پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
سهیل پاتر و پسر خاله دادلی
باید داستایوفسکی خوانده باشید یا حداقل با آدمهای «خودآزار» که هیچوقت نمیفهمی چه مرگشان است، آشنا باشید تا قدر سهیل را بدانید.
روزی از روزها ،کتابی به دست این آقاسهیل افتاد. (راستی یادم رفت بگویم، نیاز به ادبیات برای سهیل مثل نیاز ماهی بود به آب) یک کتاب که نه، یک مجموعه چند جلدی به اسم «هریپاتر» که باعث شد سهیل یک جورایی بشود و اتفاقهایی برایش بیفتد...
دستهایش را در امتداد هم بالا میآورد و مثل فرماندهها شروع میکند از خانه سان دیدن. اول از دور اتاقش ، بعد تمام محیط هال و بعد از آن پذیرایی. و مثل ضبط صوت جملهای را مدام با خودش تکرار میکند. انگار که میخواهد به زور این جمله را فرو کند تو گوش در و دیوارهای خانه. «من سهیل پاترم. من سهیل پاترم. من سهیل پاترم. من سهیل پاترم. من سهیل پاترم...»
همانطور که دارد این ورد جادویی را زمزمه میکند، مسیرش کج میشود به سمت آشپزخانه. مادر رو به پنجره حیاط خلوت ایستاده، منتظر دم کشیدن پلو. سهیل داخل آشپزخانه میشود و از جلوی ماشین لباسشویی و ظرفشویی میگذرد. وقتی متوجه حضور مادر میشود، چشمهایش را کمی بیشتر از حد معمول باز میکند و با تعجب میپرسد: «مامان! مگه وقتی خیلی بچه بودم، تو و بابا رو از دست نداده بودم!؟»
یک سکوت دو سه ثانیهای و بعد صدای یک سیلی آبدار. مثل این که مادر در انتظار دم کشیدن غذا، زیادی سرپا ایستاده بوده.
سهیل چانهاش را روی سینهاش میچسباند و از آشپزخانه بیرون میآید. روی مبل راحتی جلوی تلویزیون، در حالیکه زانوهایش را بغل کرده، مینشیند و فکر میکند چه قدر بد است که به جای لم دادن روی مبل، نمیتواند برود و روی لوله بلند جارو برقی بنشیند که او را روی هوا بلند کند و تکان تکان بدهد.
خانواده آقای یوسفی برای شام مهمان دارند. همه چیز مرتب و آماده است. حتی خانم یوسفی قبل از آمدن خانواده خواهرش روی میز عسلیها و دسته مبلها را هم گردگیری مختصری کرده.
در خانه باز میشود و مهمان و میزبان به هم لبخند میزنند. سهیل از ته اتاق مثل یک قورباغه آماتور بیرون میجهد و با دیدن مهمانها، انگشت اشارهاش را در امتداد دماغش میگیرد و میگوید: «تو شوهرخاله سبیل کلفت من «ورنون» هستی و تو هم پسر خاله ابله من «دادلی»، درسته؟!»
در اینجا نویسنده از شرح ادامه حوادث داستان خودداری میکند، چون حدس زدنش اصلاً کار سختی نیست.
چند روز بعد که ورم زیر جفت چشمهای سهیل کمی میخوابد و میتواند باز هم مثل سابق نوشتههای روزنامه را بخواند، پشت میز تحریر اتاقش مینشیند و شروع میکند به نوشتن. نامهای مینویسد که نخوانده اطمینان میدهم جملههایش با عقل بشری سر سوزنی رابطه ندارد. کاغذ را توی پاکت میگذارد و چسبش را چند بار به روش رفت و برگشتی زبان میزند. بعد پاکت نامه را روی نردههای لبه بالکن میگذارد تا جغد خیالیاش بیاید و آن را ببیند. رویش هم مینویسد: «جغد عزیزم، این نامه را به دست چوچانگ برسان.»
بعد از قضیه نامه، چون عجیب تو فاز یک نوشیدنی کرهای بود، که محبوب جادوگرهاست، زود میرود سوپری محلشان. آقای فروشنده مرد مسنی است با محاسن و موهای نسبتاً بلند. سهیل با دیدنش دچار نوعی هیجانزدگی ماورائی میشود. از ته گلو جیغی خفه میکشد و میگوید: «هاگرید! هاگرید! خوشحالم که میبینمت.»
و مرد فروشنده در نهایت ادب، کلام مختصر و مفیدی میگوید: «برو گمشو پسره دیوانه!»
سهیل در حالی که بروبر نگاهش میکند و عقب عقب از در مغازه خارج میشود، توی دلش میگوید: «به هر حال من سهیل پاترم!»
● پیام اخلاقی:
۱) اگر یک شوهر خاله سبیل کلفت دارید، هیچگاه سراغ کتابهای هریپاتر نروید.
۲) هیچوقت با یک جغد خیالی برای دوستتان نامه نفرستید، چون احتمال این که به دستش برسد خیلی کم است.
▪ حرف آخر: آقا تا وقتی بعضی از آدمهای بیظرفیت هستند، کتاب تخیلی نباید چاپ بشود.
در ضمن، سهیل کتابهای هریپاتر را گذاشته کنار و الآن گوشهای خلوت نشسته و دارد کتاب دیگری میخواند به اسم: سکوت برهها.
سوگل عصاری
تصویرگری: نازنین جمشیدی
منبع : همشهری آنلاین
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران سریلانکا حجاب کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی پاکستان رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور دولت سیزدهم ایران و پاکستان
کنکور سیل هواشناسی تهران شهرداری تهران فضای مجازی پلیس سلامت اصفهان قتل فراجا وزارت بهداشت
قیمت خودرو قیمت طلا خودرو قیمت دلار دلار بازار خودرو بانک مرکزی ایران خودرو قیمت سکه سایپا بورس تورم
رسانه نوید محمدزاده تلویزیون ترانه علیدوستی سریال کتاب سینمای ایران تئاتر شعر سینما مهران مدیری
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل جنگ غزه آمریکا رژیم صهیونیستی غزه فلسطین روسیه چین طوفان الاقصی عملیات وعده صادق ترکیه اتحادیه اروپا
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس تراکتور باشگاه استقلال والیبال بارسلونا رئال مادرید تیم ملی فوتسال ایران
هوش مصنوعی فیلترینگ وزیر ارتباطات عیسی زارع پور تبلیغات همراه اول ایلان ماسک اپل ناسا نخبگان
سلامت روان داروخانه فروش اینترنتی دارو پیری سرکه سیب