پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نسیم عشق


نسیم عشق
ای مهر تو چراغ دل و جان ما علی
تابان زتوست پرتو ایمان ما علی
در ظلمت حیات چه بیمی زگمرهی است
تا عشق توست شمع درخشان ما علی
تابد به راه پرتو صد آفتاب را
تا دست توست مشعله گردان ما علی
تا پای مابه راه نلغزد زکجروی
آن دست رهنماست نگهبان ما علی
تا بال عشق بر سر ما سایه ی تو ریخت
پر زد همای بخت در ایوان ما علی
چون سر بر آستان مراد تو می نهیم
خورشید سرزند زگریبان ما علی
خود آگهی که گوهر عشق و ولای توست
مانند گنج در دل ویران ما علی
در نوبهار دل گل بی خار عشق تو
خندان شود زاشک چو باران ما علی
در باغ زندگی که پر از خار آرزوست
باشد امید شاخ گل افشان ما علی
امید آنکه خاک درت را چو توتیا
ریزد نسیم عشق به چشمان ما علی
خورشیدها زمحفل ما روشنی برند
تا یاد توست شمع شبستان ما علی
شبهای بی فروغ فرو ریخت اشک عشق
صد آسمان ستاره به دامان ما علی
هر قطره چون نثار توباشد بجای اشک
گوهر چکد زدیده ی گریان ما علی
هر قطره اشک ماست به دریای آرزو
پرورده همچو گوهر غلطان ما علی
چون خضر طعم آب بقا در گلوی ماست
تا عشق توست چشمه ی حیوان ما علی
چون جان ما بلب رسد از درد بی کسی
دردست توست نسخه ی درمان ما علی
فرمانبری چو با دل و جان از تو می کنیم
شاهد عالم اند به فرمان ما علی
طوفان نوح قطره ی تنها چکیده ایست
آید اگر به بحر خروشان ما علی
برتر از این مقام چه باشد که بوده است
هر صبح و شام یاد تو مهمان ما علی
مهجور تا زشمع مزار تو مانده ایم
نوری نتافت در شب هجران ما علی
دور از بهشت کوی تو زندان تیره است
این زندگی به دیده ی حیران ما علی
تنها به دست مرگ رهائی میسر است
اکنون که زندگی شده زندان ما علی
آیا شود که بر سر خاک مزار تو
سوزد چو شمع این دل بریان ما علی
نزدیک بارگاه تو چون نیست جای ما
بشنو ز دور ناله و افغان ما علی
کر می شود به ظلمت شبهای گریه خیز
گوش فلک زناله ی پنهان ما علی
بی آنکه پاره پاره دلش از غم تو بود
نشکفت غنچه ای زگلستان ما علی .

ابوالحسن ورزی
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید