جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

فداکاری


فداکاری
دخترک به عقب برگشت و نگاهی به مادر انداخت. مادر به سختی کیسه های میوه و چیزهایی را که خرید کرده بود، با خود حمل می کرد. قطره های باران یکی یکی فرو می آمدند، دخترک قدم تند کرد. مادر نیز سعی می کرد گام هایش را پرشتاب تر بردارد اما از دخترک عقب می ماند. هر لحظه بر شدت باران افزوده می شد، مادر از کیف اش چتری را بیرون آورد و به دخترک داد. دخترک هرچه اصرار کرد که با مادر زیر چتر قرار گیرد، مادر نپذیرفت. زن تا رسیدن به خانه کاملاً خیس شده بود، دخترک چتر را گوشه اتاق گذاشت و به فکر فرو رفت. نیمه های شب وقتی دخترک با صدای ناله های مادر از خواب بیدار شد، به سوی او رفت. دست های تبدار مادر را در دست گرفت و گفت: اگر زیر چتر بودی، سرما نمی خوردی. مادر چشمان تبدارش را به چشمان دخترک دوخت و دخترک معنای گذشت، فداکاری و عشق مادری را یکجا متوجه شد.

سیما موسوی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید