چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

نگاه بابی چارلتون به فوتبال اروپا /دریچه‌ای به جهانی تازه


سربابی چارلتون، ستارهٔ سابق منچستر یونایتد و تیم انگلیس، از این بازی‌ها، از سیر صعودی آن و از خاطرات خود می‌گوید: ”بیشتر چیزی که راجع‌به ”باشگاهی بزرگ“ می‌دانیم و تاریخچه‌ای که از آن می‌پذیریم، همه ریشهٔ در آغاز مسابقات اروپائی (۱۹۵۵) دارد، رقابت‌هائی که به واسطهٔ لزوم همپائی با گذر زمان و موفقیت نامنتظرهٔ آن حالا به لیگ قهرمانان تبدیل شده. هرچه که این باز‌ی‌ها را بخوانیم، تفاوت چندانی نمی‌کند. مهم این است که اکنون جدال‌های اروپائی چنان جذابیتی یافته‌اند که تمام باشگاه‌های بزرگ با شور برای فتح آن مبارزه می‌کنند.
بدبینی
مدیران فوتبال انگلیس به چلسی اجازه ندادند در اولین دورهٔ بازی‌ها شرکت کند و بعد هم تلاش کردند تا ما را در منچستر یونایتد - پس از اینکه در ۱۹۵۶ قهرمان لیگ شدیم - از حضور در رقابت‌های اروپائی بازدارند. یکی از توجیهاتی که آنها برای نظریات خود می‌تراشیدند این بود که عرض اندام در اروپا به معنای برگزاری‌ بازی‌های بیشتر و فشار آوردن بر بازیکنان است اما دو سال بعد خود آنها چه کار کردند؟ جام اتحادیه را به راه انداختند که موجب برگزاری مسابقات بیشتری می‌شد!
مربی یونایتد، مت باسبی بهتر از همه بر شرایط واقف بود. او با فراست دورنمای آینده را دریافته بود و می‌دانست که جام قهرمانی اروپا، آینده را زیر نگین خود دارد و می‌خواست یونایتد از همان ابتدا جزئی از این جدال‌ها باشد. پس ما هم در بازی‌ها شرکت کردیم و خب، باقی آن هم دیگر جزئی از تاریخ است. کافی است به اسم سایر باشگاه‌هائی که از آن اوایل در مسابقات اروپائی حاضر بوده‌اند، نگاه کنید: رئال مادرید، میلان، یوونتوس، بنفیکایا بارسلونا که در آن روزگار بزرگترین‌ها بودند و هنوز هم نام آنها جائی آن بالاها است. آنها از همان اول در بازی‌های اروپائی حاضر بودند - درست مثل یونایتد - و حتی امروز هم از حاصل دورنگری متمتع می‌شوند.
البته پنجاه سال پیش داستان با حالا خیلی فرق می‌کرد. تلویزیون بازی‌ها را در تمام دنیا پوشش نمی‌داد و تنها مسابقه‌ای که در انگلیس به‌طور مستقیم پخش می‌شد، فینال جام حذفی بود اما حالا ما تقریباً هر روز با فوتبال سر و کار داریم، با آن زندگی می‌کنیم. هیچ‌کس حتی نمی‌توانست خیال تماشای بازی‌ها را از کانال‌های ماهواره‌ای به ذهن خود راه بدهد. یادم می‌آید یکی از آن بازی‌های اروپائی را از تلویزیون سیاه و کوچکی می‌دیدم که تصویر آن دائم می‌پرید. امکانات آن روزها در قیاس با اکنون بسیار بدوی به‌نظر می‌رسد اما همان تصاویر هم مثل پنجره‌ای بود که به دنیای دیگر گشوده می‌شدند. اما پوشش کامل تلویزیونی مسابقات فوتبال باعث شده آن حس غربتی که در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ بر ما چیره می‌شد، از میان برود. چون دیگر هیچ‌کس از نمایش یک باشگاه یا یک بازیکن حتی اگر در آمریکای جنوبی باشد به شگفت نمی‌آید. سیستم حذفی بازی‌ها هم بر این شگفتی و لذت می‌افزود.
فقط دو بازی - رفت و برگشت - فرصت داشتید و این آمیزه‌ای از درام و زیبائی را با خود داشت. به همین سبب بود که تقریباً تمام مسابقات اروپائی بسیار هیجان‌انگیز از آب درمی‌آمدند. آن‌قدر پرهیجان که حتی اگر در زمین هم نمی‌دویدی از دیدن آنها لذت می‌بردی. هیچ‌وقت نمی‌دانستی چه به انتظار تو نشسته و قرار است با چه جور تیمی، با چه بازیکنانی حتی چه شرایطی روبه‌رو شوی. یادم می‌آید یک‌بار به مجارستان رفتیم اما با تعجب فهمیدیم دانوب طغیان کرده و زمین بازی را آب گرفته! مجبور شدیم برگردیم و یک هفته بعد برای انجام دیدار به مجارستان سفر کنیم. اما چنین اتفاقاتی دیگر نمی‌افتد و همه چیز فراحرفه‌ای به‌نظر می‌رسد. این حرفه‌ای‌گری فقط مختص امکانات، ارتباطات و سازماندهی نیست بلکه تا مرز تمرینات و تغذیه هم پیش رفته.
تمامی این دستاوردها بر درازای حرفهٔ یک بازیکن هم تأثیر گذاشته‌اند. وقتی من بازی می‌کردم بهترین دورنمائی که می‌توانستی برای خودت ترسیم کنی تا سن ۳۰ سالگی بود، تازه اگر با خوش‌اقبالی محض از مصدومیت‌های مهلک می‌گریختی. حالا اما اگر آسیب‌بینی جراحان زیردست به سرعت رو به راحت می‌کنند و در یک چشم بر هم زدن به زمین باز می‌گردی اما در زمان من هر تکل خشن حداقل شش‌ماه خانه‌نشینی را به دنبال داشت و دیگر پنجاه پنجاه بود که بتوانی دوباره بدوی یا نه. در انگلیس مزایای زیادی از بازی در اروپا عایدمان شد. تأثیر این تجربه بر حرکات یونایتد عیان بود و مطمئن هستم سایر تیم‌هائی که این فرصت را به‌دست نیاورده بودند، آموزه‌هائی نو، از ما، از تاکتیک‌ها و نگرش‌های ما فراگرفتند. ولی فقط باشگاه نبودند که از برگزاری ستیزهای اروپائی سود بردند، تیم‌های ملی هم در پی چنین تورنمنتی به سطح کیفی والاتری رسیدند.
محبوبیّت
اقتصاد پس از جنگ دوم در اروپا پیشرفت زیادی کرده، آرام‌آرام شرکت‌های تجاری متوجه فوتبال شدند و تأثیری سترگ بر آن گذاشتند تا فوتبال از شمایل یکی از ورزش‌های محبوب مردم درآید و به مهمترین و پرطرفدارترین بازی در سراسر دنیا تبدیل شود. این خود چرخه‌ای را منجر شد که بیشتر و بیشتر پای اقتصاد را به دنیای بکر فوتبال باز کرد. حالا می‌توان به سادگی دید که در تیم‌ها و لیگ‌های بزرگ فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا و انگلیس، فوتبال حرفه‌ای یک تجارت پررونق و تأثیرگذار است.
سرمایه‌گذاری‌های آنها باعث شد قیمت بلیت‌ها ثابت بماند و تماشاگران این بخت را داشته باشند که بتوانند مسابقات را از نزدیک نگاه کنند. گاهی اوقات بعضی‌ها از ریشه دواندن فعالیت‌های تجاری در فوتبال شکوه می‌کنند اما آنها باید تمام وجوه قضیه را در نظر بگیرند و نکات مثبت آن را از خاطر نبرند.
گمان می‌کنم در انگلیس، ما طلایه‌دار بهره‌بردن از مزایای اقتصادی ورزش باشیم. معمولاً باشگاه‌های سایر کشورها کارشناسانی را به اینجا می‌فرستند تا از کار ما سر در بیاورند و پا جای پای تیم‌های انگلیسی بگذارند. اما همهٔ قضیه به پول درآوردن محدود نمی‌شود. وقتی عده‌ای می‌آیند و مدام راجع‌به پول حرف می‌زنند، واقعاً کلافه می‌شوم. آنها ابعاد انسانی فعالیت‌ها را نادیده می‌گیرند. فکرش را بکنید منچستر یونایتد میلیون‌ها هوادار در جای جای دنیا دارد که نمی‌توانند به اولدترافورد بیایند و برای تیم‌ خود هورا بکشند. خب، باشگاه در قالب داد و ستدهای تجاری کالاهای یونایتد را برای آنها می‌فرستد تا آنها هم احساس کنند جزئی از خانوادهٔ منچستر هستند. این بهترین کار است. از سوی دیگر ما هم با این حربه تلاش می‌کنیم محبوبیت خود را در همه‌جا زیاد کنیم. اما این افزایش مسئولیت را هم در بطن خود دارد. برای همهٔ این طرفداران باید نتیجه بگیریم تا آنان به یونایتد، مباهات کنند و این به معنای خرید بهترین بازیکن توسط باشگاه است. وقتی بهترین‌ها را بخریم تازه دردسرها شروع می‌شود چون با فرا رسیدن مسابقات ملی دیگر هیچ‌کس در اردو نمی‌ماند! در گذشته چنین مشکلی همواره برای مربیان وجود داشته اما اکنون دیگر این مسئله از قالب یک معضل فراتر رفته و به یک مصیبت تبدیل شده چون بازیکنان دیگر بسیار گرانقیمت شده‌اند. پاره‌ای زمان‌ها هم بازیکنی که برای پوشیدن پیراهن کشور خود به آمریکای جنوبی یا نقطه‌ای دور در اروپا رفته نمی‌تواند تا صبح بازی بعدی تیم در لیگ به انگلیس بازگردد و خیلی سخت است چنین بازیکنی را - که احتمالاً از فرط خستگی نمی‌تواند راه برود - بعدازظهر به زمین بفرستیم.
به هر روی شاید رسانه‌ها به خوبی نشان داده باشند که ما همیشه از انتخاب مردان خود برای حضور در بازی‌های ملی به وجد می‌آئیم و به خود می‌بالیم، حتی اگر یک بازیکن دیگر آنقدر مشغله پیدا کند که نتواند به اولدترافورد سر بزند!
باشگاه‌ها باید در قبال چنین مشکلی هوشمندانه عمل کنند و به همین سبب است که یونایتد در تماس مداوم با فدراسیون‌های مختلف است تا هیچ وقت سوءتفاهم عبثی پیش نیاید و دلشوره‌های باشگاه دو چندان نشوند. من - به خاطر سابقهٔ بازیگری خود - هر دو طرف مشاجره را درک می‌کنم و از همین روی است که اعتقاد دارم به توافق رسیدن آنها بر سر چگونگی استفاده از یک بازیکن، خیلی مهم است.
من در آرشیو افتخارات خود هم مدال طلای جام جهانی را دارم و هم قهرمانی اروپا با منچستر را. صادقانه بگویم نمی‌توانم یکی از این دو عنوان را بر دیگری رجحان بدهم. شاید خیال کنید فتح جام جهانی می‌تواند غایت رویای یک بازیکن باشد اما وقتی در ۱۹۶۸ بنفیکا را در ویمبلی بردیم و قهرمان اروپا شدیم، احساس ویژه داشتیم. ”سرمت“ به خاطر اتفاقی که ۱۰ سال پیش از آن در مونیخ افتاده بود - سقوط هواپیمای منچستر یونایتد - در خلسه رفته بود و از خوشحالی رسیدن به این مقام، در پوست خود نمی‌گنجید. اما اگر در میان این همه حادثه مهیّج‌ترین خاطره‌ام را بخواهید به بازی برگشت نیمه‌نهائی آن فصل اروپا برابر رئال مادرید اشاره کنم. در منچستر آنها را یک بر صفر شکست داده بودیم و در نیمهٔ اول دیدار دوم ۳ بر یک عقب افتاده بودیم. انگار دنیا بر سر ما خراب شده بود چون می‌خواستیم به هر نحو ممکن مسابقات اروپائی را ببریم. اما یک‌باره در نیمهٔ دوم بازی را به تساوی کشاندیم تا همه چیز واژگونه شود و به‌جای رئال مادرید ما به فینال برویم.

تضارب
در فوتبال هم برای باشگاه‌ها و هم برای کشورها جا هست. پس بلاتر و میشل پلاتینی با ایده‌های نو سعی کرده‌اند تا تقویم مسابقات ملی را یکپارچه کنند و از طرفی از منازعات فدراسیون‌ها و باشگاه‌ها کم کنند که این خود معضلات دیگری را پیش آورد. امروزه همهٔ کشورها می‌خواهند به جام جهانی بروند. تعداد کشورها هم که پرشمار است. یعنی باید بازی‌های بیشتر و بیشتری برگزار کنند تا چهرهٔ تیم‌های حاضر در جام مشخص شود و این تقاضای مدام فدراسیون‌ها برای به خدمت گرفتن بازیکنان خود را در پی دارد. برای اینکه ستاره‌ها بتوانند بهترین نمایش خود را هم‌زمان برای تیم‌های باشگاهی و ملی ارائه کنند، نیازمند هماهنگی کامل میان طرفین مجادله هستیم. مدیران فوتبال باید همه در کنار هم یک طرح واحد را پی بگیرند، کاری که به‌نظر نمی‌رسد انجام شود. اگر می‌خواهیم فوتبال سیر صعودی خود را طی کند ایجاد تغییرات در طرح‌های کلان این ورزش گریزناپذیر است.
منبع : اخبار و فن‌آوری اطلاعات


همچنین مشاهده کنید