پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

رایس، سه ویژگی منفی در یک زن موفق


این بدان معنا است كه فرد تا حدود زیادی زائیده محیط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ای كه در آن فعالیت می كند باید به نظر آید. از این منظر شكست یا موفقیت انسان ها در بستری اجتماعی شكل می گیرد كه آدمیان در آن زیست می كنند. ارزیابی موفقیت كاندولیزا رایس در دستیابی به بالاترین مقام دولتی به عنوان یك زن سیاه پوست زشت در تاریخ آمریكا نیز باید در این چارچوب به تحلیل درآید. او در انتزاع شكل نگرفته است و رسیدن به این مقام نیز به همین روی باید با توجه به شرایط اجتماعی درك گردد. او محصول تاریخ آمریكا است و این تاریخ ویژگی های خاص و مفاهیم مخصوص خود را دارد. آمریكا جامعه ای است كه تاریخش به شدت متاثر از نژادپرستی است. بزرگترین تعارض داخلی كه سرانجام منجر به جنگ داخلی در ۱۸۶۱ گردید به همین دلیل رخ داد. كدامین ملت را می توان سراغ گرفت كه به لحاظ نگاه متفاوت به شخصیت و اعتبار فرد سیاه پوست در جامعه با یكدیگر به نبردی سهمگین و خونین بپردازند هر چند كه تعارض نظامی در ۱۸۶۵ با پیروزی شمال پایان یافت و متمم های ۱۳ تا ۱۵ قانون اساسی حقوق سیاهان را در خصوص نفی برده داری، تائید آمریكایی بودن سیاهان و توانایی رای دادن آنان به رسمیت شناخت اما برابری در ذهن ها و روان مردم جلوس نكرد. تظاهرات دویست هزار نفری در واشینگتن در ۱۹۶۳ كه تلاشی برای كسب حقوق برای سیاهان بود خود مدعای این ادعا است. رهبر این جنبش مدنی مارتین لوتركینگ در ۱۹۶۸ به قتل رسید. سیاهان برای كسب حقوق اولیه باید تلاش می كردند. رایس در اجتماعی رشد كرد كه براساس «قانون جیم كرا»، سیاه و سفید نمی توانستند در ایالات جنوبی در كنار هم زیست كنند. در مدارس، اتوبوس ها، بیمارستان ها و پارك های آنان از هم جدا بودند.
این قانون كه در سال ۱۸۹۱ برای اولین بار در تنسی اجرا شد در سال ۱۸۹۶ با تائید دیوان عالی آمریكا كه «جدا اما برابر» بر خلاف متمم های ۱۳ و ۱۴ قانون اساسی نیست در تمامی جنوب آمریكا حیات یافت. رایس به عنوان یك فرد سیاهپوست در عمق جنوب یعنی بیرمینگهام آلاباما رشد كرد. در چنین محیطی سیاه بودن یك سرمایه نبود و یك «نقص» و كاستی به حساب می آمد. در ۱۹۵۴ دیوان عالی آمریكا اعلام كرد كه چنین قانونی برخلاف مفاد قانون اساسی است. اما باید آگاه بود كه نژادپرستی یك حیات ذهنی نیز دارد كه هیچ قانونی نمی تواند آن را پاك كند. در آمریكا مثل هر جامعه دیگری هر چند به نسبت های متفاوت به دلایل قانونی و نیز سنتی، زنان نسبت به مردان از مزایا و حقوق اجتماعی به طور مساوی بهره نمی برند، برای كار مساوی با مردان آنان حقوق كمتری در بسیاری از موارد دریافت می كنند و به لحاظ جنسی نسبت به آنان تبعیض روا می گردد. در ۱۹۲۰ بود كه به دنبال سال ها مبارزه حق رای به زنان اعطا گردید.
نگاهی به تعداد اعضای كنگره آمریكا نشان می دهد كه نسبت زنان قانونگذار در مقام مقایسه با همتاهای مرد آنان چقدر قلیل است. رایس در بستر چنین فضای ذهنی در رابطه با توانایی های ذهنی و فیزیكی زنان رشد كرده است. پس معلوم می گردد كه «حتی» در جامعه آمریكا زن بودن یك مزیت محسوب نمی گردد. در جامعه آمریكا مثل بسیاری از جوامع دیگر، ویژگی های ظاهری زنان نقش مهمی در موقعیت اجتماعی آن بازی كرده است. این بدان معنا است كه یك رابطه مستقیم بین موفقیت اجتماعی و زیبایی زنان برقرار بوده است. بالاترین هزینه ها برای زیباسازی به وسیله زنان در آمریكا مصرف می شود. با استانداردهای حاكم بر آمریكا كاندولیزا رایس محققاً «زیبا» محسوب نمی گردد. با توجه به این واقعیات حاكم بر اجتماع آمریكا به ضرورت باید پذیرفت كه او دارای سه نقص عمده بوده است. با درك این مسئله است كه حالا می توان به ارزیابی او نشست. رایس در حالی به این مقام دست یافته است كه تمامی ویژگی های او حكم بر این می كنند كه او نباید به چنین موقعیتی دست یابد. اما او موفق می گردد. او نشان داد آنچه انسان را متمایز می كند، توانایی او در غلبه بر شرایط غیرانسانی اجتماعی است. او نه با تكیه بر زیبایی یا مرد و سفید بودن كه راز موفقیت تاریخی بسیاری در آمریكا بوده است بلكه با تكیه بر توانایی علمی خود به مقام وزیر خارجه دست یافته است. اعتبار رایس در این نیست كه وزیر خارجه گردیده است بلكه در این واقعیت است كه او به عنوان یك زن سیاهپوست با چهره ای معمولی به این مهم توفیق یافته است.
در جامعه ای كه نگرش منفی نسبت به سیاهان حیاتی تاریخی دارد، در جامعه ای كه زیبایی به عنوان یك معیار مداوماً در فیلم ها و تصاویر و گفتارها تقویت می گردد و در جامعه ای كه زنان به لحاظ جنسیت خود به ضرورت از فرصت های برابر برخوردار نیستند، كاندولیزا رایس به سومین مقام مهم در سیستم حكومتی آمریكا دست یافته است. این نشان از این دارد كه او فراتر از جامعه خود قدم برداشته است.
او كاستی های اجتماعی را به چالش گرفت و بر تمامی آنان پیروز گردید و این اعتباری فزون تر به او اعطا می كند. موقعیت كنونی او برآمده از توانایی های فردی است و نشانگر این است كه او با تكیه بر شایستگی های فردی به این موقعیت رسیده است. او ضعف های اجتماعی را به فرصت تبدیل كرد. اراده او بر «نقص های» حاكم بر جامعه غلبه كرد.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید