چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

انقلاب ایران و براندازی نرم


انقلاب ایران و براندازی نرم
جنگی که از سوی قدرت‌های بزرگ بر ایران تحمیل گردید در واقع تنها جنگ میان ایران و عراق نبود. جنگ میان دو ایدئولوژی بود. در یک سو ایدئولوژی نور و حق قرار داشت و در سوی دیگر ایدئولوژی ظلمت و باطل. در این جنگ غالب کشورها از عراق متجاوزحمایت کردند و حتی کشورهای عرب منطقه نیز از پشتیبانی لجستیکی صدام ملعون دریغ نورزیدند. اما غافل از اینکه در این سو وجود عناصر حیات‌بخش و حرکت آفرین ایمان ، معنویت ، ایثار و شهادت که در چارچوب پیش‌بینی‌های مادی و عقل محاسبه‌گر نمی‌گنجید، مانع از هرگونه تجاوز و جامه عمل پوشاندن به خوی تجاوزگری دشمن می‌گردد. ناآگاهی و جهل کشورهای منطقه از ماهیت نیات پدید آورندگان و تحمیل کنندگان جنگ علیه ایران سبب گردیده بود تا ضمن بازیچه قرار گرفتن این قبیل از کشورها توسط قدرتهایی مانند آمریکا ، شوروی سابق و انگلیس گام به گام و لحظه به لحظه نیز با عراق همراه باشند و در مجامع بین‌المللی هم از حمایت‌های دیپلماتیک این کشور دست برندارند.
هشت سال ایستادگی پرافتخار در برابرابر قدرت‌ها در یک نبرد نابرابر که دوستان و دشمنان انقلاب به آن معترف بودند، بیش از پیش کارآیی شعارهای این انقلاب را برای کشورهای منطقه و جهانیان به اثبات رساند. با پایان یافتن جنگ و اعلام متجاوز بودن عراق و ناامیدی قدرت‌های سلطه‌گر از ساقط نمودن انقلاب اسلامی به واسطه جنگ و به تعبیری دیگر براندازی سخت ، مرحله جدید دشمنی آغاز شد. در مرحله نوین دشمنی، آمریکا براندازی نرم را برگزید دشمنی آشکار جای خود را به دشمنی پنهان و استفاده از ابزارهایی در داخل کشور داد. در براندازی نرم اگرچه هدف ساقط نمودن نظام سیاسی است اما عرصه، دیگر عرصه نظامی نیست و ابزارهایی هم که در این نبرد استفاده می‌شود ابزارهای نظامی نخواهد بود. در طی جنگ هشت ساله، دشمنان انقلاب اسلامی به این نتیجه رسیده بودند که با وجود مولفه‌های ایمانی و ایدئولوژی اسلامی شکست انقلاب امری غیرممکن خواهد بود. بنابراین شیوه جدید یعنی همان براندازی خاموش و نرم را طراحی کردند. از منظر اینان تمامی نقاط مثبت می‌بایستی مورد هدف براندازی نرم قرار گیرد و به تخریب و تضعیف آن پرداخته شود.
پاشنه آشیل براندازی نرم نیز «فرهنگ» پی‌ریزی شده بود. به عبارت دیگر تخریب و تضعیف بنیان‌های فرهنگی انقلاب اسلامی مدنظر طراحان ایده براندازی نرم قرار گرفت. برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر رئیس جمهور آمریکا ، در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بر این اعتقاد بود که ساقط نمودن انقلاب ایران تنها به واسطه جنگ فرهنگی ممکن است لذا می‌بایستی برنامه‌ای طراحی کرد که برای چهار دهه دیگر تلاش‌های آمریکا به ثمر بنشیند .
جنگ فرهنگی چند مرحله داشت.
مرحله اول مشروعیت زدایی از آرمان‌های انقلاب و اندیشه‌های امام بزرگوار به عنوان معمار انقلاب بوده است. ایجاد شبهه افکنی و غیر واقع‌بینانه جلوه دادن سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران از منظر بین‌المللی و به نوعی به زیر سوال بردن اهداف و آرمان‌های جمهوری اسلامی در بعد منطقه‌ای و جهانی و ضرورت تغییر این آرمان‌ها با هدف همگامی با باشگاه جهانی از مهمترین اهداف طراحان براندازی نرم در این مرحله بوده است. زیرا استراتژیست‌های غربی کاملا به این نکته واقف بودند که قوام و دوام نظام جمهوری اسلامی به شعارها و آرمان‌های آن وابسته است.
از این رو هر گاه بتوان انقلاب اسلامی را از این شعارها تهی نمود و به نوعی انقلابیون را در مواجهه با تحولات جهانی به انفعال کشاند و در واقع به استحاله اجباری وادار نمود، می‌توان گام اول ضربه فرهنگی بر پیکر نظام سیاسی نوپای جمهوری اسلامی را موفقیت آمیز ارزیابی کرد.
مرحله دوم حمایت از نخبگان علمی و روشنفکران در جریان پروژه مشروعیت زدایی می‌باشد. نخبگان به دلیل گروه مرجع بودن و تاثیرگذاری بر آحاد مردم، ابزار مناسب و مفیدی جهت برآوردن اهداف سیاسی هستند. در این راستا از پایان جنگ تحمیلی تاکنون نقطه تمرکز طراحی ایده براندازی نرم بر استفاده و بهره‌برداری از نخبگان و تشویق آنان برای طرح مباحث چالشی با نظام استوار گردیده است. البته نخبگان و روشنفکران تنها شامل آن دسته از افرادی نمی‌شود که فقط در محیط‌های علمی و آکادمیک مشغول به فعالیت ، تدریس ، تحقیق و پژوهش بودند بلکه آن دسته از نخبگان را که در روزنامه‌ها ، مراکز اجرایی و تصمیم‌‌گیری نیز حضور داشتند را در برمی‌گرفت. مروری بر عملکرد دو دولت سازندگی و اصلاحات و تدقیق در برنامه‌ریزی‌ها و موضع‌گیری‌هایشان به راحتی می‌توان ردپای جریان براندازی خاموش را مشاهده نمود.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید