پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


کارمینا بورانا مویه بر زخم های سرنوشت


تا چند سال كسی نمی دانست بخشی از موسیقی فیلم «طالع نحس» كه عظمتی ستودنی دارد، متعلق به «كارل ارف» است نه آهنگساز فیلم. خیلی های دیگر آن را به عنوان اپرایی می شناختند كه یكی از بزرگان موسیقی كلاسیك تصنیفش كرده است.اما «كارمینا بورانا» مهم ترین ساخته «كارل ارف» آهنگساز آلمانی است كه حالا بر آموزش موسیقی به كودكان «ارف» نام او را گذاشته اند. چرا كه او در سال ۱۹۴۲ همراه «دروتی گانثر» مدرسه ای برای ژیمناستیك، موسیقی و حركات موزون راه انداخت و شیوه هایی برای آموزش موسیقی به كودكان ابداع كرد كه در آن از صدای خود بچه ها و ساز های بسیار ساده شده، استفاده می شد.«كارل ارف» ۱۰ جولای ۱۸۹۵ در مونیخ به دنیا آمد و ۲۹ مارس ۱۹۸۲ در همین شهر از دنیا رفت. او از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ رهبری انجمن باخ مونیخ را برعهده داشت. برای این انجمن آثاری از موسیقی كهن تهیه می كرد. ارف در سال ۱۹۳۵ با «كارمینا بورانا» كه در حقیقت دست نوشته ای بسیار قدیمی بود شامل ۲۰۰ شعر كهن از یك صومعه در آلمان، آشنا شد. اصل این دست نوشته به گفته پژوهشگران مربوط به قرن سیزدهم و شعر های آن مربوط به یكی دو قرن قبل از آن است. در آن قرون شاعران جوانی زندگی می كردند كه به سرودن شعر های هجو می پرداختند و فساد كلیسا، دولت شهر های قرون وسطایی و رفتار حقارت بار آدم ها را به سخره می گرفتند. «كارمینا بورانا» هم شامل مجموعه شعر هایی به همین مضمون است كه احتمالاً توسط چند كشیش در آن دوران گردآوری شده است. «كارل ارف» هنگام رویارویی با این اثر تاریخی دست به گزینشی دقیق از آن زد و ۲۴ قطعه برای ساخت كانتانت كارمینا بورانا برگزید كه در سه بخش با عنوان های «در بهاران، در سبزه زاران»، «در میخانه» و «بارگاه عشق، بلانشفلور و هلنا» گنجانده شده اند. پس از كر نیرومند اثر كه در آغاز شنیده می شود، قطعه ای نواخته می شود با شعری كه مطلعش این است: «من بر زخم های سرنوشت مویه می كنم.» كارمینا بورانا فقط به عنوان اپرایی كه برای اركستر ساخته شده، نبود بلكه در قالب یك اثر هنری خلق شد كه می تواند در اپرا، باله و تصویر سازی به كار گرفته شود. این اثر تكان دهنده كه كر و صدای ساز های ضربی تا مدت ها در گوش مخاطب آن زنگ می زند، در سال ۱۹۳۷ برای اولین بار توسط خود كارل ارف در فرانكفورت به صحنه رفت و خیلی بعدتر آوازه اش در آلمان و خارج از مرز های این كشور پیچیده و سال ها بعد اركستر های بسیاری آن را به اجرا درآوردند. سی دی اجرا های جیمز لوین و آندره پره ون و اویگن یوخوم از شركت دویچه گرامافون، اجرای یوجین ارماندی از شركت سونی و اجرای آنتال دوراتی از شركت RCA در ایران موجود است و اركستر سمفونیك تهران هم آن را به رهبری شهرداد روحانی چند بار به اجرا درآورده است. قبل از اینكه اصل اثر به گوش مخاطب عام برسد، كل آن برای او آشنا است چرا كه گوشه هایی از «كارمینا بورانا» را در كارهای تبلیغاتی و فیلم ها شنیده است. خیلی از مخاطبان ایرانی فكر می كنند اجرای كرال این اثر صرفاً شامل آوا هایی است كه گروه كر آن را می سراید، بدون اینكه معنایی خاص داشته باشد، اما گروه كر همراه هم شعری را می خوانند كه مضمونی معنوی دارد و همان دست نوشته های كهن به دست آمده در قرن سیزدهم است. شعر درباره انسان، خشم، شادی، غم و ناتوانی، عشق، لذت و سرنوشت محتوم اوست.مرثیه و پندنامه ای است كه به انسان دلداری می دهد و او را غمگین و گاه خشمگین می كند از آرزو هایش سخن می گوید، او را به اوج می برد و با همان سرعت به زمین می كوبد، آنجا كه می گوید: «چونان كشتی بی ناخدایی به این سو و آ ن سو كشیده می شوم / یا كه چون پرنده سبكبال گمشده ای در مسیر آسمان ها سرگردانم/ هیچ زنجیری نتواند كه مرا پای در بند سازد/ هیچ قفل و كلیدی به زندانم در نتواند افكند / من در پی همانندان خویشم و به شروران و منحرفان خواهم پیوست.»


همچنین مشاهده کنید