چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

پایمردی غزه


پایمردی غزه
فجایع ارتش اشغالگر صهیونیستی در جنگ ۲۲ روزه غزه و حماسه دفاع مردان حماس، شاعران و اهل فرهنگ سراسر جهان از جمله هنرمندان کشورمان را به واکنش واداشت.در این صفحه برگی از دفتر شعر مقاومت و گوشه‌هایی از سروده‌های شاعران ایرانی در این خصوص را می‌خوانیم.این سروده‌ها که بخشی از آثار ارسال‌شده شاعران سراسر کشور به روزنامه جام‌جم است، تنها گوشه‌ای از دل‌سروده‌های اهل ادبیات این سرزمین در همنوایی با مردم مظلوم غزه است.
● لای لای
دامن گسترده‌ای
برکرانه مدیترانه
و گیسوان اساطیری‌ات
عطر سیب و زیتون
می‌پراکند
تو
در ماتم پسرانت
مویه نمی‌کنی
گیسو نمی‌کنی
فریاد می‌شوی
در کوچه‌های خاکی خون‌آلود
آهنگ لای‌لای تو پیچیده
بانوی زخم‌خورده!
بخوان این لای‌لای بیداری است
انسیه موسویان
● آتش گشود باید
غزه! شکسته قلبم آخر چرا نبارم
من چشم صبر تلخم. صد سال گریه دارم
روزی به دست بعثی این خنجر شقاوت
بر قلب ما نشست و ببرید شاخسارم
فریاد یاحسینم بربست با شهیدان
سربند سرفرازی بر سرو و برچنارم
همچون امام بی‌کس، ای سرزمین تنها
می‌سوزی استخوانم، ای دور در کنارم
آن‌سوی کودکان و اشک و هراس و وحشت
این سوی زخم حیرت، بی‌صبر و بی‌قرارم
سگ‌ها گشوده‌اند و فریاد و درد و حسرت
بستند سنگ‌ها را در سرزمین یارم
در امتداد قحط عز و شرف خدایا
آخر چگونه دستی از آستین برآرم
در حصر خانه‌های مردان نینوایی
باشد پناه یاران، شمشیر ذوالفقارم
از زوزه توحش، پرپرزنان در آتش
باید که برخروشی من شهر کارزارم
بشکن جمود جهل و قومیت عرب را
برکش صدای قرآن بر بام روزگارم
دستی تفنگ و قرآن دستی رسول و عترت
بشکن شب حصارت بشکن شب حصارم
راهی بجز گلوله، بر سینه تفرعن
دیگر نمانده ما را ای شاخ و برگ و بارم
آتش گشود باید، باید گشود آتش
آتش به شام تارت، آتش به شام تارم
صابر امامی
● گرگ، بره
می‌خواهم مطالعه کنم
جنازه برادرانم را
در سطرهای کتاب تشییع می‌کنند
می‌خواهم چای بنوشم
خون پدرم در فنجان چکه می‌کند
می‌خواهم راه بروم
مجبورم پا روی جنازه مادر بگذارم
به آسمان نگاه می‌کنم
پسرانم قتل عام می‌شوند
چشم‌هایم را می‌بندم
دود غلیظی از توپ دشمن کورترم می‌کند
دراز می‌کشم
سقف روی سرم آوار می‌شود
می‌نشینم
کودکان روی زانوهایم جان می‌دهند
می‌خواهم شعر بگویم
تخیل در چنگال واقعیت‌ها محو می‌شود
اتاقم جهانی شده است مسلح
توپ، تانک، قتل‌عام
شاید تماشای فوتبال آرامم کند
سر جداشده پسرعمویم
شوت می‌شود سمت دروازه
به ماهواره پناه می‌آورم
حیوانات خانگی ماغ می‌کشند
بوش خون می‌خورد
اسرائیل مرگ می‌خندد
غزه بره می‌میرد
علی‌ آبان افتلتی
● خیبری دیگر
پی‌شکستن باروی خیبری دیگر
کجاست دست توانای حیدری دیگر
به گوش جان شنوم از سراسر غزه
طنین نغمه الله اکبری دیگر
به کاخ ظلم معاویه لرزه افتد باز
ز برق خشم و خروش ابوذری دیگر
کویر تشنه جانم هماره می‌طلبد
زلال جاری امید کوثری دیگر
ز آسمان نگاهم ستاره می‌ریزد
در انتظار فروزنده اختری دیگر
بود که دیر نپاید که چشم دل بیند
به بارگاه ستم، برق تندری دیگر
به پایمردی غزه به عزم خان یونس
امید تا که شود فتح خیبری دیگر
حسین شمسایی
● سنگ‌های پرنده
در زوایای مثلث‌های شش‌پر
احتکار می‌کنند و
پرپر
مقاومت را.
«بازیگوشان»
اما
شب را می‌تکانند و
دامن خود را
پر می‌کنند.
صبح فردا
باز
آشیانه می‌سازند
سنگ‌های پرنده
بر پیشانی‌های پلشت
محمدرضا سهرابی‌نژاد
● سواحل آفتابی در راهند
گلوی آسمان را می‌فشارند
تا رویای پرواز
از سر خواب‌هایش بیفتد
ریشه در محاصره گلدان است
مبادا دل به بیشه‌زارها بزند
تاریخ را
ورق ورق می‌کنم
به شعب ابی‌طالب می‌رسم
و به دانه‌ای خرما
که هزار بار مکیده می‌شود
و کودکی که دلیل گرسنگی‌اش را نمی‌داند
و فکر می‌کند تفنگ
آفریده شده است
تا اسباب بازی کودکان باشد
و خیال می‌کند شلیک
یعنی خنده‌های رها در کوچه
غزه بال بال می‌زند
در قفسی تنگ
و بهار پشت پرچین‌هایی از سیم‌های خاردار
نگران ایستاده است
با این همه‌درخت
عریانی زمستانی را تاب می‌آورد
و دریا بزرگ‌تر از آن است
که صید تورهای ماهیگیران باشد
بر عرشه شتابناک آینده
سواحل آفتابی
در راهند
احمدرضا قدیریان
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید