جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سیمایی تازه از مربی سوئدی تیم ملی انگلیس


پیش از آن واقعه من هرگز اریكسون را از چنین منظری ندیده بودم. موقع ناهار در مقر فیفا در منطقه كوهستانی سونن برگ كه بر شهر زوریخ مشرف است، من و ده نفر دیگر جمع شده بودیم تا به حرف های او گوش كنیم، در ابتدا كار برعكس شد و او صحبت های ما را شنید.
كمتر می شد با نگاه تشخیص داد كه او پردرآمدترین مربی دنیا است، كفش هایی ارزان قیمت، شلواری كه بیش از حد بالا كشیده شده بود و عینك های عادی اش با قالبی آبی رنگ، چیز خاصی را به اریكسون اضافه نمی كرد و او را اصلاً یك آدم ثروتمند جلوه نمی داد. اما این نوع لباس پوشیدن و بیش از حد عادی بودن، راه و روش اریكسون برای بی اثر كردن حساسیت ها است. او یك خبرنگار چینی را تشویق به صحبت درباره فوتبال كشورش می كند، راه فرار او از فشارها همین است: حرف نزدن و شنیدن حرف های دیگران. اما ساعاتی بعد او مجبور بود صحبت كند. او در جمع سخنرانانی قرار داشت كه می بایست درباره فوتبال روز جهان صحبت می كردند و مردم می خواستند از دیدگاه های او مطلع شوند. او هم مجبور شد حرف بزند و طی آن صریح ترین علایق خود را آشكار ساخت. «من همیشه (بگذارید واژه «الان» را از آن حذف كنیم، چون خطرناك است). لیورپول را دوست داشته ام. بیست و پنج سال پیش جو فاگان مرا به انفیلد دعوت كرد.»
ژرار هولیه مربی فرانسوی كه اوایل تابستان امسال از رهبری لیورپول خلع شد، در محل حاضر است. او توضیح می دهد كه ظاهراً اریكسون طی آن سفر به اتاق «Boot room» در انفیلد نیز رفته بود. این اتاق و یا بهتر بگوییم دپارتمان در انفیلد جایی بود كه تصمیم های اساسی در مورد نحوه رهبری تیم در آن اتخاذ می شد و از قضا هولیه بود كه با «خارجی گرایی»هایش و مدرنیسمی كه باید به لیورپول سنتی تحمیل می كرد، آن بخش را منسوخ كرد.
حاضران پرسیدند آیا فوتبال بیش از حد از تلویزیون پخش نمی شود. اریكسون گفت: «نه. من كلی فوتبال از تلویزیون تماشا می كنم. پدر من بیشتر. او ۷۵ سال دارد و در سوئد زندگی می كند و بیشتر از من پای تلویزیون می نشیند. كار و شغل او فوتبال تماشا كردن است. فكر می كنم خطرناك باشد. حاصل آن، پرنشدن استادیوم ها در ایتالیا بوده است. طبیعی است كه این مسئله، نتیجه و محصول پخش دائمی و وسیع مسابقات از تلویزیون باشد. چند روز پیش به خودم مرخصی دادم و چهار بازی متوالی را از تلویزیون دیدم.»
با این وجود او روی این مسئله تاكید دارد كه ورزشگاه ها هنوز در انگلیس پر می شوند. از نظر اریكسون این مسئله به خاطر كیفیت بالای فوتبال در این كشور است. «اگر به كیفیت و روال كار تیم ملی انگلیس هم توجه كنید، می بینید كه ما از بهترین تیم های اروپا چیزی كمتر نداریم. به لحاظ اخلاقی نیز تیم انگلیس بهتر از گذشته شده است. ما مشكلات انضباطی گذشته را نداریم و بچه ها می دانند چطور رفتار كنند.»
اگر انگلیسی ها این قدر خوب اند، پس چرا عناوین قهرمانی در سطح بین المللی را صاحب نمی شوند؟ به نظر اریكسون تیم های انگلیسی بیش از حد حساسیت به خرج می دهند و به طرز دیوانه واری حمله می كنند. «به بازیكنانم به كرات گفته ام كه اگر می خواهند قهرمان شوند، حمله كردن صرف فایده ای ندارد گاهی هم باید عقب كشید و دفاع كرد و دقایقی به استراحت و تمدید قوا پرداخت. روش كار و هدف انگلیسی ها این است كه هر توپی را در اسرع وقت و در همان گام اول به دست آورند و سپس بر آن بكوبند. اما این روش همیشه و همه جا جواب نمی دهد. مثلاً فرض كنید در ژاپن باشید و گرمای هوا به ۳۵ درجه برسد و با برزیل بازی دارید. آیا می توانید ۹۰ دقیقه دنبال توپ و این حریف خاص بدوید؟ من حتی در جلسات تمرینی هم ندیده ام كه تیم های انگلیسی مقداری آرامش پیشه كنند و آنجا هم به سروكول یكدیگر می كوبند، ولی ما بهای سنگینی را برای این قضیه می پردازیم. قبل از جام جهانی ۲۰۰۲ من این را می دانستم یعنی تمام اعضای كادر فنی می دانستند. از خودم می پرسیدم در این هفته ها چه می توان كرد؟ فرصت كوتاه است. از دیوید (بكام) نیز همین را پرسیدم. كار در یك تورنمنت سنگین یك ماهه، بسیار سخت است.»
• ماجرای خرید و فروش «ویری»
از اریكسون درباره نقل و انتقال ها در فوتبال پرس وجو می شود. «من در حال حاضر نه خریدار بازیكنانم و نه فروشنده آنها. یعنی شغل فعلی ام این نیست.» یك نفر در جمع می گوید: «شما برای خرید و فروش باید به چلسی می رفتید!» همه می خندند. اریكسون در دو فصل اخیر ارتباط آشكاری با این تیم داشته است. او با خنده می گوید: «متشكرم، اما داستان جالبی برایتان دارم. وقتی در لاتزیو بودم، با رئیسی كه در باشگاه داشتیم، رابطه بسیار خوبی را برقرار كرده بودم. هر بازیكنی كه می خواستم نهایت تلاشش را برای استخدام او به كار می گرفت. یك روز به او زنگ زدم و گفتم: ویری.»
ویری آن موقع در اتلتیكو مادرید بازی می كرد. اریكسون و رئیس وقت لاتزیو (سرجیو كرانیوتی) به اسپانیا سفر كردند و آنجا مطلع شدند كه ویری برایشان ۵۰ میلیارد لیر (۲۰ میلیون پوند) آب می خورد. در آن زمان چنان پولی برای یك بازیكن فوتبال بی سابقه بود. بقیه ماجرا را از زبان اریكسون بشنویم:
• كرانیوتی: این پول بسیار زیادی است.
• اریكسون: می دانم.
• كرانیوتی: پس چه بكنیم؟
• اریكسون: او را بخر.
• كرانیوتی: باشد.
اریكسون می افزاید: «كرانیوتی چانه نزد و حتی تلاش نكرد قیمت را به ۴۹ میلیارد برساند. او دقیقاً ۵۰ تا پرداخت. ۹ ماه بعد، اینترمیلان خواستار خریدن ویری از لاتزیو شد. اریكسون آن را هم به یاد می آورد:
• كرانیوتی: برای فروش او چقدر از طرف مقابل بخواهیم؟
• اریكسون: دو برابر رقم پرداختی خودمان از آنها بخواه (۱۰۰ میلیارد)
• كرانیوتی: نه، من نمی توانم.
اریكسون بقیه ماجرا را هم تعریف می كند: بنابراین او ۹۰ میلیارد خواست و همان را هم گرفت. تجارت خوبی از آب درآمد.
یك نفر می پرسد آیا این جور خرج كردن ها در فوتبال عاقلانه است؟ اریكسون می گوید: «اگر لاتزیو را مبنا بگذارید، نه. این باشگاه در حال حاضر بدهی هایی غیرقابل پرداخت دارد. كمپانی كرانیوتی هم ورشكست شده است ولی به لحاظ ورزشی ما موفق بودیم و به جام هایی كه می خواستیم، رسیدیم.»
اریكسون نشان داد كه وقتی با مردم عادی و یا تاجران صحبت می كند، بسیار موفق تر از زمان صحبت كردن با خبرنگاران است و می تواند حرف های جالبی بزند. وقتی او با سوئدی ها هم صحبت می كند، راه ها را به روی خودش و طرف مقابل نمی بندد. یك روز او به آ نها گفته بود: «وقتی تازه مربی انگلیس شده بودم تك تك بازیكنان تیم را صدا می زدم و می پرسیدم اگر در منطقه بازی ات محصور و اسیر شوی، از چه طریق باید فرار كنی و به حركت در آیی. خب، بازیكن هم برمی گشت و به من می گفت: من چه می دانم، تو مربی هستی!»
اریكسون می گوید سرانجام شاگردانش را وادار كرد كه جداً راجع به این قضیه فكر كنند و نظر بدهند. و راه حل هایی را ارائه كنند. اما شاید چند دهه طول بكشد تا آنها صاحب ایده هایی مثل او شوند. ایده هایی كه در آن كنفرانس عده ای را خنداند و چهره ای تازه از اریكسون ترسیم كرد.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید