پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نقدی بر طرح خاورمیانه بزرگ


این ایده از طرف افرادی در درون دولت بوش هدایت می شود كه معتقدند آمریكا مركز و مهد دموكراسی است. این افراد كه دیك چنی نیز از جمله آنها است در تلاشند تز «كانون دموكراسی بودن آمریكا» را شكل دهند و در عین حال به بسط وگسترش آنچه كه خود دموكراسی می نامند، همت گمارند. این طرح كه با داعیه صدور دموكراسی مطرح شده، كشورهای اسلامی از شاخ آفریقا تا بالكان و محدوده بزرگی از جهان شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و آسیای مركزی و آفریقا را شامل می شود. طرح خاورمیانه بزرگ دربرگیرنده موضوعات و مسائل مختلفی است كه مفاد اصلی آن عبارتند از: برقراری دموكراسی در كشورهای منطقه، اعطای حقوق زنان، اعطای استقلال و خودمختاری، انتخابات آزاد، لیبرالیسم اقتصادی و آزادی های اجتماعی و سیاسی. شاید مهمترین عاملی كه سبب طرح این مسئله از جانب دولتمردان آمریكا شده این موضوع باشد كه امروزه سیاست خارجی ایالات متحده تغییرات قابل ملاحظه ای نسبت به قبل یافته است و رفتار آمریكا در عرصه روابط بین الملل با تئوری واقع گرایی تهاجمی قابل قیاس است. حمله به افغانستان و عراق نیز در همین قالب قابل بررسی است. با ورق زدن صفحات دیپلماسی آمریكا در طول دوران جنگ سرد و رقابت با شوروی درمی یابیم كه ایالات متحده آمریكا بعد از سال ۱۹۵۶ تا اواخر قرن ۲۰ سیاست سد نفوذ و سیاست حفظ ثبات را دنبال می كرد. سیاست های آمریكا در آن مقطع در قالب پارادایم واقع گرایی تدافعی قابل ارزیابی است. همواره تفكر دولتمردان آمریكا در پی آن بود كه ضمن جلوگیری از گسترش نفوذ كمونیسم، توازن قوا برقرار باشد. بدون شك اتخاذ این پارادایم ناشی از حضور رقیبی قدرتمند در عرصه روابط بین الملل به نام شوروی و از طرفی دیگر ایدئولوژی بسیار قدرتمند ماركسیسم بود كه اجازه یكه تازی در نظام بین الملل را به آمریكا نمی داد. در حال حاضر روسیه، اتحادیه اروپا و چین هیچكدام رقیبی جدی برای آمریكا نیستند. با توجه به این شرایط ایالات متحده آمریكا از این حیث احساس راحتی می كند و درصدد اجرای طرح های خودخواهانه و مبتنی بر سلطه گری خود در جهان از جمله طرح خاورمیانه بزرگ است.
در رابطه با علت مطرح شدن طرح خاورمیانه بزرگ باید گفت كه بعد از ۱۱ سپتامبر روابط بین الملل وارد عرصه جدیدی شد و طرز تلقی از تهدیدات دچار دگرگونی شد. نگرانی هایی كه غرب آن را امنیتی می داند و تهدیدات عمدتاً خودساخته آن، باعث به وجود آمدن این طرح شده است. تهدیدات امنیتی از نگاه و منظر غرب سلاح های كشتار جمعی، منازعات منطقه ای، جرایم سازمان یافته مانند قاچاق انسان، مواد مخدر و تروریسم است و به ادعای آنها مركز ثقل این تهدیدات خاورمیانه است. پس از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر و ورود جدی آمریكا به بحثی تحت عنوان مبارزه با تروریسم، در یك تحلیل كلی جهان غرب به این جمع بندی رسید كه توسعه نیافتگی اعراب مهمترین زمینه ساز تروریسم است و مقابله با تروریسم بدون توسعه این كشورها غیرممكن است. این تلقی از وضعیت خاورمیانه مقدمه شكل گیری طرح خاورمیانه بزرگ را ایجاد كرد.
• ریشه ها و اهداف اعلامی طرح خاورمیانه بزرگ
پس از حادثه ۱۱ سپتامبر آمریكا به خود آمد و به این نتیجه رسید كه نگرشی كه تاكنون از دنیا داشته است مطابق با واقع نبوده است و دنیا یك محل ناامن است و برای مقابله با این دنیای ناامن تنها چیزی را كه در مقابل خود می دید طرح محافظه كاران نوین بود، طرحی كه براساس آن امنیت ملی آمریكا و دموكراسی خاورمیانه به هم گره خورد. در كاخ سفید این طرز فكر وجود دارد كه در جهان امروز خیر و شر وجود دارد و به ادعای خود برای دستیابی به خیر باید با شر مبارزه كنند و حتی اگر در این راه وارد جنگ شوند نیز این جنگ مشروع و قانونی است. در ارتباط با مبدأ ایجاد طرح خاورمیانه بزرگ باید گفت كه این طرح بر اساس «فرایند هلسینكی» تدوین شده است. پیمان هلسینكی كه در ۱۹۷۵ تدوین شد بر حقوق بشر در سراسر اروپا به ویژه در بلوك شرق تكیه داشت. پیمان هلسینكی تبدیل به پل ارتباطی غرب با جهان كمونیست شد كه بر اساس آن اتحاد جماهیر شوروی و كشورهای عضو پیمان ورشو به رعایت حقوق بشر و توسعه سطح زندگی در كشورهایشان متعهد شدند. از سوی دیگر این توافق آغاز روند تشكیل همكاری و امنیت اروپا شد. گرچه این پیمان به طور مستقیم به دموكراتیزه شدن كشورهای كمونیستی منجر نشد، لیكن موتور فروپاشی اتحاد شوروی و رژیم های دیكتاتوری اروپای شرقی را به حركت درآورد. سه هدف اصلی طرح آمریكا برای خاورمیانه عبارت است از: ۱- گسترش دموكراسی ۲- برپایی حكومت های معتدل ۳- ایجاد جامعه مدنی و توسعه فرصت های اقتصادی. این سه مسئله در واقع اهداف كلان ایالات متحده در این طرح محسوب می شوند. این طرح یك سری ابعاد فرعی و جزیی تری نیز دارد. در رابطه با مسئله گسترش دموكراسی حمایت از انتخابات آزاد در خاورمیانه از طریق حمایت های فنی و كارشناسی و نهادینه كردن پارلمانتاریسم با تأكید بر بحث حضور زنان، حمایت قانونی از شهروندان عادی، گسترش رسانه های گروهی مستقل، تشویق دولت های منطقه به مبارزه با فساد و حمایت از جنبش های آزادیخواه به صورت جدی مد نظر قرار گرفته است. در مبحث ایجاد جامعه مدنی نیز اقداماتی مانند: حمایت از آموزش همگانی، محو بی سوادی، ایجاد تغییرات اساسی در آموزه های كتب درسی، اصلاح برنامه های آموزشی و گسترش اینترنت لحاظ شده است و در مورد سوم هم «گسترش فعالیت های اقتصادی» پیشنهاد تأسیس صندوق توسعه مطرح شده است. این صندوق شامل بخش های متفاوتی خواهد بود: صندوق توسعه پروژه های كوچك، موسسه تجاری خاورمیانه بزرگ به منظور حمایت از اعمال تجاری كوچك و بزرگ، بانك توسعه خاورمیانه بزرگ به منظور حمایت از دولت هایی كه در جهت اصلاحات خواسته شده، می كوشند و موسساتی جهت شكوفا كردن نظام مالی منطقه. در كنار طرح های اقتصادی مذكور قرار است تسهیلاتی برای پیوستن كشورهای منطقه به سازمان تجارت جهانی برقرار شود و برای حمایت از معاملات و مبادلات منطقه ای و پروژه های اقلیمی مشترك، مناطق تجاری آزاد در خاورمیانه توسعه یابد.
• اهداف پشت پرده طرح خاورمیانه بزرگ
ایالات متحده به بهانه ایجاد اصلاحات و برقراری امنیت وارد كشورهای این منطقه شده است اما بسیار بدیهی است كه آنان هدف خاص خود را جست وجو می كنند. از مهمترین این اهداف همانا استقرار سیطره و برتری جویی آمریكا در منطقه است. اشغال كشور عراق را باید نقطه آغازین اجرای این طرح دانست كه البته با توجه به مشكلاتی كه ایالات متحده در عراق با آن مواجه شده است، اشغال عراق شروع خوبی برای آمریكا محسوب نمی شود زیرا ایالات متحده در عراق در واقع از چهار جهت با مشكل مواجه شده است:
۱- از نظر سیاسی، اشغال عراق كه محصول سیاست تندروهایی چون دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریكا و پل ولفوویتز معاون وزیر دفاع آمریكا است، كینه و خشم افكار عمومی جهان عرب را در قبال سیاست آمریكا در خاورمیانه برانگیخته است چه آنكه این نومحافظه كاران از اسرائیل كوركورانه حمایت می كنند.
۲- از نظر اخلاقی، شكنجه زندانیان عراقی به دست نظامیان آمریكایی و دروغ هایی كه مقامات آمریكا در رابطه با سلاح های كشتار جمعی عراق برای توجیه جنگ به خورد افكار عمومی دادند، اهداف آمریكا را بیش از پیش نزد افكار عمومی جهان بی اعتبار ساخته است.
۳- از نظر اقتصادی هم افزایش بی سابقه قیمت نفت نتیجه سیاست جنگ طلبانه دولتمردان كاخ سفید بوده است.
۴- از نقطه نظر نظامی و امنیتی نیز باید گفت كه آمریكایی ها با این اقدام عراق را تبدیل به مامنی مناسب برای تروریست ها كرده اند. در حال حاضر محافظه كاران دولت بوش سه هدف عمده را در خاورمیانه دنبال می كنند:
۱- حفظ امنیت اسرائیل. تحولات خاورمیانه به دلیل حضور اسرائیل و امنیت این كشور در كنار عامل نفت باعث می شود تا این منطقه برای ایالات متحده اهمیت بسزایی داشته باشد.
۲- تسلط بر بازارهای نفت و خارج كردن آن از دست اوپك. بیش از یك قرن است كه نفت چهره جذاب تری از منطقه خاورمیانه را برای قدرت های بزرگ ترسیم كرده است و بدین ترتیب ایالات متحده از دهه ۲۰ به دنبال منافع نفتی در خاورمیانه بوده است. خاورمیانه در حدود ۷۰ درصد از ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد و در این میان عراق با تولید۷ میلیون بشكه در روز و با كمتر از ۲۵ میلیون نفر جمعیت از نظر ذخایر مقام دوم جهان را دارد. تلاش اوپك به منزله سازمان اقتصادی مهمی كه تاكنون كنترل آن به دست آمریكا نبوده است، هدف آمریكا است. اوپك با تولید روزانه ۲۳ میلیون بشكه نفت از قدرت چانه زنی بالایی در منازعات بین المللی و در برابر آمریكا برخوردار است. در این وضعیت جدید عراق با بیش از ۱۲۰ میلیون بشكه ذخایر نفت این امكان را در اختیار آمریكا قرار می دهد كه اوپك را با چالش روبه رو كند.
۳- مهندسی جدید خاورمیانه در راستای اهداف خود. اشغال كشورهای افغانستان و عراق و سقوط رژیم صدام تغییرات اساسی در منطقه را به همراه داشت كه البته در پس این واقعه مهم، اهداف مهمتری را نیز برای این منطقه تأمین كرده است كه تطبیق مهندسی سیاسی جدید منطقه با منافع این كشور از مهمترین آنها است.
به طور كلی اهداف ایالات متحده را در خاورمیانه بعد از ۱۱ سپتامبر می توان به دو دسته اهداف اقتصادی و سیاسی تقسیم كرد:
الف) اهداف اقتصادی:
۱- نفت: همان طور كه گفته شد، شاید تسلط بر بازار نفت عراق و تأثیر بر بازار نفت منطقه و اوپك مهمترین هدف ایالات متحده بود.
۲- نفوذ و تسلط بر بازار تجاری منطقه: بوش پس از استقرار نیروهایش بلافاصله طرح پیشنهادی خود را برای ایجاد منطقه آزاد تجاری در خاورمیانه مطرح كرد.
۳- كاهش هزینه های حضور آمریكا در خاورمیانه: كاهش هزینه هایی كه آمریكا به دوستان خود در منطقه پرداخت می كند، از دیگر دستاوردهای تصرف عراق است. از جمله این كشورها می توان تركیه را نام برد. هزینه های نام برده شده معمولاً در قالب وام های بلندمدت و با شرایط مناسب و كمك های مالی بلاعوض برای جلب نظر متحدان و همراهی آنها با سیاست های آمریكا در منطقه و همچنین، هزینه مجوز ایجاد و نگهداری پایگاه های نظامی ایالات متحده در خاك آنها است. به عنوان مثال دولت تركیه مساعدت های مالی بسیار زیادی را برای همراهی ایالات متحده در حمله به عراق از این كشور درخواست كرده بود كه در نهایت به علت مخالفت مجلس این كشور موفق به همراهی ایالات متحده در حمله به عراق نشد.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید