاقات یکدیگر نشاند؟
شاید یکی از راهها، برگزاری نمایشگاه‌های تخصصی گرافیک با موضوعاتی ملموس برای همگان در محیط‌هایی به جز نگارخانه‌ها، موزه‌ها و مکان‌هایی این چنین باشد. شاید بهتر باشد این آثار را در کوچه‌ها، خیابان‌ها، پیاده‌روها و مکان‌هایی همگانی ببریم و سعی کنیم با استفاده از آشناترین و دم‌ دست‌ترین عناصر ارتباطی به بیان مفاهیم عمیق و جذاب بپردازیم تا علاوه بر برقراری دوستی، تاثیری فراموش نشدنی را در ذهن بینندگان به جا بگذاریم. تاثیری که یاد دهد، می‌شود گونه‌ای دیگر دید. نگرشی متفاوت که تاریخ انقضا ندارد. می‌شود با رعایت هویت، نوگرا هم بود. می‌شود به تمامی، تبعیت نکرد. می‌شود سعی کرد در راستای هر چه بهتر رسیدن به اهداف‌مان، متفاوت نیز بود، نه اینکه همیشه و همیشه مثل دیگران دید و کار کرد بدون اینکه کوچکترین زحمتی برای فکر کردن به خودمان بدهیم. تا سرانجام هم صاحبان صنایع، فرهنگ و کسانی که قرار است گرافیک در خدمت آنان باشد و هم خالقان آثار گرافیکی از نتیجه به دست آمده نهایت رضایت را داشته باشند. نه اینکه پس از چند سال آموزش و از آن مهمتر چند سال تجربه و رعایت نهایت دقت در بکارگیری عناصر برای تاثیر هر چه بیشتر و بهتر اثر گرافیکی بر مخاطبانش، تمامی پیشینه هنری و حرفه‌ای را در نهایت احترام و ادب، به عدم آگاهی سفارش‌دهندگان و کارفرمایان بفروشیم تا جایی که از نوشتن نام طراح در حاشیه اثر بپرهیزیم و بارها و بارها آرزو کنیم که کاش منبع درآمد دیگری جز هنر گرافیک داشتیم تا از هنر برای کسب درآمد استفاده نکنیم!
فرهنگ‌سازی گرافیک و بالا بردن سطح توقع بصری بینندگان این آثار به یقین به سود هر دو طرف خواهد بود. اما رسیدن به این جایگاه، همت و یکدلی تمامی اهالی گرافیک را طلب می‌کند. امید است که در آینده نه چندان دور همراه با تعداد بسیار گرافیست‌های زبده، نشانه‌های هنری ایشان را بر در و دیوار شهر نیز ببینیم و در پایان عمرمان تعدادی بیش از انگشتان دست، آثار موفق از خود به یادگار گذاشته باشیم.

پوریا عریانی
منبع : رسم


همچنین مشاهده کنید