جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


شیوه رانندگی مدل زندگی


به همین علت گسترده و عام بودن این تجربه می توان آنرا مدلی برای تبیین زندگی به مفهوم عام آن قرار داد و یك یك وجوه آن را با وجوه زندگی مقایسه كرد. در اینجا سعی می كنیم در چند زمینه این كار را انجام دهیم.
یكی از جملاتی كه ورد زبان راننده هاست این است كه «اگر در رانندگی تو هم مواظب باشی كه به دیگران نزنی دیگران بتو می زنند.» خلاصه اینكه تصادف و برخورد جزء لازمه رانندگی و عبور و مرور خودروها در شهرهاست. عین این پدیده یا حكم را در زندگی و روابط انسانی نیز می توان مشاهده كرد.
اگر كسی به كار دیگران كار نداشته باشد (كه نمی شود) دیگران به كار او كار خواهند داشت. اگر او بیشترین تلاشش را بكند كه مقررات را رعایت كند بالاخره عده ای هستند كه رعایت نمی كنند و برای او مخاطره خواهند آفرید. بنابراین برخوردهای بین انسانها را باید جزء لازم زندگی بشری دانست. از آن دلگیر و عصبانی نشد و به خودخوری نپرداخت. آخر همه تصادفها در تصادفات رانندگی، مصالحه است. به همین منوال آخر همه جنگها و نزاعها مصالحه است و چه بهتر است كه این مصالحه با كمترین و با بیشترین همدلی و انسانیت صورت گیرد.
رانندگی و نظام عبور و مرور شهری بدون علائم رانندگی از پیش نمی رود. این علائم گرچه در مواقعی به ضرر یك فرد خاص تمام می شود یعنی بواسطه یك طرفه بودن یك خیابان راه او دور می شود، یا پشت چراغ قرمز وقت او تلف می شود، اما در مجموع رعایت این علائم به نفع مصالح عمومی و خود این فرد است. در زندگی نیز همین علائم به نحو پنهان وجود دارند و عدم رعایت آنها در یك مورد برای استفاده شخصی هم به ضرر مصالح عمومی است و هم مصالح بلندمدت خود این فرد. اگر امروز من به دلیل قدرت یا سرمایه عمل خلافی را انجام دهم هم امكان برخورد تصادف (نزاع اجتماعی و خشونت) را در جامعه بالا برده ام و هم عمل به قانون را كه در دراز مدت به نفع خود من خواهد بود سست كرده ام. اعمال خلاف تعادل اجتماعی را خدشه دار می كند و اگر تعادل اجتماع به هم خورد معلوم نیست كه دودش به چشم چه كسی می رود؟!
- در خیابانها بسیار شده است كه راننده ای به كسی می زند و او را رها كرده و می گریزد و راننده بعدی دودل است كه او را به بیمارستان برساند یا نه چون ممكن است خود او را به عنوان مجرم بازداشت و تنبیه كنند. در صحنه زندگی نیز بسیاری هستند كه جرم هایی را مرتكب می شوند و از نظرها پنهان می مانند و اگر كسی بخواهد تا حدی به جبران خطاهای آنها بپردازد خود او در معرض فشارها و ناملایمات قرار می گیرد. بنای عده ای در جوامع گذاشتن بار خود بر روی دوش دیگران است. دیگرانی كه تا حدی به اصول و ارزش هایی معتقدند.
- نور خودروها و انواع آن را می توان به انواع ابزارهای فكری ای كه ما در زندگی برای ادامه مسیر زندگی و جهت یابی در برخوردهای اجتماعی داریم تشبیه و تمثیل كرد. چراغ دنده عقب، چراغ ترمز، نور بالا و پائین، چراغ های كوچك خودرو، چراغ های زرد برای مه، چراغ های عقب اتومبیل با نور قرمز و چراغ های راهنما همه برای انواع حركت های خودرو ضرورت دارند. در زندگی نیز زبان، نوشتار و زبان تصویر و انواع آنها امكانات مختلف جامعه برای اطلاع رسانی اند كه هر انسانی باید یاد بگیرد كه از هر كدام و از هر نوع در كجا و چه موقعی بهره گیری كند.
استفاده درست از این امكانات باعث می شود كه كسی راهنمای راست نزند و به چپ بپیچد یا بالعكس چون این امر نظام زندگی را مختل می كند و اگر افرادی هم هستند این امر برای افراد جامعه به نحوی قابل تشخیص باشد.
- در نظام عبور و مرور شهری ماموران راهنمایی و رانندگی اعم از افسرها، پاسبان ها و دیگر ماموران كارشان نظارت بر اجرای مقررات راهنمایی رانندگی است و در صورت تخلف از قانون حق جریمه یا توقیف وسایط نقلیه را دارند. در جامعه نیز ماموران دولت و دستگاه قضایی همین كار را انجام می دهند. همانطور كه مامور راهنمایی و رانندگی می تواند با رانندگان پدرسالارانه برخورد كند دولت و ماموران آن و یا دستگاه قضایی نیز می توانند چنین كنند. همانطور كه پلیس می تواند با ارعاب طرف مقابل هر حكمی را در مورد او اجرا كند، گاه مسئولان جامعه نیز از همین روش استفاده می كنند. همانطور كه اگر امكانات شهری گسترده تر باشد (عریض بودن خیابانها، همخوانی خودروها و جمعیت با سواره رو و پیاده رو، وجود مترو و...) كار پلیس نیز آسانتر انجام می شود. اگر امكانات جامعه در كل بیشتر باشد كار مسئولان جامعه آسانتر خواهد بود. لذا مسئولان جامعه به جای اینكه فقط سیاست های تنبیهی در پیش گیرند می توانند با برنامه ریزی و توسعه امكانات بسیاری از تخلفات را پیشگیری كنند.
- در نظام حمل و نقل شهری بخصوص در شهرهای پرجمعیت و شلوغ هر چه قدر كه وسیله كوچكتر باشد تحرك آن بیشتر می شود.
این وسایل كوچكتر هم ارزانتر و هم از لحاظ سوخت و لوازم یدكی كم هزینه تر. در زندگی نیز هرچه بار آدم سبك تر باشد ( در جوامعی كه رقابت برای زندگی فشرده باشد خواه به دلیل كمبود امكانات، خواه به دلیل تراكم) هم تحرك بیشتر می شود، هم از بار سرمایه گذاری و مصرف بیشتر می كاهد. آدمی كه فرزند كمتری دارد از فرصت های زندگی بهتر می تواند استفاده كند یا او كه از لحاظ اقتصادی یا مسئولیت های اجتماعی بار سبك تری دارد در تغییر و تحولات جامعه كمتر در معرض آسیب های مادی و روحی قرار می گیرد.
- ضرورت داشتن گواهینامه رانندگی كه بیانگر و مشخص كننده حداقل اطلاعات و مهارت های لازم برای رانندگی است، در همه جوامع مقبول افتاده است. كسی كه به میدان می خواهد بیاید باید قبلا مقدماتش را فراهم كرده باشد و عقل، خواه عقل فلسفی و نظری و خواه عقل عرفی برآن گواهی می دهد.
در جوامع نیز دخالت انسانها در امور باید مبتنی بر مقدمات و اطلاعات و مهارت هایی باشد و هر چه نظام اجتماعی پیچیده تر می شود این اطلاعات و مهارت ها باید تخصصی تر باشد. تصادف، بی نظمی، ضایعات وحشتناك مادی و روانی ناشی از دخالت انسان های بی تجربه و نادان هم در رانندگی و هم در زندگی اجتماعی است. اگر در همه علوم رایج زمان ما اصل تخصص جا افتاده باشد در دو حوزه سیاست و اقتصاد تقریباً همه افراد خود را صاحبنظر می دانند و این امر را نیز ناشی از درگیری شخصی با مسائل سیاسی و اقتصادی جلوه می دهند در صورتیكه در یك بیماری ویروسی یا شكستن دست نیز ما درگیری شخصی داریم اما در تشخیص بیماریها و روش های درمان آنها چندان به خود اجازه دخالت نمی دهیم. همینطور است كه در جوامع بسیار می توان دید كه افراد معمولی و گاه عامی قدرت های كلیدی سیاسی و اقتصادی را در اختیار دارند و جامعه نیز واكنشی از خود نشان نمی دهد. در حوزه رانندگی برخورد اول با كسی كه تخلفی كرده با سرو وضع و هیئت و سن و سال او با كسی كه گواهینامه ندارد این سؤال پیش می آید كه آیا او صلاحیت لازم را دارد یا نه؟ اما در دو حوزه فوق الذكر هنوز مدل رانندگی وسیله توجیهی مناسبی نیست.
راننده ها را می توان برحسب عصبی بودن، خونسردی، عجول بودن، بی مبالاتی، تبعیت یا عدم تبعیت از قوانین راهنمایی و رانندگی و... طبقه بندی كرد، همانگونه كه مردم را در زندگی اجتماعی به همین ترتیب می توان طبقه بندی كرد.
- هدایت نظام اجتماعی مثل رانندگی در مه است كه راننده فقط دویست متر اولیه را می بیند. در این وضعیت وقتی خودرو یك متر جلو برود یك متر دیگر جلوی چشم او مشخص می شود لذا راننده برای احتراز از سقوط به دره یا تلاش برای رسیدن مقصد باید دست از تخیل و دورنگری موهوم را بردارد. بیشتر جلو پایش را بنگرد و چند قدم دورتر از جلوی پایش را تا اینكه چشم به آسمان یا افق داشته باشد. برنامه ریزی اجتماعی درست به همین معنای اكتفا به آنچه كه می دانیم در فضایی است كه بسیاری از مسائل آن برای ما مبهم می نماید. نتیجه دیگر این مدل «رانندگی در مه» انعطاف پذیری در ساخت اجتماعی و مدیریت و برنامه ریزی است. در فضای مبهم نمی توان جزمی بود. از این نمونه ها و تشابهات بسیار می توان آورد. همانگونه كه دیدیم روابط اجتماعی و مسائل آنرا در یك مقیاس كوچكتر یا همسان می توان در رانندگی و مسائل عبور و مرور شهری دید. مدل های دیگری هم شاید بتوان ارائه داد. اینگونه مدل سازی به فهم عمیق تر روابط كمك می كند و برخی زوایا را بر ما روشن می كند.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید