شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مطب دکتر ماندگار، اولین جراح پیوند قلب در ایران/قلبی برای دو نفر(۱)


روز مصاحبه هم درست بعد از یك عمل قلب باز در بیمارستان دی، برگه سئوالات را روبه رویم گذاشتم و اولین سئوال را در حالی پرسیدم كه دكتر محمدحسن ماندگار آن سوی میز به كسی از تیم پزشكی اش سفارش می كرد كه عكاس روزنامه خواهد آمد، راهنمایی اش كنید.دكتر محمدحسن ماندگار دانش آموخته دانشكده پزشكی دانشگاه تهران است. همزمان با انقلاب تحصیلات پزشكی اش را به اتمام رسانید و با آغاز تحصیل در رشته جراحی عمومی تا سال ۱۳۶۳ در ایران به تحصیل پرداخت. «روزهای جنگ بود، سال ۶۳ جراحی عمومی در بیمارستان امام خمینی وابسته به دانشگاه تهران را به اتمام رساندم. درست روزهای اوج جنگ بود و شمار مجروحان زیاد. به همین دلیل جنگ بود كه تجربه علمی بسیاری برای جراحان آن دوران ایجاد شد. تعداد مجروحان زیاد بود و جراحان آموخته های خود را با تلاش و دقت زیاد انجام می دادند. من خودم در دوران گذراندن جراحی عمومی تنها با یك مورد پارگی روده مواجه شده بودم در حالی كه در جبهه بیش از ۷۰ درصد مجروحان از ناحیه شكم آسیب می دیدند.»وی پس از گذراندن بیش از ۶ ماه به عنوان پزشك در جبهه ها، به تدریس می پردازد: «از سال ۶۳ تا ۶۵ جراحی قلب را در بیمارستان امام خمینی ادامه دادم و بعد به تدریس پرداختم. ۲ سال به عنوان استادیار بخش جراحی قلب دانشگاه تهران تدریس كردم، این قبل از زمانی بود كه برای گذراندن یك دوره تخصص به انگلیس رفتم.» گذراندن یك دوره سه ساله در انگلیس و آمریكا و آنگاه بازگشت به ایران _ در طول سه سال گذراندن دوره قلب و تخصص قلب در انگلیس و آمریكا با عمل پیوند قلب آشنا می شود. دكتر ماندگار در آن سال ها تنها به گذراندن دوره تئوری و یا ناظر بر جراحی های پیوند قلب با زیر و بم این عمل آشنا شد و پس از بازگشت از غرب و با آغاز به كار دوباره در بیمارستان امام خمینی است كه فكر انجام این عمل برای لحظه ای وی را رها نمی كند و همزمان با انجام كار در این بیمارستان سعی در انجام و یا فراهم كردن مقدمات چنین عملی است. «با راه اندازی بخش جراحی قلب در بیمارستان بعد از بازگشت در مورد پیوند قلب كارم را در ایران شروع كردم. اولین پیوند را هم همانجا انجام دادم.»
• هدیه ای به نام زندگی
زمان تیر ماه ۱۳۷۲. اولین پیوند قلب در تهران آن روزگار كه تازه از جنگ قد راست كرده است و در نیمه راه سازندگی است به نام پسربچه ای ۱۳ ساله رقم می خورد. اهل شهرستان است و با گذشت ۱۲ سال هنوز زندگی می كند. «اولین پیوند را در تابستان ۷۲ انجام دادیم. قلب به یك پسربچه ۱۳ ساله پیوند زده شد. آن پسربچه مرد ۲۵ _ ۲۴ ساله ای است كه هنوز هم به طور معجزه آسا و تعجب آوری زنده است.» ظاهراً تعجب آور بودن این زندگی از نظر دكتر ماندگار به خاطر این است كه صاحب فعلی قلب زندگی بخش در شهرستانی دور زندگی می كند و نمی تواند كاملاً تحت مراقبت های ویژه قرار گیرد اما طبق گفته دكتر ماندگار «خدا را شكر هنوز زنده است.»جریان این پیوند هم شاید شبیه به قصه ها باشد. ظاهراً اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد ابر و باد و مه و خورشید هم تصمیم به یاری می گیرند. تهران آن روز با این خبر در صدر اخبار چند روزی گذراند: «قلب مردی كه دچار مرگ مغزی شده بوده به یك بیمار پیوند زده شد.» اما دكتر ماندگار رسیدن به این خبر را با گام هایی چند ساله همراه می داند: «از ابتدای بازگشتم در پی تشكیل تیمی بودیم كه بتوانیم امكان پیوند قلب را فراهم كنیم. در انگلیس و آمریكا دوره مربوط را گذرانده بودم ولی شخصاً هرگز این عمل را انجام نداده بودم. عمل را بارها و بارها در ذهنم انجام داده بودم. تمام تلاشم هم این بود كه بتوانم پیوند قلب را انجام دهم، اما شرایط هماهنگ نمی شد.» شرایط و امكانات. دو كلمه كه هر وقت لازم باشند سروكله شان پیدا می شود و جور هم نمی شوند. جفت و جور كردن خیلی چیزها برای انجام اموری كوچكتر از این هم در كشور ما با مشكل مواجه می شود چه برسد به اینكه در این مورد، پیوند قلب، اظهارنظرهای متفاوتی هم وجود داشته است. «یكی از مسائلی كه ما با آن روبه رو بودیم موانع شرعی انجام این عمل بود. چنین موردی در جامعه آن روز بی سابقه بود و مقاومت هایی در برابر آن می شد. در اولین گام از نظر شرعی بودن عمل با مانع برخورد كردیم خصوصاً اینكه حدود قانونی چنین عملی نیز مشخص نبود. تمام این مراحل را آرام آرام و در طول چند سال طی كردیم. بعد از آنكه فتاوای لازم را از علما و مراجع عظام كسب كردیم تمام همتمان را به آماده سازی سایر مقدمات گذاشتیم.» بعد از صادر شدن فتاوای لازم، موضوع پیوند قلب در مجلس آن روز مطرح و بعد از موافقت اصولی مجلس است كه مجوز پیوند قلب صادر شد. تمام این كارها از سال ۶۹ توسط تیم پزشكی بیمارستان شریعتی در حال فراهم شدن بود تا اینكه در سال ۷۲ به سرانجام رسید. در طول این سال ها امكان نجات چند نفر از مرگ بوده است و شاید اگر موانع راحت تر از سر راه برداشته می شد پیوند قلب زودتر انجام می گرفت اما به هر حال قرعه فال به نام پسركی ۱۳ ساله افتاد: «سال ،۷۲ تیر ماه بعد از رفع تمام موارد شرعی و قانونی اولین پیوند قلب بر روی یك پسربچه شهرستانی كه دچار بیماری قلبی حاد و پیشرفته ای بود انجام گرفت.» اهداكننده مردی ۴۸ ساله به نام مرحوم بیشه ای بود. مرگ بر اثر تصادف بود. خانواده ای در بازگشت از میهمانی در پشت یك وانت نشسته بودند. در این تصادف سرپرست خانواده پدری ۴۸ ساله بر اثر تصادف دچار مرگ مغزی می شود. دكتر ماندگار از آن روز این گونه یاد می كند: «بعد از رساندن مجروح به بیمارستان بود كه مرگ مغزی وی مسجل شد. از طرفی به صورت كاملاً اتفاقی هم پیوندگیرنده در تهران بود. همكاران ما شروع به فعالیت برای گرفتن رضایت از خانواده مرحوم بیشه ای برای اهدای عضو (قلب) كردند. خیلی سخت بود. دكتر عالی نژاد یكی از اعضای تیم برای گرفتن رضایت پیوند خیلی زحمت كشید و سرانجام راه هموار شد.» برای تیمی هر چند حاذق كه تمامی زیر و بم های عمل پیوند را بارها به گفته خود دكتر ماندگار در ذهن مرور كرده بودند انجام عمل با دلهره همراه بود: «آشنایی تیم به لحاظ اینكه از سال ۶۹ گردهم آمده بودند برای انجام این مورد با اصول عمل از لحاظ تكنیكی كاملاً وجود داشت ولی با این حال خیلی سخت بود.» یك قلب ۴۸ ساله برای پسری ۱۳ ساله. دریافت كننده عضو پسری جوان كه قلبی میانسال را در سینه خود جای داد. عدم وجود تفاوت سن بین اهداكننده عضو و گیرنده یكی از شرایط اصلی پیوند موفق است اما یك تفاوت سنی ۳۵ ساله؟ فاصله ای بین سه نسل. اما در مورد این اولین پیوند تمام قراردادها شكسته است. دكتر ماندگار خود نیز از این مورد با شگفتی صحبت می كند، «محدودیت سنی و نزدیك بودن سن دهنده و گیرنده خیلی مهم است اما این بیمار تمام احتمالات را پشت سر گذاشت. به علت فوری بودن پیوند در آن زمان چاره ای دیگر نداشتیم. نمی توانستیم منتظر بمانیم تا یك نوجوان هم سن و سال مرگ مغزی شود و قلب او را پیوند بزنیم. از همین قلب ۴۸ ساله استفاده كردیم كه خوشبختانه تاكنون جواب داده و در سینه این جوان كار كرده است. الان بعد از گذشت ۱۲ سال كه برای ویزیت مراجعه می كند با حال خوب او مواجه می شویم. رفت و آمد برای او از شهرستان به تهران مشكل است ولی سعی كرده ایم تا جایی كه می توانیم او را تحت مراقبت قرار دهیم.»پیوند قلب موضوع خیلی از فیلم ها شده است. با نگاه های متفاوت به زندگی اما احساس اینكه قلب انسان مرده ای را در سینه انسانی كه ممكن است بمیرد بگذاری و زندگی او ادامه پیدا كند شاید قابل وصف نباشد؛ اینكه در زمان این تعویض زندگی تیم جراحی چه احساسی داشته اند سئوالی است كه دكتر ماندگار به آن این گونه پاسخ می دهد: «خیلی هیجان زده بودیم. این عمل نهایت آرزوی تیم پزشكی بود. مثل این بود كه قدم در راهی گذاشته ایم كه تا آن موقع نرفته بودیم. احساس آدمی را داشتم كه توی جنگل راه می رود. نمی دانستیم چه اتفاقی خواهد افتاد. به نحوه عمل مطمئن بودیم اما گذراندن اتفاقات بعد از عمل سخت بود. سعی می كردیم خودمان را برای آن آماده كنیم.» پس لرزه، نه به بزرگی آنچه كه بعد از هر زلزله ای می آید ویرانگرتر است اما دلهره و اضطراب پس لرزه های این عمل بود. تحت فشار روانی قرار گرفتن بیمار گیرنده عضو یكی از حالت های شایع در این نوع پیوند است. معمولاً بیمار از لحاظ روانی تحت تاثیر قرار می گیرد كه روبه رو شدن با آن یك آمادگی همه جانبه می طلبد: «بعد از عمل بیمار دچار حالت های روانی شدیدی شده بود كه در عمل های قلب با آن مواجه نبودیم. برای اولین بار بود كه با بیماری مواجه شده بودیم كه تحت تاثیر عمل دچار بحران روانی شده بود. حالت پریشانی فكری عجیب و غریبی داشت. چون بچه بود برخورد با او و حالت های او خیلی سخت بود. خیلی از راه ها را نمی توانستیم در مورد او حتی امتحان كنیم. خیلی سخت گذشت. با هر تغییری با دلهره شدیدی روبه رو می شدیم و تمام توانمان را روی آن گذاشتیم.» و این آرامش چگونه ایجاد شد؟ «همكاری زیادی از سایر پزشكان در زمینه های مختلف خصوصاً روان پزشكی گرفتیم. داروهایی را به كار بردیم كه روند بهبودی را تسریع كرد و خدا هم خیلی كمك كرد.» در همان فیلم ها كه سوژه اش یك بیمار قلبی است تمام احساس دهنده عضو به نوعی به گیرنده تحمیل می شود. این آخرین فیلم ۲۱ گرم این طوری می گفت و یا لااقل اینكه گیرنده در برابر صاحب اصلی قلب احساس مسئولیت می كند اما دكتر ماندگار در مقابل اینكه آیا چنین احساسی منتقل می شود یا نه، آن را بعید می داند «خیلی بعید می دانم كه چنین اتفاقی بیفتد. خود پیوند قلب به علت اینكه یك حالت خاص روانی ایجاد می كند تاثیرگذار است و اغلب بیماران مراحل سختی را پشت سر می گذارند و تا مدت ها بعد از جراحی از داروهای خاص روانی و آرام بخش استفاده می كنیم اما از نظر علمی ثابت نشده است كه پیوند قلب از شخصی به شخص دیگر او را تبدیل به آدم اولی كند.» پیوند در زمانی لازم است كه بیمار در مراحل انتهایی درمان باشد و به درمان های ابتدایی و متداول و یا جراحی پاسخ مثبت ندهد. پیوند قلب آخرین پله از نردبان زندگی كسی است كه قلبش با او سر ناسازگاری دارد. چنین نارسایی هایی با درد شدید همراه است. قلب بیش از حد بزرگ می شود. عضلات قلب خوب فعالیت نمی كنند. ریه فرد پر از مایع می شود و... در این صورت فرد در لیست انتظار پیوند قلب قرار می گیرد و تا روزی كه یك مورد مرگ مغزی اتفاق افتد در لیست انتظار می ماند. اما شرایط دهنده عضو كاملاً متفاوت است. نخست اینكه قلب باید كاملاً سالم باشد. نداشتن بیماری خاص و عفونی و... داشتن یك مورد بیماری عفونی و بیماری های انتقال دهنده نظیر هپاتیت، ایدز و... امكان پیوند را از بین می برد. با پیدا شدن یك مورد اهداكننده عضو رشته فعالیت های بسیاری صورت می گیرد. لیست انتظار بررسی می شود و موارد قابل پیوند انتخاب می شوند: «ما نمی توانیم تمام بیماران را پوشش دهیم. این بیماران كاملاً پراكنده هستند و به همین علت آمار دقیقی هم از آنان وجود ندارد. مركز مشخصی هم برای متمركز كردن این بیماران در انتظار پیوند وجود ندارد. تعدادی از بین كسانی كه به مطب من مراجعه می كنند در لیست قرار می گیرند و تعدادی هم در بیمارستان های شهرستان ها و همه آنها در لیست های مجزا قرار می گیرند.»این لیست مثل لیست حضور و غیاب معلم مدرسه ها نیست. هر بیماری كه از لحاظ نارسایی قلبی در درجه پیشرفته قرار دارد تحت آزمایشات بالینی قرار می گیرد و بعد از این آزمایشات است كه مشخص می شود كدام یك از صاحبان پرونده های پزشكی در خط قرمز قرار دارند. اما دهنده عضو در لیست قرار نمی گیرد. به عقیده دكتر محمدحسن ماندگار شرایط امروز بهتر از قبل است. البته هنوز به آن شكل كه باید نظام یافته نیست و مقاومت هایی می شود، خصوصاً از سوی خانواده هایی كه از آنان خواسته می شود قلب بیمار خود را اهدا كنند اما پذیرش آنها بیشتر شده است و با سعه صدر بیشتری برخورد می كنند.» در مورد آخرین پیوند كه اتفاقاً باعث به هم خوردن اولین قرار مصاحبه با دكتر ماندگار شد همین وضعیت صورت گرفته بود. دختری ۱۸ ساله به علت تصادف دچار مرگ مغزی شده بود و خانواده دختر بعد از موافقت تنها به شرطی حاضر به اهدای قلب دختر جوان خود شده بودند كه دریافت كننده جوانی با همان سن و سال باشد. قلب آن دختر در تاریخ ۸/۱۱/۸۳ در بیمارستان شریعتی به پسری جوان پیوند زده شد. خانواده های اهداكننده و گیرنده عضو قاعدتاً نباید یكدیگر را بشناسند و این رابطه كاملاً باید از سوی تیم پزشكی مخفی بماند.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید