سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

مورینیو چهارشنبه شب چه می کرد؟صعود از روی مبل راحتی!


اینكه او چگونه در دور رفت تیمش را آماده كرده بود آن هم نه تنها از لحاظ فیزیكی و تاكتیكی بلكه از لحاظ روحی و روانی تا فقدان مردی كاریزماتیك را خیلی كمتر از آن چیزی كه به چشم می آید، حس كند، خود سؤالی است كه صدها سؤال دیگر را در دلش جا داده است اما نگاهی به ۱۲۰ دقیقه باقی مانده به آغاز دیدار رفت با بایرن مونیخ پیش از خرد كردن یاران میشائل بالاك با نتیجه ۲-،۴ می تواند كلیدی به بخشی از سؤالات مبهم هواداران فوتبال باشد. با خواندن این مقاله كه به كمك الیسن رود، روزنامه نگار انگلیسی و به قلم خود ژوزه مورینیو نوشته شده است، می توانید حدس بزنید او در دیدار زمان برگشت و در مونیخ چه وضعیتی اتخاذ خواهد داشت:

انگار این خصوصیت بارز رسانه های انگلیسی است كه به جای پیدا كردن محل خصوصی و آرامی كه در آن بازی را نگاه كردم، سعی كردند نسبت به آن چندان محترمانه برخورد نكنند. من در هایبری نبودم، جایی هم بین گوش های لی بویر نبودم و نرفته بودم تا كت ارزان بخرم (اشاره به شعار هواداران سیتی در بازی دو تیم چلسی _ سیتی).
آن مكان آرام و ساكتم آدرس نداشت. من آرامش را در فضایی محدود به وجود خودم پیدا می كنم. با این حال، هنوز احتیاج به یك تلویزیون داشتم. اتفاقات رخ داده در این مسابقات می توانست برنامه كاری ام را پر كند. آن هم برای یك هفته كامل. من همیشه یك قدم از قدم بعدی ام جلوتر هستم. این به این معنا است كه شما هیچ وقت زمان حال را از دست نخواهید داد. پس با این اوصاف آن طوری هم كه شما فكر می كنید بازی را نگاه نكردم جلویم ۳ تا تلویزیون داشتم، یك میز، یك كامپیوتر مجهز به برنامه Excel، یك كرونومتر، یك دستگاهی كه بتوانم با آن صدای خودم را ضبط كنم و چیزهای دیگری كه نمی توانم راجع به آنها برایتان توضیح دهم. هیچ وقت از مقدمه برنامه شبكه اسكای اسپورتس خوشم نمی آید اما این را نمی گویم كه از اندی گری و تاكتیك هایش بدم می آید اما اگر می توانستم، شغل بازیكن یاب را در تیمم به او پیشنهاد می كردم. باید تأیید كنم كه این حرف را به این خاطر نمی زنم كه مغرورم چون عین واقعیت است. اما در طول ۹۰ دقیقه چه اتفاقاتی برایم افتاد:
دقیقه ۴: جلو افتاده بود. گری می گفت چلسی خوش شانس بود چون توپ منحرف شد و داخل گل رفت، رفت اما من محاسبه كردم كه نحوه شوتزنی كول به گونه یی بود كه دروازه بان خیلی سخت می توانست آن را بگیرد. بنابراین اگر گری را در شغلی كه گفتم استخدام كردم، باید هم بلافاصله اخراجش كنم!
دقیقه ۱۶: تلفنم زنگ خورد. نه! استیو كلارك، دستیارم نیست. بلكه صدای ضبط شده خانمی است كه به من می گوید بلیت یك مسافرت تفریحی را برنده شده ام.
دقیقه ۳۶: جوكول از زمین بیرون رفت. با شتاب از بطری پلاستیكی حاوی نوشیدنی نوشید. محتوی نوشیدنی و رنگش همه درست بودند اما كول بیش از اندازه عجله داشت. قبلاً به او گفته بودم كه یواش تر از آن بنوشد. قطعاً باید قبل از بازی برگشت روی این مسأله كار كنم.
دقیقه ۴۴: تلفن دوباره زنگ خورد. این بار استیو كلارك بود. این را گفتم تا مسؤولان یوفا بدانند كه من به او تلفن نكردم، خودش به من زنگ زده بود. او برگه یی كه عنوان بخصوصی داشت و به او داده بودم را گم كرده بود. تیتر برگه این بود: «بهترین رفتار برای زمانی كه با برتری یك گل در بین دو نیمه زمین را ترك می كنید و در عین حال ۲ بازیكن چلسی هم اخطار گرفته اند!»
بین دو نیمه: فروتنی ام را حفظ كردم اما احساس خوبی داشتم. گزارشگران و مفسران شبكه اسكای فكر می كردند من در استادیوم روی سكوها و یا پشت صفحه تلویزیون بزرگ ورزشگاه یا در مركز بهداشتی باشگاه نشسته ام. شاید هم فكر می كردند من زیر كلاه كسی خودم را قایم كرده ام. شاید هم من از همه آدم ها عقلم بیشتر می رسد و رفتم جایی نشسته ام كه كسی مرا نبیند! چقدر خوب برای خودم تبلیغ می كنم!!
دقیقه ۶۵: روبرت هوت به جای گلن جانسن به زمین آمد. این تعویض ۴۹ ثانیه دیر انجام شد اما خب قطعاً پیغام های كوتاه موبایل طول می كشد تا سر وقت پردازش شوند و به دست گیرنده برسند. منظورم همه SMS ها است نه فقط SMS های خودم!
دقیقه ۷۰: یك گلی كه خیلی دوست دارم را فرانك لمپارد به ثمر رساند. او انگشت خودش را به سمت من به عنوان بخشی از خوشحالی اش اشاره كرد.
وقت اضافه: نمی توانم بگویم آن موقع چه فكری در مورد داور بازی می كردم. اگر حرف بزنم شاید دیگر هیچ وقت كنار زمین مرا نبینید!
منبع : خبرگزاری ایپنا


همچنین مشاهده کنید