پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مراقبت کودک


صفت هایی را در نظر بگیرید كه زیست شناسان اجتماعی معتقدند كه در حال حاضر تغییر درون گونه ای را نشان می دهند. یك مثال شاخص آن، تفاوت های رفتاری میان مردان و زنان است. زیست شناسان اجتماعی معتقدند كه مردان در امور جنسی بی بند و بارتر از زنان هستند (و زنان محجوب تر از مردان) و تكامل می تواند چرایی آن را توضیح دهد زیست شناسان اجتماعی همچنین در زمینه تفاوت هایی كه در الگوهای مراقبت كودك وجود دارد، اظهارنظر كرده اند. و این كه چرا زنان خانه. حال بر روی مراقبت والدین تمركز می كنیم. فرض كنید در هر یك از محیط های مختلفی كه بشر در طول تاریخ در آنها ساكن شده است زنان، به طور متوسط، بیشتر از مردان از بچه هایشان مراقبت كرده اند. این تفاوت میان زنان و مردان سه الگوی متفاوت را نشان می دهد. در الگوی اول مردان و زنان به طور متوسط در مقدار زمانی كه صرف مراقبت از كودكان كرده اند متفاوتند. در این الگو مقدار متوسط زمان صرف شده برای مراقبت توسط هر جنس تحت تاثیر محیط نیست. در الگوی دوم مقدار زمان صرف شده برای مراقبت، تحت تاثیر تغییرات محیطی است اما تفاوتی میان مردان و زنان در این زمینه وجود ندارد.
الگوی اول نسبت به الگوی دوم شكل شدیدتری از «موجبیت گرایی زیست شناختی» (biological determinism) را نشان می دهد. این كه «موجبیت گرایی زیست شناختی» غالباً به معنای «موجبیت گرایی ژنتیكی» استفاده می شود یك فكت اصطلاح شناختی نابهنجار است. (گویی كه علل محیطی مانند تغذیه زیست شناسی نیستند.) الگوی اول بیان می كند كه قدر مطلق زمان صرف شده برای مراقبت و رابطه میان زنان و مردان به وسیله محیط تغییر نمی كند. اما الگوی دوم نشان دهنده این است كه تغییر كردن محیط می تواند قدر مطلق زمان صرف شده برای مراقبت را تغییر دهد اما در رابطه میان جنس ها تاثیری ندارد.زیست شناسی اجتماعی اما مقید به الگوهای شرح داده شده نیست. اعتقاد به یك تبیین تكاملی درباره تفاوت های رفتاری میان دو جنس لزوماً به معنای آن نیست كه هیچ محیط ممكنی كه این تفاوت ها در آن محو یا معكوس شود، وجود ندارد. زیست شناسان اجتماعی غالباً بر این باورند كه حذف تفاوت های رفتاری خاص میان دو جنس خیلی سخت است. مثلاً ممكن است بازبینی دقیق الگوی مراقبت كودك كه پسرها و دخترها تجربه می كنند ضروری باشد. شاید لازم باشد پرستاران كودك (متخصصین پرورش كودك) كه توسط دولت آموزش دیده اند تا به روش های خاصی رفتار كنند جایگزین والدین بیولوژیكی كودك شوند. در این محیط اساساً تغییر یافته، دختران و پسران ممكن است والدینی شوند كه زمان یكسانی را برای مراقبت كودك اختصاص دهند. یك زیست شناس اجتماعی ممكن است استدلال كند كه این ترتیبات غیرممكن نیست اما نامطلوب است. ترتیبات جدید نیازمند قربانی كردن ارزش هایی است كه بسیاری آنها را عزیز می شمارند. (Kitcher ۱۹۸۵)در الگوی سوم محیط نه تنها میزان مطلق زمان صرف شده برای مراقبت كودك بلكه مسئله میزان بیشتر مراقبت كودك توسط زنان نسبت به مردان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. الگوی اول و دوم انواعی از «موجبیت زیست شناختی» است اما الگوی سوم نمی تواند بدین صورت تعبیر شود. در هر سه الگو، تفاوت های رفتاری میان دو جنس درون طیفی از محیط های واقعی گفته می شود كه علت غیرمحیطی دارد.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید