پیامک و تویوتا کمری

جیب هایت رو که خالی می کنی، می بینی ذخیره آن شاید به ۱۰ هزار تومان هم نمی رسد اون وقت روی صفحه تلفن همراه می خونی، با پرداخت ۱۲ میلیون تومان در نمایندگی تویوتا می توانید صاحب یک تویوتاکمری شیک و خوش رنگ شوید.
بعد از آن شاید وقتی داخل خودروی پراید، ۱۴۱ یا حتی پژو و ماشین مدل بالاتر که می نشینی احساس خوبی نداری، تازه زیق زیق درهای خودرو برایت آزاردهنده می شه و مرتب مثل چکش روی سرت می کوبند، فضای داخل خودرو خفه کننده است.
احساس می کنی یکی از اولین ژیان های تولید شده وطن را سوار شده که به زور رنگ و لعاب، قیافه ای به هم زده است.
دوباره جیب هایت را می گردی و باز یادت می آیدکه بیش از ۱۰ هزار تومان هم نداری، در خانه هم از گاو صندوق خبری نیست، اگر هم از بقیه حقوق و قسط هایت پولی مانده باشد تا آخر ماه باید هزار چیز جور واجور بخری به قول گفتنی این فکر ها توی سرت می خشکد و می روی دنبال کارت.
اما چند روز بعد وقتی پیاده و قدم زنان توی خیابان ها می گردی و مجبور می شوی چشمت را به بالای خیابان بدوزی تا اتوبوس، تاکسی، پراید دوست یا آشنایی از راه برسد و خودت رابه او تحمیل کنی، دوباره فیلت یاد هندوستان می کند و آن خودروهای قشنگ قشنگ.
شرایط را می دانی اگر شده نه تنها زبان، بلکه مغز سرت را هم گاز می گیری تا از این اوهام شیطانی مصون بمانی.
اما دوباره صفحه جادویی کوچولو مسیر اغفال تو را در پیش گرفته است، تحویل فوری تویوتا کرولا، پیش پرداخت ۵/۸ میلیون تومان، تلفن تماس ۰۰۰-۰۵۱
چند روزی از افکار قبلی ات گذشته، اندوخته جیبت هم کمتر شده بنابراین زیاد به وسایل و امکانات از ما بهترون فکر نمی کنی، اما آهنگ مرموز پیامک دوباره انگیزه خواندن را در تو ترغیب می کند، فروش ویژه پرادو با پیش پرداخت ۸۰۰/۱۶ میلیون حالا دیگر کمی عاقل شده ای و کمتر به لقمه بزرگ تر از دهنت می اندیشی، اما ای، بفهمی، نفهمی تو ذهنت حساب و کتاب می کنی آیا می شود قسط های خودرو را بالاتر برد کمی بیشتر کارکرد تا شاید ماشین قسطی ات را به مدلی بالاتر تبدیل کنی؟
این بار دیگر صدای پیامک نیست، زنگ تلفن همراه است و صدایی که از تاخیر شما برای پرداخت قسط بانک گلایه دارد، چک ضامن شما و به عبارتی آبروی جناب عالی جلوی ضامن بانک در خطر است، حالا دیگر به دنبال دوست و آشنایی هستی تا قسط عقب مانده را پرداخت کنی.
دیگر فکر خوردن ساندویج و تماشای خودروها برایت زهرمار می شود.
گفته وزیر ارتباطات را به خاطر می آوری که می گفت: مشترکان همراه اول که از دریافت این قبیل پیامک ناراضی اند و آن را مزاحم خود می بینند می توانند شماره خود را مسدود کنند.
تازه به این فکر می افتی که یک بلایی سر تلفن همراهت در بیاوری تا از دریافت پیامک های مزاحم در امان باشی.
حالا منتظر تاکسی و اتوبوس نمی ایستی، دوان، دوان مسیر بانک را پیش گرفته ای. اما یادت می آید شاید در یکی دو سال گذشته تنها چند ماشین گران قیمت در شهر دیده می شد که همه جا انگشت نما بود، اما حالا اگر یک شب خوش آب و هوا در خیابان های پر رفت و آمد قدم بزنی و تردد انواع و اقسام خودروهای مدل بالا با رنگ های مختلف و جذاب نگاهت را به خود جلب می کند.
ناخودآگاه از خودت می پرسی در این یکی دو ساله چه اتفاقی افتاد، شاید خیلی ها یک شبه راه صد ساله را رفته اند چه اتفاقی افتاده آیا همه این افراد تاجر عمده و کارخانه دار شاید هم سرمایه دار شده اند، چه کرده اند که ما نمی توانیم؟
دوباره یاد پیامک های شیطانی می افتی، شایدآن ها در دام شیطان گرفتار شده اند.
به هر حال اتفاقی افتاده که علتش را نمی فهمی؟!

قاسمی

منبع : روزنامه خراسان