پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

وقتی سولاری فداکاری کرد/سانتیاگو محبوب سانتیاگو


اثبات این قضیه آسان است. در دقیقه ۶۷ دیدار رئال و اسپانیول وقتی بكام داشت از بازی بیرون می رفت هواداران به هیجان آمده بودند به طوری كه بكام به احساسات آنها پاسخ داد اما هدف شادی های هواداران بكام نبود هر چند كه او بد هم بازی نكرده بود. آنها به خاطر آمدن سولاری به میدان به وجد آمده بودند.
به هر حال سولاری و بكام وقتی در تركیب رئال قرار می گیرند هم تیمی های خوبی برای هم هستند. سولاری انگلیسی را به خوبی صحبت می كند و شباهت زیادی به مك منمن دارد. سانتیاگو از آن دسته بازیكنانی است كه در فوتبال به زبانی غیر از كلیشه های مرسوم حرف می زند. دو هفته پیش وقتی روزنامه نگاران در مورد احتمال تمدید قراردادش از او سئوال كردند، اظهار داشت كه فكر نمی كند چنین اتفاقی رخ بدهد چون باشگاه تاكنون حرفی در این باره به میان نیاورده است. اگر پای بازیكن دیگری در میان بود شاید نتیجه می گرفتیم كه این هم جزیی از استراتژی های دو طرف برای انجام مذاكرات است. اما در مورد سولاری قضیه فرق می كند. او واقعیت موجود را پذیرفته بود و واقعاً داشت آماده می شد كه چمدان هایش را ببندد و آماده سفر شود اما تمایل قلبی او این نبود. سولاری یك كهكشانی نیست. در طول پنج فصلی كه او در سانتیاگو برنابئو بوده شاید بیش از صد بار به میدان رفته اما این میزان معادل ۵۰ درصد یك كهكشانی اسم و رسم دار است. گل های زده او خیلی زیاد نیستند _ فقط هفت گل در لالیگا _ و تعداد حملات هجومی او هم آن قدری نبوده كه در ركورد های زده شده در رئال به چشم بیاید اما با این حال همه او را دوست دارند. چند سال پیش پرس سعی كرد كه او را به اینتر بفرستد اما این انتقال به اشكال برخورد و انجام نشد.
فصل پیش مدتی هم شایعه پیوستن او به بارسلونا بر سر زبان ها افتاد اما این شایعات هم نتوانست از میزان علاقه پرشور ترین هواداران دنیا نسبت به او كم كند. اما چرا همه اینقدر به سولاری علاقه دارند؟ و معنای واقعی سولاری چیست؟ به خاطر می آورم كه چند فصل پیش با او گفت وگو هایی داشتم. بازیكنان همیشه از دست روزنامه نگاران كنجكاو در عذاب هستند اما سولاری به من توجه نشان داد و در حالی كه دو تن از بازیكنان مشهور تر رئال در كنفرانس مطبوعاتی به من اعتنایی نكردند او به سمت من آمد و گفت: «دوست دارید در چه موردی صحبت كنیم؟» من به دروغ گفتم: «مورد خیلی مهمی هم نیست. من فقط می خواستم به سایر بازیكنان بگویم كه تجربه های پیشین خود را با آنچه در رئال یافتند مقایسه كنند. فقط همین!» بعد از آن سولاری ده دقیقه ای با من صحبت كرد و اطلاعات ارزشمندی را در اختیارم گذاشت. این حركت و خوبی او را هرگز فراموش نمی كنم. این مسائل خیلی بیشتر از گلزنی یا جایگاه او در میان كهكشانی ها به چشم می آید. با آنكه رئال در موقعیت های بسیار بحرانی هم می توانست بدون سولاری گلیم خود را از آب بیرون بكشد هیچ كس دوست نداشت كه او برود. پرس هم كه به لبخند ملیح و در عین حال بی رحمانه مشهور است و همیشه گفته كه می خواهد رئال را با ستاره های مختلف پر كند، سرانجام پیامی را كه باید دریافت كرده است. پیام این است كه موفقیت (در دراز مدت) فقط به قدرت بازی و نوع شخصیت بازیكنان بستگی ندارد بلكه اندیشه آنها هم در این مسئله دخیل است. حفظ سولاری به نوعی با استراتژی های رئال در تضاد است.
فلسفه همیشگی كهكشانی ها پیروزی به هر قیمتی بوده و در مدت زمانی كه مورینتس بازیكن رانده شده و ناكام رئال در لیورپول گلزنی كرد و هواداران با هیجان نامش را در آنفیلد فریاد زدند، سولاری ممكن است از این كه مدت ها است در رئال باقی مانده در حالی كه توجه زیادی به او نشده تعجب كرده باشد. این بازیكن آرژانتینی در سال ۱۹۹۸ پا به اسپانیا گذاشت و به آتلتیكو رفت. جایی كه خیلی از رئال دور نبود. دو سال بعد طی یك انتقال جنجالی بدعت شكنی كرد و از آتلتیكو به رئال پیوست. اتفاقی كه وقوع آن جزء نوادر به حساب می آمد.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید