سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


موسیقی رنگ ها


مدست پترویچ موسورگسكی در ۲۱ مارس سال ۱۸۳۹ در اوكراین به دنیا آمد. اولین معلم او در موسیقی مادرش بود كه به او پیانو آموخت ولی كمپوزیسیون را تقریباً به حالتی خودآموز فرا گرفت. در اتوبیوگرافی او آمده است كه از زمان كودكی علاقه شدیدی به داستان های فولكلوریك روسی داشته و با شنیدن آنها در ذهنش آهنگ می ساخته است. موسورگسكی در یك خانواده ثروتمند بزرگ شد و در دوران جوانی به خدمت ارتش رفت. اما پس از مدتی تحت تاثیر میلی بالاكیرف ارتش را رها كرده و به گروه موسیقی ۵ نفره روسیه پیوست. در قرن نوزدهم همزمان با انقلاب فرانسه احساسات ناسیونالیستی رونق یافت و مكتب موسیقی رمانتیك این احساسات میهن پرستانه را هرچه پرشورتر كرد. ناسیونالیسم تاثیر زیادی بر موسیقی گذاشت. آهنگسازان مكتب رمانتیك از آن پس بیشتر از رقص ها و آهنگ های عامیانه بهره گرفتند، اپراها بیانگر تاریخ، افسانه ها و چشم اندازهای وطنشان شده بود. زمانی احساس می كنیم یك موسیقی متعلق به یك كشور خاص است كه سنت های مردم آن كشور هم در آن شنیده شود و موسیقی در آن زمان به این حالت درآمده بود و این آنچنان احساسات شنوندگان را بر می انگیخت كه گاه آنها تظاهرات می كردند. بنابراین بعضی از دولت ها آهنگ های تعدادی از آهنگسازان را تحریم كردند. در این زمان در روسیه موسورگسكی، كرساكف، بورودین و دربوهم دوژاك آهنگ های ملی می ساختند.در روسیه یك گروه موسیقی ۵ نفره تشكیل شد كه اعضای آن را ۵ تن از جوانان روس تشكیل می دادند، جالب آنجا است كه فقط در میان آنها یك نفر به صورت حرفه ای موسیقی كار می كرد و او میلی بالاكیرف (۱۹۱۰- ۱۸۳۷) بود.دیگر اعضای گروه عبارتند از: مدست پترویچ موسورگسكی (۱۸۸۱- ۱۸۳۹) كارمند دولت، نیكولای ریمسكی كرساكف (۱۹۱۸- ۱۸۳۵) افسر نیروی دریایی، الكساندر بورودین (۱۸۸۷- ۱۸۳۳) شیمیدان و سزار كویی (۱۹۱۸- ۱۸۳۵) افسر نیروی دریایی. آنها در دهه ۱۸۶۰ شروع به كار كردند و در ابتدا آنها به نقد و بررسی آثار یكدیگر می پرداختند. اعضای این گروه تمام تكنیك های سنتی آهنگسازان آلمان، ایتالیا و فرانسه را قبول نداشتند و در آثار خود از موسیقی محلی روسیه هم استفاده می كردند. بنای این نوع موسیقی مبتنی بر مدهای كلیسایی است كه در آن از وزن های غیر رایج پنج ضرب (مانند پنج چهارم) استفاده می شود و تغییر وزن در آهنگ های آنها مشهود است. بنابراین، این سبك بسیار متنوع و متفاوت با سبك های رایج است. موسیقی موسورگسكی توصیف های روشنی دارد و لحن آوازهای آن نشان دهنده محیط اطراف او است، بنابراین در بعضی از مواقع مهیب و شاید هم تا حدودی زننده باشد. شهرت بیشتر آثار او به خاطر رنگ آمیزی صوتی گسترده آنها است. او در آثارش از بسیاری از موضوعات قرون وسطایی در روسیه، استفاده كرده است. آرزوی او هر چه نزدیك تر كردن هنر به زندگی واقعی بود. خود موسورگسكی در این باره می گوید: «می خواهم شخصیت های اثرم بر روی صحنه همان گونه صحبت كنند كه در زندگی واقعی شان این كار را انجام می دهند.»اكنون ما متوجه غنای رنگ و استحكام آثار موسورگسكی می شویم، در حالی كه معاصرانش آكوردهای طولانی و نامتقارب آثار او را زمخت و نادرست می دانستند. اولین اثر او اپرای ناتمام سالابو بود و از دیگر آثار معروف او می توان به اپراهای بوریس گودونف، خوانچینا و تابلوهای یك نمایشگاه اشاره كرد. آنها در زمان حیات این آهنگساز مقبول واقع نشدند. موسورگسكی بعد از بیرون آمدن از ارتش زندگی را به سختی گذراند. او ناچار بود برای امرار معاش بسیار كار كند. در این مدت او نزد نیكولای ریمسكی كرساكف اقامت داشت. و كرساكف بعد از مرگ او بسیاری از آثار ناتمام او را كامل كرد و برخی از آنها را تا حدودی تغییر داد. موسورگسكی از ناراحتی شدید روانی رنج می برد و بعدها او به الكل معتاد شد و سرانجام در سن ۴۲ سالگی براثر مسمومیت از الكل، در بیمارستان نظامی درگذشت. «تابلوهای نمایشگاه» یكی از معروفترین آثار مدست موسورگسكی است. این اثر یك سوئیت است كه از چندین موومان تشكیل شده و برای پیانو نوشته شده است. در هر یك از موومان های این اثر آهنگساز احساس خودش راجع به نقاشی های دوستش ویكتور هارتمن، نقاش و معمار را بیان كرده است. هارتمن در سال ۱۸۷۳ درگذشت و در سال ۱۸۷۴ نمایشگاهی برای یادبود آن هنرمند برگزار كردند.متاسفانه اكثر آثار این هنرمند از بین رفته اند و تقریباً خود او هم فراموش شده است. تنها این اثر موسورگسكی است كه به او و آثارش جاودانگی بخشیده. قطعه با یك پرومناد (تم گردش) آغاز می شود. هنرمند در اینجا خود را به جای تماشاگران گذاشته است و حركت آنها به چپ و راست و متوقف شدنشان در مقابل یك تابلو را نشان می دهد و این با یك ریتم خاص روسی همراه شده است.سپس به توصیف یك یك تابلوها می پردازد: در آغاز كوتوله فندق شكن: این اولین تصویر سوئیت موسورگسكی است. كوتوله ای كج و معوج كه صداهای جیغ مانندی در می آورد و حركات خشنی دارد. هارتمن این كوتوله را برای یك اسباب بازی طراحی كرده بود كه متاسفانه طرح اصلی او از بین رفته است.موسورگسكی این موومان را در تمپوی ویوو (پرشور) نوشته است.حال با یك پرومناد دیگر به قصه قدیمی هدایت می شویم _ قصری قدیمی در ایتالیا - این قسمت احساس قرون وسطایی دارد و با نت های باس اجرا می شود و این نت ها كم كم بالا می روند.به نظر می رسد موسورگسكی هنگام دیدن این تابلو بیشترین درنگ را كرده است و آن را در تمپوی آندانته (كند معتدل، با ضرباهنگ گام زدن) نوشته. یك پرومناد دیگر شنونده را به باغ های تویلری در پاریس می برد. تصویر اصلی این اثر هم گم شده، ولی ما می دانیم بازی بچه ها را توصیف می كرده است. این تابلو به نام «شكایت كودكان از بازی» نام گذاری شده بود و موسورگسكی در آن از فواصل سوم پائین رونده، بسیار زیاد استفاده كرده است و در آن به خوبی صدای خنده كودكان به گوش می رسد و آهنگساز از تمپوی آلگرو نن تروپو (تند ولی نه خیلی زیاد) استفاده كرده است. بد ون پرومناد دیگری به موومان بعدی یعنی بیدلو می رسیم.هارتمن در این تابلو یك كالسكه لهستانی با دو قاطر را كشیده بود كه در گل گیر كرده اند. موسورگسكی با مهارت خاصی به كمیك كرشندو و وی كرشند گیر كردن آنها و بیرون آمدنشان را توصیف كرده است. این موومان با تمپوی سمپر مودراتو (میانه و معتدل بدون تغییر در تمپو) نوشته شده. مجدداً پرومناد دیگری شنونده را برای شنیدن موومان بعدی كه (باله جوجوی از تخم سر در نیاورده) نام دارد، آماده می كند. این اثر براساس ۱۷ طراحی هارتمن برای لباس باله تریبلی، ساخته شده است. متاسفانه از بین این تعداد طرح فقط ۴ عدد از آنها باقی مانده اند. هارتمن این لباس ها را برای كودكان و به شكل قناری طراحی كرده بود.موسیقی این موومان بسیار سرزنده و چالاك است. این در حقیقت یك اسكرتزوی* كوتاه است و آن در تمپوی ویوو دجرو (سبك و سرزنده) است.موومان بعدی ساموئل گلدنبرگ و شموئیل نام گرفته است. این در واقع دو طرحی از هارتمن بوده كه در یكی از آنها ساموئل گلدنبرگ، یك یهودی خوش لباس و ثروتمند و در دیگری شموئیل یهودی فقیر و لاغر را كشیده است. موسورگسكی احساس این دو نقاشی را با هم آمیخته شاید این كار او برای تاكید تضاد بین این دو یهودی باشد. او ساموئل را در این موومان با تن غالب و اول معرفی می كند و شموئیل برخلاف آن با ملودی های مشكل دار شناسانده می شود. موسورگسكی به صورتی این قطعه را ساخته است كه ما این دو یهودی را كاملاً جلوی چشم های خود می بینیم. حتی صدای حركت پالتوی پوست ساموئل در باد و قبای شموئیل كاملاً واضح شنیده می شود.این موومان تنها قسمتی از این سوئیت است كه خود موسورگسكی نامی برای آن انتخاب نكرده است و این اسم را هم استاسف منتقد، نویسنده و دوست موسورگسكی انتخاب كرده. موسورگسكی این موومان در تمپوی آندانته و كند معتدل، با ضرباهنگ گام زدن نوشته است.موومان بعدی به توصیف بازار لیموژ می پردازد. هارتمن آن را با تنوع رنگی بسیار كشیده است و موسورگسكی هم منظره بازار را پرشور و رنگارنگ نوشته است. در نسخه اصلی موسورگسكی حتی گفت وگوی فرضی بین فروشندگان و مردم هم كاملاً به گوش می رسد. این موومان در تمپوی آلگرو ویوو (تند سرزنده) نوشته شده است.پس از آن می رسیم به گورستان دخمه ای. این سلف پرتره ای ترسناك از هارتمن است كه در آن نقاش در گورستان دخمه ای، می رود و جمعیت زیادی دور او هستند، هارتمن این نقاشی را تحت تاثیر توصیف های ویكتور هوگو از گورستان كشیده است.موسورگسكی ابتدا ریتم آن را افسرده و اندوهناك و بس شاد و امیدواركننده در تونالیته ماژور نوشته است. او در این قطعه دقیقاً به توصیف نقاشی هارتمن نپرداخته است. موسورگسكی در پارتیتور بالای این قسمت نوشته است: «روح مهربان و خلاق هارتمن مرا به سوی جمجمه ها و متوسل شدن به آنها هدایت می كند، پس از آن و این جمجمه ها شروع به درخشیدن می كنند.» در اینجا لازم به ذكر است كه در گورستان های دخمه ای منبع نور شمع ها و یا روغنی بوده است كه داخل جمجمه ها می سوزاندند.بابا یاگا كه موومان بعدی این اثر است، یك اسطوره روسی است كه در داستان ها آمده است. او در كلبه ای بر روی پاهای پرندگان زندگی می كرده. هارتمن بر این اساس طرح یك ساعت را كشیده است. این یكی از موومان های تاریك این سوئیت است.در آخر ما به دروازه بزرگ شهر كی یف می رسیم. هارتمن آن را برای دروازه جدید شهر طراحی كرده بود كه متاسفانه هیچ گاه ساخته نشد.موسیقی آن با چندین آكورد طولانی و بزرگ شروع می شود كه بزرگی در صلابت دروازه شهر را به ما نشان می دهد. سپس دوباره تم پرومناد شنیده می شود كه این بار با ضرب چهار چهارم است. این احتمالاً نشان دهنده مردمی است كه با هم از دروازه عبور می كنند. آخر این موومان حالت فاتحانه ای دارد.این اثر را چندین نفر برای اركستر تنظیم كرده اند كه معروف ترین آنها متعلق است به موریس راول. او آهنگساز فرانسوی است و نخستین بار این اثر در ماه مه سال ۱۹۲۳ در پاریس به رهبری سرژ كوسه ویتسكی اجرا شد. راول از رنگ های صوتی مختلفی استفاده كرده است. البته تنوع ساز هایی كه او انتخاب كرده خیلی زیاد نیست. اما با استفاده از ساز های دیگر احساسی را القا كرده است كه پیانو به تنهایی قادر به نشان دادن به آن نبود.تنظیم های بسیاری برای اركستر از این اثر وجود دارند كه در اینجا به ذكر نام چند تن از آهنگسازان بسنده می كنم. آنها عبارتند از: سر هنری وود، لوسین كائیه، لئوپولد ایستا كفسكی و اشكنازی. یك گونه راك هم از این اثر در دهه ۱۹۷۰ ساخته شده است.گسكی بعد از مرگش معروف شد. تابلو های یك نمایشگاه او هم همین وضعیت را داشت. تا سال ۱۸۸۶ یعنی پنج سال بعد از مرگ این هنرمند این اثر چاپ نشد ولی بعد از انتشارش در میان مردم از محبوبیت خاصی برخوردار گشت. پیانیست های بسیار معروفی این اثر را نواخته اند.از معروف ترین آنها اجرای خارق العاده ای ریخته در سال ۱۹۵۸ است اجرای بی نظیر او به این شاهكار بزرگ موسیقی محبوبیت زیادی داده است.
* اسكرتزو:به معنای بذله گویی و ریشخند.قطعه ای ساری است كه در پایان قرن هجدهم ظهور كرد.در سونات و سمفونی جای منوئه را گرفت.چرا كه مستقیماً فرم و میزان های سه ضربی سه چهارم را از منوئه به عاریت گرفته بود و در عین حال از جهت آكسان گذاری و تمپو از منوئه جدا شده بود.اسكرتزو مانند منوئه دارای فرم A-B-A است و در سمفونی های بتهوون زیاد وجود دارد.
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید