جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

شیوه تبادل کامپیوترهای دست‌دوم در میان ایرانی‌جماعت!


شیوه تبادل کامپیوترهای دست‌دوم در میان ایرانی‌جماعت!
این موضوع را یکبار و به ‌گونه‌ای دیگر در یکی از مکتوبات روزانه مطرح کرده بودم و از آنجا که موضوع مهمی است، آن را به‌ صورتی مفصل در اینجا بازگو می‌کنم. یکی از مشکلات دردناکی که حقیر به آن گرفتار هستم، ندانستن نظر مخاطب درباره مطالبی از این دست است. مخاطب با این‌گونه دیدگاه مخالف یا موافق است یا نظری ندارد. اینکه نمی‌دانم توزیع نظرات مخاطب‌جماعت چیست آزارم می‌دهد!
● اول؛ موضوع بحث ما
اگر این پرسش از افرادی که قصد ارتقا یا تعویض کامل کامپیوترهای خود را دارند پرسیده شود که چرا چنین می‌کنند؟ پاسخ‌های مختلفی شنیده می‌شود. برخی از این پاسخ‌ها نه ربطی به قدیمی شدن دستگاه دارد و نه ربطی به خرابی، بلکه کارایی آن مطابق با انتظارات روز صاحب آن نیست، همین!
در این شرایط فرآیند تغییر قطعات اصلی مانند پردازنده، حافظه اصلی، کارت‌گرافیک و حتی مادربرد آغاز می‌شود. راستش را بخواهید بارها شاهد بودم که این قبیل عملیات‌ به نتیجه دلخواه منجر نمی‌شود، زیرا از آغاز در مسیر نادرستی پیش رفته است. قصد ندارم در این‌باره صحبت کنم و فرض را بر این می‌گیرم که دستگاهی وجود دارد که قرار است به ‌طور کامل از گردونه مصرف یکی از مخاطبان ما خارج شود. اینکه چه بر سر آن دستگاه خواهد آمد، ‌موضوع بحث ماست.
● دوم؛ جابه‌جایی دستگاه دست‌دوم
ایرانی‌جماعت چندان عادت ندارد که دستگاه دست‌دوم خود را به ‌طور کامل در بازار آب کند و به شیوه‌ای انسان‌دوستانه تلاش می‌کند آن را حواله یکی از دوستان، آشنایان یا افراد به ‌نسبت نزدیک کند. نکته‌ای که بر آن تمرکز دارم شیوه این مبادله است.
یکی از روش‌های سنتی و البته قدری رندانه این است که دو طرف به بازار یا یکی از فروشگاه‌های کامپیوتری مراجعه کرده و دستگاه‌ها را ارزش‌گذاری می‌کنند. این قیمت را X‌ هزار تومان فرض می‌کنیم. تصور می‌کنم شما هم تجربه کرده‌اید که خریدار، دستگاه را به‌ قیمتی کمتر از X‌ هزار تومان خریداری می‌کند. مشکل اصلی به ‌زعم حقیر همین است. البته شیوه تعیین قیمت کاملا منطقی است و صاحب فروشگاه قیمتی را برای دستگاه دست‌دوم تعیین می‌کند که اگر لازم باشد،‌ خود اقدام به خرید همان موجود خواهد کرد. به ‌بیان دیگر قیمتی که برای دستگاه تعیین شده، مربوط به قیمت فروش نیست، بلکه قیمتی است که فروشگاه آن دستگاه را از فروشنده خریداری می‌کند و قصد دارد آن را به متقاضی دیگری بفروشد و سودی از این میان کسب کند.
● سوم؛ شیوه درست چیست؟
همچنان که در بخش قبلی اشاره کردم، مشکل حقیر با میزان پولی است که بین فروشنده و خریدار مبادله می‌شود. به ‌بیان دیگر قیمتی که بین حضرات توافق می‌شود (X‌ هزار تومان) همه به سود خریدار است. شاید از این موضوع تعجب کنید، اما در ادامه به این ‌موضوع می‌پردازم.
فرض کنید فروشنده شما هستید و دستگاه خود را به ‌جای خریدار فرضی که می‌تواند دوستی، آشنایی یا فامیلی باشد، با همان قیمت تعیین‌ شده (X‌ هزار تومان) به فروشگاه عرضه می‌کنید. سپس خریدار فرضی به فروشگاه مراجعه و همان دستگاه را با قیمتی بیشتر خریداری می‌کند. فرض می‌کنیم که این قیمت Y هزار تومان باشد. این شیوه هم منطقی است و هم انسانی، اما به عقب باز می‌گردیم و فرض می‌کنیم که خریدار قصد دارد دستگاه‌های مزبور را نه از فروشگاه، که به‌ شکل مستقیم از فروشنده خریداری کند. شیوه درست آن است که سود منصفانه‌ای به قیمت پایه (X‌ هزار تومان) افزوده شود. این قیمت جدید به ‌طور حتم نزدیک به‌ قیمت فروش فروشگاه یعنی همان Y هزار تومان خواهد بود.
در حالت اول، خریدار دستگاه را با قیمتی کمتر از X هزار تومان از فروشنده (شما) خریداری می‌کرد.
در حالت دوم خریدار، دستگاه را با قیمت Y هزار تومان از فروشگاه خریداری می‌کند.
در حالت سوم که به زعم نگارنده منطقی‌تر است، باید تفاوت قیمت میان Y هزار تومان و X هزار تومان محاسبه شود. این مابه‌التفاوت را W هزار تومان در نظر می‌گیریم. لازم است که خریدار مبلغ X هزار تومان به ‌اضافه نصف مابه‌التفاوت (W هزار تومان) را به خریدار پرداخت کند. در این حالت هر دو طرف سود می‌کنند،‌ زیرا خریدار کمتر از مبلغی را که باید به فروشگاه پرداخت کند، متقبل و فروشنده نیز صاحب سود منطقی خود می‌شود.
● چهارم؛ خوب می‌دانم که...
شاید این شیوه قدری عجیب باشد، اما شک نداشته باشید که ذات هر خرید و فروشی جز این نیست. این شیوه مرا نیز قطعی نپندارید. شاید هم معامله دستگاه دست‌دوم به‌ همان سیاق سابق معرفت‌محور و رفاقتی شکل گیرد، اما پس از خواندن این مطلب هر دو طرف می‌دانند که اصل معامله کدام است و آن‌ها چگونه با یکدیگر طرف شده‌اند. از آنجایی‌که در میان ایرانی‌جماعت من و تو همچنین جیب و من و جیب تو نداریم،‌ این گفته‌ها را عبث خواهید شمرد. اما یادآوری می‌کنم که این شیوه مصداقی است عینی برای مثل حساب حساب است و کاکا برادر!
از من گفتن بود. و خوب می‌دانم که از بسیاری شمایان نشنیدن!
منبع : هفته نامه بزرگراه فناوری


همچنین مشاهده کنید