پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دولت ها جنگ را به وجود می آورند


دولت ها جنگ را به وجود می آورند
فوكویاما در تشریح جنگ و صلح اهمیت كمی به فعالیت سیستم دولتملت می دهد. سرمنشاء جنگ ها زیست شناسی پرخاشگری غریزی مردان نیست، بلكه از سیاست روز نیاز دولت به دفاع در مقابل تهدیدهای خارجی نشٲت می گیرد. جنگ در ذات آدمیان نیست. مردان برای جنگیدن و كشتن دیگران باید تعلیم ببینند و لازم است وطن پرستی به تمام مردم آموزش داده شود. دولت ها باید تلاش زیادی بكنند تا دشمنان را دیوسیرت نشان دهند.
با قدرت دولت، بروز خشونت در جنگ های داخلی نژادی مانند بوسنی و روآندا را می توان تشریح كرد. فوكویاما به اشتباه این مثال ها را ذكر می كند تا ادعای برابری انسان ها و شمپانزه ها را به كرسی بنشاند. اما در اختیار گرفتن دولت قمار هنگفتی است، برنده ها قوانین را وضع می كنند، مالیات ها را اخذ می كنند و در مورد دسترسی به فرصت های آموزشی و اقتصادی تصمیم می گیرند. وقتی انگیزه ها خیلی زیاد هستند، تعجبی ندارد كه رقابت خیلی خشن باشد.
فوكویاما ادعا می كند كه زنان صلح طلب تر از مردان هستند. چندین دهه تحقیقات نشان می دهد كه در خصوص جنگ، زنان با مردان تفاوت دارند. زنان به طرز چشمگیری علاقه و دانش كمتری درباره جنگ دارند. زنان در زمان صلح خواستار بودجه نظامی كمتری هستند و مذاكره را بر اعمال زور ترجیح می دهند. اما این بدین معنا نیست كه زنان پرخاشگر نیستند، آنها در بعضی مواقع می توانند از مردان هم پرخاشگرتر باشند. زمانی كه به زنان اجازه بدهند كه سلاح حمل كنند، اغلب جنگجویان خشنی هستند، همان طور كه پارتیزان های آمریكای مركزی و جنوبی اینگونه بودند. شواهد كمی وجود دارد كه نشان دهد زمانی كه جنگ شروع می شود، زنان حمایت شان را از دولت های تحت فرمان مردان دریغ می كنند. امروزه زنان آموزش نظامی می بینند و به شركت در جنگ وادار می شوند البته نه برای اینكه میل پیچیده كشتن دیگران را ارضا كنند، بلكه برای اینكه در امور نظامی موفق بشوند تا حضورشان را در میدان نبرد اثبات كنند.
اگر زنان تمایل بیشتری به مذاكره داشته باشند، چه تفاوتی می كند عبارت كلیشه ای فوكویاما این است كه بیشتر شدن رهبران زن، باعث بیشتر شدن صلح می شود. اما رهبران زن با همان فشاری كه مردان تحمل می كنند، روبه رو هستند. به ازای هر مری رابینسون یا گروهارلم برانلندی كه زمامداری شان صرف ترویج صلح شده بود و كسانی كه احتمالا نمایندگی دولت های كوچك اروپایی را بر عهده می گیرند و با وجود حمایت قدرت های بزرگتر توانایی این را دارند كه صلح را در منطقه گسترش دهند، یك ایندیرا گاندی یا مارگارت تاچر وجود دارد كه قدرت عظیمی را در دست بگیرد و برای پیشبرد سیاست های خارجی و داخلی از زور استفاده كند. اما این زنان هم ممكن است مجبور باشند ژست های مردانه بگیرند، زیرا رهبران زن خیلی كم هستند. اگر به تعداد كافی رهبر زن وجود داشت یا اگر حكومت دولت ملت تابع قوانین بین المللی بود، رقابت در روابط بین الملل كمتر و همكاری ها بیشتر می شد و این بحث منتفی می شد. این موضوع نور تازه ای بر مسائل و سازمان های اجتماعی كه زنان در آنها نقش مهمی ایفا می كنند، می افكند. هرچه نگرانی های سنتی زنان در اولویت بالای امور قرار بگیرد، صدای زنان در مذاكرات سیاست خارجی بلندتر خواهد شد.
جین اس. جیكات
جین اس. جیكات استاد سیاست و مسئول كرسی امور دیپلماتیك و جهانی در كالج آكسیدنتال است.
Jane S. Jaquette is Professor of Politics and Chair of Diplomatic and World Affairs at Occidental College.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید