پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

زندگی و شعر آتیلا ایلهان


زندگی و شعر آتیلا ایلهان
سال ۱۹۲۵ در منه مند به دنیا آمد. رشته حقوق را در دانشگاه استانبول به پایان برد و به پاریس رفت. او مدت ۶سال در فرانسه ماند و در نشریات و مؤسسات ادبی مختلفی فعالیت كرد. پس از برگشت به وطن به عنوان مشاور حقوقی به فعالیت پرداخت و هم اكنون در استانبول زندگانی اش را با شعر می گذراند.
به تو مجبورم من
نامت كه مثل میخ در سرم می گیرم
باد می كند چشم های تو با مغزم
به تو مجبورم و نمی دانی
چگونه دوست دارمت در خویش
درخت ها در آستانه پاییزند
اینجا استانبول است آیا؟
ابرهای آسمان تاریك
لامپ های خیابان روشن
پیاده رو پر از نفس باران
تو نیستی و من به تو مجبورم
مثل ماری كه لانه كرده باشد پنهان
آنچه می بینی ستاره كه نیست جای جای فلك سوراخ
روی آفتاب تو با حسرت تیره آه من چاره:
۱- گیج از شمیم رزهای نوشكفته وحشی
در باشكوه ترین لحظه های رنگ رنگ ستاره
مثل ماری كه لانه كرده باشد پنهان
لبریز از درد
زنی خیس از باران
می گرید در تلفن های دور
۲- باد
جادوی ستاره تا دورترین تاریكی
شهاب های كبود
در خرابه های تنهایی
می كاوم او را می كاوم
هر كجای وجودم سوزش آتشی سنگین
مثل صاعقه كه می ریزد
لحظه كه حس می كنم جدایی مان را
آب می شود آهن از آهم
۳- غرق در رقص نور خود است ماه
درخت های فلفل سیاه
نقره غبار
شناورند در رودخانه شب زنبق ها
یاسمن های رفته ز یاد
لبخندی از سر اندوه می زنند
كه جدایی طعم وحشی عشق دارد
كه جدایی در میانه عشق است
كه جدامانده عاشق است هنوز
و در چنین ظلمات ژرف
...
محمد مطلق
منبع : همشهری


همچنین مشاهده کنید