شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

گرفتاری آمریکا در خاورمیانه


این كشور از سه سال پیش در اطراف ایران به تحركاتی دست زده است كه اگرچه ممكن است، تصمیم گیری اولیه این تحركات، بی ارتباط با ایران باشد اما یكی از هدف های ثانویه آن حتما مهار ایران بوده است. اما این تحركات به نتایجی منجر شده كه نه تنها هدف آمریكا را برآورده نكرد بلكه در پاره ای موارد به عكس آن تبدیل شده است. نخستین این تحولات در افغانستان رخ داد. آمریكا امیدوار بود با روی كار آوردن رژیمی غربگرا روابط ایران و افغانستان را سست كند و از نفوذ ایران در افغانستان بكاهد. اما رژیمی كه از درون این تصمیم بیرون آمد به یكی از دوستان منطقه ای ایران تبدیل شد. نخستین سفر خارجی حامد كرزای رئیس جمهوری افغانستان به ایران و پاكستان بود. او در این سفر، بر ضرورت گسترش و تعمیق روابط ایران تأكید ورزید. اكنون نیز روابط ایران و افغانستان با زمانی كه دوستان ایران (جمعیت اسلامی افغانستان به رهبری برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود) در كابل حكومت می كردند، تفاوت چندانی ندارد. حتی تحت تأثیر تحولات افغانستان، روابط ایران و پاكستان كه زمانی در افغانستان تزاحم منافع داشتند، بهبود یافته است.
اتفاق دیگر در عراق افتاد. پس از جنگ عراق، آمریكایی ها امیدوار بودند رژیمی الگو در عراق تشكیل دهند كه تأثیری مانند اروپای پس از جنگ جهانی دوم در غرب و ژاپن و كره جنوبی در شرق جهان را داشته باشد. یعنی این كه كشوری مرفه و دموكراتیك در عراق شكل بگیرد كه برای كشورهای منطقه از جمله ایران غبطه ایجاد كند و مردم این كشورها را به تلاش برای تحقق آن الگو وادار كند. تابستان گذشته جورج بوش رئیس جمهوری آمریكا با همین انتظار و تحلیل ، طرح خاورمیانه بزرگ را اعلام كرد كه محتوای آن تغییر رفتار و یا تغییر رژیم در كشورهای این منطقه و آنگاه برقراری روابط بین رژیم های تازه با اسرائیل بود.
اما انتخابات بهمن گذشته در عراق نادرستی این تحلیل و واهی بودن انتظار آمریكا را نشان داد. در این انتخابات شیعیان عراق پیروز شدند و اكنون رایزنی درباره تشكیل دولتی تازه در عراق را آغاز كرده اند. به موازات این تلاش، بحث قانون اساسی عراق و منابع قانونگذاری در این كشور مطرح شده و مراجع و شخصیت های ارشد عراقی بر این نكته پای فشرده اند كه منبع اصلی قانون اساسی عراق می بایست اسلام باشد. طبیعی است، نظام سیاسی آینده عراق به لحاظ صورت حقوقی و منافع اتباع آن اگر دوست و متحد ایران نباشد، قطعا خصم آن نخواهد بود.
حادثه سوم كه اكنون در حال شكل گیری است، تحولات لبنان است. ماه گذشته پس از ترور رفیق حریری نخست وزیر پیشین لبنان، مخالفان امیل لحود رئیس جمهور و عمر كرامی نخست وزیر به خیابان ها ریختند و خواستار خروج ارتش سوریه از لبنان و كناره گیری دولت شدند. این دو هدف به سرعت تحقق یافت. كرامی استعفاء كرد و ارتش سوریه خروج از لبنان را آغاز كرد. اما در كنار این تحولات، حادثه ای دیگر رخ داد كه آرزوی مخالفان دولت لبنان و حضور نظامی سوریه در این كشور را با مانع بزرگی روبه رو كرد.
پنج روز پیش حزب الله لبنان از مردم این كشور خواست به خیابان ها بروند و علیه فشارهای آمریكا و اسرائیل برای خروج ارتش سوریه و به حاشیه راندن مسلمانان در لبنان تظاهرات كنند. این تظاهرات چنان گسترده بود كه به سرعت صحنه سیاسی لبنان را دیگرگون كرد. عمر كرامی كه ۱۰ روز پیش از این راهپیمایی كناره گیری كرده بود، دوباره به صحنه سیاسی بازگشت و این نظریه قوت گرفت كه در انتخابات آینده لبنان حامیان سیدحسن نصرالله و دولت لبنان پیروز خواهند شد. اگر این پیروزی نیز كه بسیار محتمل به نظر می رسد رخ دهد آمریكا با یك تناقض ایدئولوژیك و گرفتاری سیاسی روبه رو خواهد شد.
تناقض ایدئولوژیك آمریكا این است كه این كشور هدف طرح خاورمیانه بزرگ را برقراری دموكراسی در خاورمیانه اعلام كرده است، حال آن كه بدون دخالت این كشور، دموكراسی در لبنان جریان دارد، اما از درون این فرایند دموكراتیك رژیم دلخواه آمریكا بیرون نمی آید. در چنین فضایی اگر آمریكا بخواهد با دولت دموكراتیك لبنان برخورد كند، تاوان بین المللی آن بسیار سنگین است و اگر در برابر آن سكوت كند الگوی مورد انزجار آمریكا در بستری دموكراتیك شكل می گیرد.
علاوه بر موارد افغانستان، عراق و لبنان، انتخابات فلسطین در بهار آینده در راه است و بسیاری از نظرسنجی ها از پیروزی گروه های مبارز فلسطینی به ویژه جنبش مقاومت اسلامی (حماس) حكایت دارد. اگر این اتفاق هم بیفتد آمریكایی ها در همه مناطق حساس خاورمیانه با رژیم های انتخابی و دموكراتیك مواجه می شوند كه برخورد با آنها پرهزینه و حتی ناممكن به نظر می رسد.
همه این تحولات به شكلی در خدمت دیپلماسی منطقه ای و جهانی ایران قرار می گیرد. اما پابه پای آن احتمال فشار بر ایران نیز زیادتر می شود. این وضعیت برای ایران دشواری و برای آمریكا مخمصه ایجاد خواهد كرد.
دشواری كار ایران این است كه با فراگیر شدن نهضت اسلامی در منطقه، ساماندهی و تنظیم روابط منطقه ای پیچیده تر می شود و بار اصلی این كار بر دوش ایران خواهد بود. مخصمه ای كه برای آمریكا ایجاد می شود نیز این است كه در پی این تحولات، دو اشكال قدیمی آمریكا به رفتار منطقه ای ایران بلاموضوع می شود. آمریكا همواره چهار اتهام (حمایت از تروریسم، اخلال در مذاكرات صلح خاورمیانه، نقض حقوق بشر، تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای) به ایران می زند. دو مورد اول این اتهام ها به مسائل خاورمیانه مربوط می شود. در صورت استقرار نظام های دموكراتیك در عراق، لبنان و فلسطین این دو دستاویز از آمریكا گرفته می شود.
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا


همچنین مشاهده کنید