جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

تغییر کتابهای درسی مورد اختلاف چین و ژاپن


تغییر کتابهای درسی مورد اختلاف چین و ژاپن
با وجود گذشت بیش از یک ماه از شروع تظاهرات های ضد ژاپنی در چین اما این اعتراضات گسترده، همچنان رادیکال و با شدت ادامه دارد. در ابتدا ۱۰۰۰۰ نفردر پکن به سفارت ژاپن حمله ور شدند، سپس ۲۰۰۰۰ نفر در شانگهای و ۳۰۰۰۰ نفر در در شهر جنوبی چین شندشن به اعتراض ادامه دادند. از آنجا که رسانه ها در باره این تظاهرات های گسترده سکوت کردند؛ به این لحاظ تظاهرکنندگان از طریق اینترنت و موبایل و تلفن های زنجیره ای به سازماندهی این تظاهرات ها پرداختند. این اعتراضات در مرحله نخست شورش دانش آموزان و دانشجویان بر علیه تغییر کتاب های درسی تاریخی در ژاپن است. طرح "مسئله ملی" در تاریخ صد سال گذشته چین بارها و بارها باعث اعتراضات گسترده شده است. در آخر هفته گذشته دیدار وزیر خارجه ژاپن نوبوتاکا ماشی مورا از چین ماجرا را وخیم تر کرد. وی از زمانیکه بعنوان وزیر آموزش و پرورش ژاپن با نظرات ناسیونالیستی به تغییر و تحریف تاریخ پرداخت، خاری در چشم چین شد. ماشی مو را در این دیدار از دولت چین خواست که برای رفتار تظاهرکنندگان و شکستن شیشه های سفارت خانه و ساختمان های دولتی ژاپنی خسارت بپردازد و معذرت خواهی کند. در حالیکه ژاپن به چین هیچگاه برای نتایج غیرانسانی و خسارات بیشماری که در جنگ سالهای سی و چهل در این کشور ببار آورد پشیزی نپرداخت و دقیقا مرکز ثقل این تظاهرات ها همین پیش زمینه های تاریخی است. وزیر خارجه چین لی زائوسیگ در این باره گفت: "دولت چین کاری نکرده است که بخاطرش از مردم ژاپن معذرت خواهی نماید". وی سپس اظهار داشت: "مشکل اصلی این است که دولت ژاپن یک سری کارهائی کرده است که احساسات مردم چین جریحه دار شده است. از جمله این کارها مشکل تایوان و برخی از مشکلات بین المللی و بالاخره زیر پا گذاشتن حقوق بشر و تحریف تاریخ است".
• اختلاف بر سر کتاب های درسی
دقیقا زمانی تظاهرات ها در چین آغاز گشت که وزیر آموزش و پرورش ژاپن در تاریخ ۵ آپریل؛ ۸ کتاب جدید تاریخ برای مدارس را به زیر چاپ فرستاد. در این کتاب ها قتل عام نانکینگ (به زبان انگلیسی بنام تجاوز نانکینگ خوانده می شود) دست کاری و تحریف شده است. قتل عام نانکینگ حمله ارتش ژاپن به چین در سال ۱۹۳۷ است که در این حمله بسیاری از شهرها روزهای متوالی زیر ضرب قرار گرفت و قتل عامی وسیع و تجاوزات جنسی بیشمار از سوی ارتش ژاپن صورت پذیرفت. جنایت های ارتش ژاپن در نانکینگ هفته های متوالی ادامه داشت و تا ژانویه ۱۹۳۸ آنها در چین بسر بردند. تعداد کشته شدگان چینی در حدود ۳۰۰۰۰۰ نفر آمار داده شده است. قتل عام نانکینگ نمونه ای از تمامی قتل عام هائی است که ژاپن جنگ طلب در چین همواره مرتکب شده است. تاکنون میان ۲۰ تا ۳۰ میلیون چینی در این جنگ ها جان خود را از دست داده اند و این در کل جهان بیشترین آمار کشته شده در جنگ هاست. مهمتر از همه، تعداد بیشمار زنان چینی، کره ای، فیلیپینی، و دیگر مناطق اشغالی توسط ژاپن است که با زور به فاحشه خانه های ارتش ژاپن برده شده و مورد تجاوزات جنسی شدید قرار گرفتند. زنانی که از آن واقعه جان سالم بدر بردند تا به امروز بر علیه جنایت های ژاپن مبارزه کرده و خواستار پرداخت خسارت از سوی دولت ژاپن هستند. بیرحمی های ارتش ژاپن جای زخمی است که در ضمیر آگاه خلق های مورد حمله قرار گرفته در این مناطق حک شده است. بخصوص اینکه دولت های تاکنونی چین همواره در برخورد به این مسئله نقشی منفعلانه داشته و از بررسی این جنایت ها خودداری کرده اند. دولت ژاپن در مقابل این اعتراضات پاسخ داد که "مشق و درس دانش آموزان مسئله ای خصوصی است. اینکه تدریس در مدارس چگونه باشد، هر منطقه ای بصورت خودمختار تصمیم می گیرد. در ثانی در ژاپن آزادی بیان و مطبوعات بر جامعه حاکم است". در ژاپن هم چون تمامی نقاط دیگر در جهان کنترل کتاب های درسی وظیفه ای است که بعهده ارگان های دولتی است و این تحریف تاریخ با افکاری که وزیر آموزش و پرورش در باره تاریخ دارد بسیار عجیب نیست. کتاب های جدید تاریخ از سوی جامعه ژاپنی برای رفرم در کتاب های درسی چاپ شده است. اعضای این جامعه دانشگاهیان ناسیونالیست و روزیونیست ژاپن می باشند که طبق گفته ها خود را در مقابل وضعیت تاریخی و تعلیم تربیت ژاپنی مسئول می دانند. نوبوکاتاسو فوجی اوکا معاون رئیس این جامعه اعتقاد دارد که "فرزندان ژاپن در اثر تبلیغات دشمنان جنگ افروز بسیار نادان تربیت شده اند. این بچه ها طوری تربیت شدند که از خود نفرت دارند. برای مثال تاکنون هیچ مدرکی بدست نیامده که زنان بزور مجبور شده باشند در فاحشه خانه های ارتش کار کنند". شیناسو آبو دبیر کل حزب لیبرال دمکرات ژاپن اعتقاد دارد که دلیل تظاهرات های در چین تربیت ضد ژاپنی فرزندان و جوانان چینی است. کره جنوبی سفیر خود را از ژاپن بیرون کشیده است. در اینترنت کارزاری بر علیه ژاپن درجریان است که بر مبنای آن این تظاهرات ها شکل گرفته است. تا اوائل آپریل طبق گزارش خبرگزاری شین هوآ در حدود ۲۲ میلیون نفر چینی در این کارزار انترنتی شرکت نموده و امضا داده اند. در واقع این آکسیون انترنتی رکورد جهان را نسبت به تمامی آکسیون های قبلی خود شکسته است. سازماندهان این آکسیون انترنتی در نظر دارند در ماه اوت قبل از اینکه در ماه سپتامبر شورای امنیت سازمان ملل متحد جلسه برای اعضای جدید را برگزار نماید، نتیجه این آکسیون بزرگ را در اختیار سازمان ملل متحد قرار دهند. همچنین در کره جنوبی متحد چین هم مردم از اینکه ژاپن به تحریف تاریخ پرداخته است بسیار عصبی می باشند. کره جنوبی تلاش می کند از وجود دائمی ژاپن در شورای امنیت جلوگیری نماید. کره جنوبی نه تنها این موضع را در باره ژاپن دارد بلکه از ماه گذشته تاکنون نسبت به ایالات متحده آمریکا هم از حساسیت فوق العاده ای برخوردار شده است. نتایج فاجعه انگیز مناسبات در این منطقه از قبل کاملا قابل رویت است زیرا اگر دولت ایالات متحده موفق شود مسئله تسلیحات اتمی کره شمالی را دلیل حمله نظامی جدیدی سازد، مسلما وضعیت در این منطقه دگرگون می شود. یک چنین جنگی و نتایج آن بطور مثال موج پناهندگان از شمال به جنوب کره می تواند کره جنوبی را ده ها سال به عقب برگرداند و برای سال های متمادی این کشور را از جرگه کشور های صنعتی بیرون راند. افزون بر این کره جنوبی در همسایگی چین قرار دارد و ایالات متحده هم حرکت نیروی ارتش خود را از طرف کره جنوبی به سوی ژاپن طرح ریزی کرده است. استخراج کتاب های جدید تاریخ بخشی از توسعه نوین در ژاپن می باشد و به همین دلیل با یک عقب گرد تاکتیکی نمی توان این مسئله را تصحیح نمود. نخست وزیر ژاپن کوزومی از ابتدای انتخاب شدنش در سال ۲۰۰۱ سیاستی ناسیونالیستی و روزیونیستی را دنبال نموده است. افزون بر این وی سال های متمادی در منطقه یاسوکونی این طور عمل نموده است که ۲،۵ میلیون ژاپنی که در جنگ کشته شده اند هر ساله در این منطقه مورد تقدیر قرار می گیرند. از میان این کشته شدگان جنگ ۱۰۰۰ نفر به عنوان جنایتکاران جنگ جهانی دوم محکوم شده اند که از میان این تعداد هم ۱۴ نفر جنایتکاران اصلی شناخته شده و محکوم شده اند. همچنین بسیاری از وزرای دولت کوزومی از جمله وزیر خارجه و وزیر دفاع هم به مانند وی فکر می کنند. این طرز تفکر ناسیونالیستی که با تجدید نظر در باره جنگ جهانی دوم در رابطه است، پیش زمینه سیاسی ایدئولوژیکی مرحله جدیدی در تغییر ساختار ژاپن و استراتژی جدیدش بعنوان پشتیبان امپریالیسم آمریکاست. لیبرال دمکرات های دولت در صددند تغییراتی در قانون اساسی ژاپن به وجود آورند که بدان وسیله نیروی نظامی ژاپن را برای دفاع از تروریسم داخلی و خارجی مجهز سازند و همچنین راه برای صادرات تسلیحات نظامی و تکنولوژی تسلیحاتی باز تر گردد. از سوی دیگر همچنین ضروریست در این قانون اساسی جدید شرکت نیروی نظامی ژاپن در آکسیون های خارجی سهل تر گردد مثلا ژاپن به عنوان یار آمریکا صد ها نفر از نیروی نظامی خود را به عراق فرستاد اگر چه آنها در حملات شرکت ندارند اما در آنجا حاضرند. افزون بر این طبق قرار ژاپن با آمریکا، اگر میان چین و تایوان حملات نظامی صورت پذیرد نیروی نظامی ژاپن برای دفاع از تایوان احتیاج به فضائی در قانون اساسی اش خواهد داشت. در واقع مسئله اینجاست که ژاپن می خواهد قانون اساسی اش را با واقعیت های کنونی مطابقت دهد تا بتواند با دست بازتری به برنامه ریزی حملات نظامی بپردازد. هم اکنون برنامه های تبلیغاتی با شعار های ناسیونالستی چون "ژاپن بالاخره یک قانون اساسی که واقعا ژاپنی باشد احتیاج دارد" در جریانند. البته باید در نظر گرفت که قانون اساسی فعلی ژاپن، زمانی که ژاپن در اشغال ارتش آمریکا بود طرح ریزی گشته و به ژاپنی ها تحمیل شد.دلیل اساسی دیگر تغییر در قانون اساسی فعلی گرفتن مجوز قانونی برای صدور مهمات ارتشی است. اگر این ممنوعیت برداشته شود ژاپن خواهد توانست به لحاظ مهمات تکنولوژی بین ۳۰ تا ۴۰ درصد تجارت تسلیحاتی جهان را بعهده گیرد. همین حالا از آنجا که ارتش ژاپن بسیار مدرن است، برای تامین نیازهای نظامی خیلی بیشتر از آنچه که چین هزینه می کند می پردازد. چشم انداز رابطه مخصوص میان تایوان و چین از مهمترین مشکلاتی است که ژاپن را مجبور ساخته است استراتژی نوینی را پیشه سازد. از سال ۱۹۰۴ تا پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵، تایوان مستعمره ژاپن بود و از سوی کشتی رانان پرتقالی بنام فورموزا خوانده می شد. اما حال در سطح بین المللی همه می دانند: این جزیره که بعد از جنگ داخلی اواخر سالهای ۴۰ در چین محل فراریان شکست خورده طرفدار شیانگ کایشک بود، هم اکنون بخشی از چین می باشد. حتی با وجود اینکه امروز آمریکا تلاش می کند در این زمینه حقایق را واژگونه نشان دهد اما تایوان جزئی از چین است. چینی ها از اینکه ژاپن تلاش دارد رابطه نزدیک با تایوان ایجاد نماید و تایوان را مجبور سازد تا اعلام استقلال نماید، بسیار خشمگینند. در این چند ساله گذشته قرارها و مذاکراتی را که بین ژاپنی ها و آمریکائی ها صورت پذیرفته است مبنی بر حل مشکل راه دریائی که جزیره تایوان را به خشکی وصل می کند و به لحاظ منافع استراتژیک آمریکا بسیار مهم است، از سوی چین به عنوان دخالت در مسائل داخلی چین تلقی شده و شدیدا در مقابل این مسئله عکس العمل نشان داده است. اما از دلایل دیگر موج تظاهرات های هفته های اخیر در چین این مسئله بود که دولت ژاپن در اواسط هفته گذشته اعلام نمود که وی جواز حفاری چاه های نفت در مناطق مورد اختلاف بخش دریای شرقی چین را در اختیار داشته و حداکثر تا سه ماه دیگر به این کار مبادرت خواهد ورزید. بنابراین کاملا مشخص است که در مرحله نخست این مسئله خود دلیلی واضح برای شدت گرفتن اختلافات میان چین و ژاپن می باشد. موارد اختلاف میان چین و ژاپن تنها به دریای شرق چین خلاصه نشده بلکه در دریای جنوب چین هم این دو کشور بر سر تعداد بسیاری جزیره و مجمع اجزایر با هم در اختلاف و مشاجره بسر می برند. ژاپن نه تنها با چین درگیر است بلکه با بسیاری از کشور های دیگراین منطقه هم بر سر جزایری که صدها کیلومتر فاصله با ژاپن دارند وارد اختلاف شده است. صاحب نظران اعتقاد دارند که از مهمترین دلایل مادی این اختلافات وجود ذخایری غنی و گسترده از نفت و گاز در بستر دریای شرقی و جنوبی چین است. تنها در دریای شرقی چین ذخایری با ظرفیت ۱۰۰ میلیارد بشکه نفت تخمین زده می شود. ذخایر نامبرده با ذخایر اثبات شده ایران برابری می نماید. ایران بعد از عربستان سعودی دومین استخراج کننده نفت در جهان است. طبق نظر کارشناسان به لحاظ هزینه سنگین شاید تنها بتوان یک دهم این ذخایر را استخراج نمود. اما باز هم طبق نظر کارشناسان انرژی، در مجموع ذخایر نفت و گاز دریای شرق و جنوب چین به احتمال قوی بزرگترین منبع انرژی جهان می باشند. نزدیکی چین و ژاپن که دومین و سومین مصرف کننده نفت در جهان می باشند، اهمیت این مسئله را صد چندان کرده است. افزون بر این ژاپن خود بعد از آمریکا بزرگترین صادر کننده نفت جهان است. در حالیکه ژاپن صد درصد وابسته به وارد نمودن نفت به کشورش می باشد، چین از موقعیت دیگری برخوردار است زیرا که این منابع در خاک این کشور قرار دارد و می تواند یک سوم احتیاجات داخلی این کشور را تامین کند. چین در سال گذشته به همراه شرکت های خارجی حفاری آزمایشی چاه های نفت دریای شرق را آغاز نموده است و به لحاظ اجتناب از برخوردها سعی کرده است این حفاری ها از مرزهای دریائیش تجاوز کند. دولت ژاپن بر این اعتقاد است که چین در آینده تلاش خواهد نمود هر جور شده از طریق نقب زدن به مرزهای آبی ژاپن تجاوز کند و به ذخایر نفت ژاپن دستبرد زند. پکن برای حل این مشکل پیچیده در مناطق دریائی فوق پیشنهادی عاقلانه نموده است بر این مبنی که به همراه ژاپن عملیات حفاری آزمایشی چاه های نفت بستر دریای شرق را با چشم انداز استخراج مشترک نفت از این مناطق آغاز نمایند. توکیو اما تن به این پیشنهاد نداده و همواره چین را تهدید می نماید که در صدد است این ماجرا را به دادگاه بین المللی بکشاند. در نتیجه، تظاهرات های نامبرده در چین دو هدف مهم را دنبال می کنند: اول اینکه به احتمال قوی این تظاهرات ها بعنوان جرقه ای می توانند شرایط سکون فعلی را تغییر داده و جنبش های سیاسی، اجتماعی چین را فعال نمایند و جو حاضر را بشکنند. دومین هدف تعیین آقای منطقه است (چه کسی در آینده در آسیای شرقی (همچنین کشورهای هم جوار بخصوص آسیای جنوب شرقی) حرف اول را خواهد زد). چین بعنوان پرجمعیت ترین کشور جهان که جمعیتش ده برابر جمعیت ژاپن است و هم اکنون با وجود اینکه درآمد سرانه اش این کشور را فقیر نشان می دهد، اما بعد از آمریکا دومین اقتصاد قوی دنیا است، می تواند با ابزار غیرنظامی در آینده نزدیک گوی رقابت را از ژاپن بعنوان قدرت اصلی منطقه برباید. سئوال اصلی در اینجاست که آیا دولت ناسیونالیستی پشتیبان آمریکای ژاپن، می خواهد به این دعوا دامن زده و آن را ادامه دهد و محور فعالیت هایش نماید؟ آنچه که مسلم است ژاپن در این مشاجره از لحاظ اقتصادی به هیچ وجه برنده نخواهد شد. زیرا از آنجا که چین بخش بزرگی از صادرات ژاپن را در اختیار دارد در این فاصله به اندازه آمریکا به شرکت های ژاپنی یاری می رساند (بعنوان بانک نیروی انسانی ارزان). به این لحاظ برای اقتصاد ژاپن از دست دادن این منافع غیر قابل جبران است. اما برای چین از آنجا که درجه رشدش روی ۱۰% قرار دارد و هم چنین از اپوزیسیونی قوی برخوردار است، می تواند مشاجره ای طولانی مدت و سرسخت را با ژاپن تا رسیدن به مقاصدش به آرامی ادامه دهد.
منبع : خبرگزاری آفتاب


همچنین مشاهده کنید