جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

مدارس تروریستی آسیا


هر فرد انسانی یا مسلمان یا غیرمسلمان است و بس. حالت میانه ای وجود ندارد. علاوه بر آن اعلام می كنیم كه این مجاهدین هستند كه شروع این جنگ مقدس را به مردم اعلام خواهند كرد.»كاریكاتورهای سیاسی ای كه این جوانان احتمالاً در فواصل دروس و زنگ های تفریح در دفترهایشان كشیده اند، چهره دشمنان اصلی را روشن می كند. بیشتر این دشمنان دنباله ها و بازمانده های فاسد نظام كمونیستی هستند. در این نقاشی ها و نوشته ها علاوه بر آمریكاییان و یهودیان، به روس ها هم كنایه هایی زده شده است.
• دستور كاری برای بنیادگرایان نوپا
براساس آنچه از نوشته های این دفتر ها برمی آید، روس ها هدف بعدی این گروه به شمار می آیند.مجاهدین مصمم به از بین بردن دشمنان خود هستند تا بدین صورت قسمتی از اهداف اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیك خود را محقق كنند. از جمله اهداف اقتصادی آنها عبارتند از:
۱- در اختیار گرفتن همه ادارات و نهاد های دولتی ازبكستان به خصوص اداراتی كه در راس آنها یهودیان، روس ها و آمریكاییان قرار دارند.
۲- نابودی همه كالاهایی (حتی لباس و مواد خوراكی) كه از كشور های دشمن وارد شده است.
۳- سمی كردن موادی كه از ازبكستان به كشور های ملحد صادر می شود. برای این كار كافی است مثلاً یك یا دو جعبه از میوه هایی كه به روسیه صادر می شود، سمی شده و همزمان باید مبادرت به پخش این شایعه كرد كه همه آن میوه ها سمی هستند [این خطر البته خیلی جدی است زیرا ازبكستان همواره مقادیر زیادی میوه و سبزیجات به روسیه صادر می كند]. به كسانی هم كه برای استفاده و مصرف شخصی اقدام به ارسال میوه می كنند باید یك تا دو بار اخطار داده شود و سپس با او برخورد شود.
۴- متخصصان و مستشاران یهود، روس و آمریكایی كه در این سرزمین مشغول به كار هستند، كشته خواهند شد.
البته به عقیده مجاهدین همزمان با این عملیات ها باید مبارزه سیاسی با دشمن نیز تداوم یابد: «در كنار مبارزه سیاسی با دولت باید شهروندان روسی، آمریكایی و اسرائیلی را كه در اینجا كار می كنند و به خصوص سفرای آنها را از بین ببریم.» اهداف مبارزه و جنگ ایدئولوژیك هم روحانیون و میسیونر های دیگر مذاهب هستند كه آنها هم باید كشته شوند:
۱- همه كسانی كه در سرزمین های اسلامی ماموریت های تبلیغی مذهبی انجام می دهند.
۲- همه جاسوسانی كه در لباس كشیش ها به كار مشغولند [در دوران شوروی تعداد زیادی از جاسوسان «كاگ ب» در پوشش و كسوت مبلغان مذهبی به فعالیت های جاسوسی می پرداختند].
۳- همه یهودیان و مسیحیانی كه بر علیه مجاهدین تبلیغ می كنند و همه كسانی كه تبلیغات خصمانه بر علیه اسلام می كنند.
۴- همه مسیحیانی كه به جمع آوری پول برای جنگ علیه مسلمانان می پردازند. این عده به هر وسیله ممكن چه با سلاح سرد و گرم و چه به وسیله به دار كشیدن باید از بین بروند.آن عده مبلغان مذهبی را كه مجاهدین از آنان نام می برند، از مدت ها قبل به آسیای مركزی آمده اند. بسیاری از آنان به كلیسای انجیلی آمریكا تعلق دارند و پس از فروپاشی شوروی برای گسترش مسیحیت در شوروی سابق به این منطقه آمده اند. نباید فراموش كرد كه آن دسته از مجاهدین كه در آن زمان در خود ازبكستان آموزش دیدند، در واقع تدارك یك جنگ محلی و محدود را می دیدند. هدف از این جنگ هم این بود كه به این وسیله از اعمال فشار قدرت های ضد اسلامی بر مبنای ساختارهای جدید اقتصادی به مردم جلوگیری شود. این استدلال و تفسیر به نوعی بازتاب عقاید و آرای اندیشمند مصری «سید قطب» است كه در سال ۱۹۶۶ درگذشت. نوشته های سید قطب چند دهه قبل منتشر و در میان فعالان مذهبی آسیای مركزی پخش شد. البته در این دفاتر تنها هرازگاهی از ارتباط جنگ در ازبكستان با جنبشی فراگیر و جهانی سخن به میان آمده است. معلوم است كه هم مربیان و هم دانش آموزان در مورد جنگ افغانستان و جنگ در تاجیكستان از اطلاعات خوبی برخوردار بوده اند. اما در هیچ كدام از این نوشته ها حتی اشاره ای به ارتباط جنگ آنها با مثلاً جنگ در چچن و بوسنی نشده است. خوشبختانه صاحبان این دفترها در موقعیتی نبودند كه با آن آگاهی های غلط به آن تعداد و اندازه كه می خواستند مرتكب اعمال تروریستی شوند. در فوریه ۱۹۹۹ در پایتخت ازبكستان یعنی «تاشكند» تقریباً به طور همزمان چندین حمله انفجاری علیه تاسیسات دولتی به وقوع پیوست و ۱۳ كشته حاصل آن بود. با این وجود این حملات زنجیره ای به هیچ وجه نتوانست آن جو وحشتی را كه صاحبان این دفاتر در نوشته های خود پیش بینی می كردند، غالب سازد. دولت ازبكستان از ایالات متحده آمریكا درخواست كرد كه حزب یا جنبش اسلامی ازبكستان (IMU) را كه احتمالاً مسئول این حملات بود، در لیست گروه های تروریستی بین المللی قرار دهد. حضور وسیع نیروهای امنیتی نیز موجب شد تا اقدامات این گروه در حد چند آدم ربایی و گاه حمله به خاك كشور همسایه «قرقیزستان» محدود گردد. بدین صورت این گروه به عنوان جزء و قسمتی از القاعده درآمد و به احتمال زیاد اعضا و بنیانگذار آن یعنی «نمنگانی» بر اثر حملات هوایی آمریكا به افغانستان كشته شده اند. اما تا این زمان از محل اختفای «یولداشف» اطلاعی در دست نیست. امثال چنین گروه هایی امروز هم مثل گذشته به عنوان خطر بزرگ برای منطقه آسیای مركزی قلمداد می شوند، منطقه ای كه جمعیتی جوان با سطح سواد و معلومات پایین و بدون هیچ امید و چشم اندازی به آینده را در خود جای داده است. سیاستمداران سكولار در كشورهای این منطقه، بیش از اندازه از نظر مردم منفور هستند و بسیاری از آنها دست نشانده دولت های ضدمذهبی هستند و اكثر آنان از فساد موجود در این مناطق كه از زمان فروپاشی شوروی روند صعودی وحشتناكی گرفته، سودهای كلان می برند. دولت ها و كشورهای جوان این منطقه طی ده سال اخیر سعی در كسب هویتی جدید برای خود دارند. اما روابط و سنت های حاكم بر این جوامع، شرایط نامناسبی را برای پیدایش اسلامی نوین و واقعی فراهم كرده اند. رهبران مذهبی كه مورد قبول و تایید بسیاری از مردم مومن و متعصب منطقه هستند، به عنوان خطری برای حكومت به شمار می روند و همین مسئله شكاف دولت و ملت را در آنجا دامن می زند و این موقعیت، شرایط مناسبی برای آن عده از كسانی فراهم می آورد كه تبلیغ اسلام غیرواقعی و رادیكال را پیگیری می كنند. حزب «التحریر» در این میان نقش زیادی ایفا می كند و در میان جوانان از محبوبیت زیادی برخوردار است. این حزب در قرقیزستان و قزاقستان و تاجیكستان نیز طرفداران زیادی دارد و بنا به ادعای رهبران آن هدف برقراری و رهبری دوباره حكومت اسلامی است. از نظر این گروه رسیدن به این هدف در وهله اول از طریق تبلیغی و نه خشونت امكان پذیر خواهد بود. با وجود ایجاد پایگاه های نظامی جدید آمریكا در ازبكستان و قرقیزستان و با وجود عزم جزم آنها بر مبارزه با تروریسم، به كارگیری خشونت علیه «حزب التحریر» و دیگر گروه ها، به تنهایی هیچ حاصلی دربر نداشته است. نیروهای امنیتی هم هر گاه كه موفق به از بین بردن گروه های تروریستی شده اند، خود نیز به عنوان هدف جنگی برای اعضای باقیمانده این گروه ها بوده اند. مقامات و مسئولان دولتی هم نه تنها حقوق اساسی شهروندان را نادیده می گیرند، بلكه با مبارزه خشونت بار علیه گروه های تروریستی، همه مردم مسلمان منطقه را با خود دشمن كرده اند. مردم نیز این دولت ها را دشمنان اسلام می دانند. در عین حال برای این مردم مومن قهرمانان و الگوهایی نیز وجود دارد. عده ای در آسیای مركزی نمنگانی و عده ای دیگر «احمد شاه مسعود» را الگوی خود می دانند و از وی به عنوان «شیر پنجشیر» نام می برند. آنچه از این دفاتر برمی آید این است كه رهبران این گروه ها برای تبلیغات اهمیت ویژه ای قایل هستند و در عین حال تاكید دارند كه به هیچ كس وابستگی ندارند و رضایت و موافقت یا مخالفت دیگران هم هیچ اهمیتی برای آنان ندارد. آنچه برای آنان موفقیت به حساب می آید، سربازگیری و آموزش ترور است.

منبع: ولت ووخه
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید