سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

صدای پای فراموشی


صدای پای فراموشی
اگرچه بسیاری از مردم هر نوع فراموشی حتی در جوانان را «آلزایمر» می خوانند، اما تمام طبیبان می دانند که آلزایمر یک بیماری است؛ بیماری که فراموشی، فقط یکی از جنبه های آن است و علائم و نشانه های دیگری هم دارد. اما خود فراموشی بیماران مبتلا به آلزایمر نیز دارای خصوصیاتی است؛ اولاً فراموشی است که توسط خود بیمار تجربه نمی شود. ثانیاً فراموشی به معنای فراموش کردن آنچه پیشتر به خاطر سپرده شده نیست، بلکه در واقع نوعی ضعف پیش رونده در به خاطر سپردن مطالب اخیر است. بسیاری از همراهان بیماران در تعجب اند که این چه «فراموشی» است که بیمار وقایع سال های دور را با دقت و وضوح به یاد می آورد؛ خاطراتی که دیگر با خاطرات اخیر دچار مزاحمتی نیستند. شاید کلمات در زبانی نا آزموده در این سوءتفاهم ها بی تاثیر نباشد. وقتی «امنزی» به معنای اختلال در حافظه و به خاطرسپاری را به «فراموشی» ترجمه می کنیم، حتی برای خود نیز سردرگمی و سوءتفاهم می آفرینیم. اما قطع نظر از این نکات مشترک، آلزایمر جلوه های متنوعی دارد؛
-گاه آلزایمر تجلی یک فاجعه است، زمانی که فردی در سنین میانه دچار آلزایمر می شود؛ این قدیمی ترین شکل آلزایمر نیز هست. تا اواسط قرن بیستم آلزایمر فقط در کسانی تشخیص داده می شد که در سنین میانه قرار داشتند و نامش «پرسنایل» بود. بیماری که خود «الویس آلزایمر» توضیح داده بود هم تنها ۵۰ سال داشت. آن زمان آلزایمر یکی از نادرترین بیماری ها بود و البته یک فاجعه آشکار بود؛ اولاً به این دلیل که فردی را در بهترین سال های شکوفایی و باروری مبتلا می کرد و ثانیاً به این دلیل که به سرعت آشکار می شد، به دلیل اختلالی که خیلی سریع در فعالیت های روزمره اثر می گذارد؛ همه به سرعت درمی یابند که با یک بیماری مغزی روبه رو هستند، اما در بیماری مثل دمانس فرونتوتامپورال ممکن است همه تا سال ها تصور کنند با یک بیماری روحی روبه رو هستند.
- گاه آلزایمر جلوه یی از تقدیر است. تا اواسط قرن بیستم که چشم انداز پزشکان و مردم تغییر نکرده بود، آلزایمر دهه های آخر را سرنوشت محتوم سنین پیری می دانستند. چنین آلزایمری ممکن است حتی علامت چندانی نداشته باشد. گاه ممکن است از شدت کاهش قوای عقلی در بیمار بسیار سالمندی که در منش و رفتار طبیعی به نظر می رسد، متعجب شوی. در این سنین گاه با خود می اندیشی که شاید آلزایمر یک درجه بسیار خفیف آن بیماری نباشد، آرام بخش خفیفی باشد برای گذران سال هایی که شاید بدون آلزایمر دردناک تر می بودند. در این سنین آلزایمر تنها نوعی سکوت و بی تفاوتی است و بیمار در سنینی است که شاید آنقدر زنده نماند تا فرم شدیداً دردناک یا تحقیرآمیز آن را تجربه کند، اما در میانه این دو نقطه متضاد طیفی از درجات و علائم بسیار متنوعی وجود دارد؛
▪ آلزایمر می تواند ابتدا به شکل نوعی اختلال روانپزشکی خود را نشان دهد. بیمار ممکن است سوءظن داشته باشد یا حسادت کند یا ممکن است توهمات بینایی یا شنوایی داشته باشد. اگرچه شروع هر اختلال روانپزشکی در سنین بالا به نفع آلزایمر است، اما در بسیاری از موارد این علائم همان جنبه های منفی شخصیتی هستند که در نوجوانی هم وجود داشتند، اما در میانسالی عقل و اراده یی سالم از بروز آنها جلوگیری می کرد. بیش از این باید گفت توهمات موجود در آلزایمر مثل بیماری های روانی یا برخی دیگر از دمانس ها نظیر «لوی بادی» دمانس های شکل گرفته نیست، تنها جابه جا دیدن افراد و اشیا است.
▪ آلزایمر می تواند ابتدا به صورت نوعی اختلال در تکلم شروع شود. ممکن است بیمار اسامی را از یاد ببرد و ابتدا فقط یک آنومی داشته باشد.
▪ ممکن است تا مدت ها اختلال در راه رفتن، سایر علائم را تحت الشعاع خود قرار دهد. در اینجا مساله اصلی افتراق پارکینسون و ان پی اچ است.
▪ ممکن است اولین علامت آلزایمر اختلالات فضایی - مکانی باشد. بیمار ممکن است راه خود را گم کند.
▪ ممکن است اولین علامت نوعی اختلال سطح هوشیاری (کنفوزیون) همراه با بی قراری (دلیریوم) به دنبال یک بیماری داخلی مثل پنومونی یا عفونت ادراری یا یک جراحی مثل کاتاراکت یا پروستات باشد. معمولاً قبل از این حوادث نیز علائمی وجود داشت که چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما از این پس اگرچه آن بی قراری و دلیریوم به تدریج رو به بهبودی می گذارد، اما دیگر بیش از این نمی توان نوعی اختلال حافظه را نادیده گرفت.

دکتر بابک زمانی
متخصص مغز و اعصاب
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید