چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


ترانه‌های‌ ماندگار ملت‌ ها


ترانه‌های‌ ماندگار ملت‌ ها
فولكلوریك‌ لفظ‌ انگلیسی‌ است‌ كه‌ از دو كلمه‌ «folk‌» در معنای‌ ملت‌ و «lore» به‌ معنای‌ علم‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. اولین‌ كسی‌ كه‌ پس‌ از مطالعه‌ فراوان‌ به‌ این‌ واژه‌ لغت‌ فولكلور داد، آمبروازمورتن‌ بود. او این‌ لغت‌ را شامل‌ ادبیات‌ بومی‌ و آثار باستانی‌ می‌دانست‌. فولكلور در زبان‌ انگلیسی‌ به‌ معنی‌ عقاید و رسوم‌ و افسانه‌های‌ باستانی‌ و توده‌ شناسی‌ نوشته‌ شده‌ است‌. با وسعت‌ پیداكردن‌ آداب‌ و رسوم‌ مردم‌ در سرزمین‌هایشان‌، فولكلور هم‌ جنبه‌های‌ دیگری‌ در زندگی‌هایشان‌ پیدا كرد. به‌ صورتی‌ كه‌ در سنن‌ مردم‌، روانشناسی‌ عام‌ و ...موسیقی‌ نیز اؤراتی‌ از این‌ واژه‌ پیدا شد. تا اینكه‌ بعد از سالیان‌ بعد پژوهشگران‌ متوجه‌ شدند كه‌ تمام‌ علوم‌ به‌ صورت‌ محلی‌ و بومی‌ در ذات‌ مردم‌ هر سرزمین‌ یافت‌ می‌ شود. داستان‌ها و افسانه‌هایی‌ كه‌ از قدیم‌، نسل‌ به‌ نسل‌ به‌ فرزندان‌ می‌رسد. درمان‌های‌ بیماری‌ها از طریق‌ داروهای‌ دست‌ساز، كیمیاگری‌، حیوان‌شناسی‌، ستاره‌شناسی‌ همه‌ وهمه‌ از قبل‌ تجربه‌ شده‌ است‌ و امروز در كنار تمام‌ پیشرفت‌های‌ صنعتی‌، باقی‌ مانده‌ و از آن‌ استفاده‌ می‌شود.خلق‌ موسیقی‌ خاص‌ هر منطقه‌ مثل‌ نقاشی‌ كشیدن‌ روی‌ دیواره‌ غارها بوده‌ است‌. انگیزه‌یی‌ كه‌ باعث‌ شد در آن‌ دوران‌ پیدایش‌ هنر، مردم‌ بدوی‌ را به‌ كشیدن‌ طرح‌هایی‌ انتزاعی‌ و ساده‌ روی‌ دیواره‌ غارها بكشاند،نیازی‌ را به‌ وجود آورد كه‌ از تولید صداها با وسایل‌ خاص‌ به‌ نوعی‌ آرامش‌ یا هیجان‌ برسند. ضربه‌زدن‌ یك‌ چوب‌ روی‌ چوب‌ دیگر یا یك‌ ظرف‌ سفالی‌ یا سنگی‌، معنای‌ خاصی‌ را برداشت‌. همان‌گونه‌ كه‌ در نقاشی‌ها مردی‌ با یك‌ نیزه‌ به‌ دنبال‌ گراز وحشی‌ می‌دوید و نشان‌ آن‌ بود كه‌ برای‌ جنگیدن‌ با حیوانات‌ وحشی‌ و كشتن‌ آن‌ و خوردن‌ گوشتش‌ باید اینگونه‌ رفتاركرد تولید صداها هم‌ در آن‌ زمان‌ دلیل‌ خاصی‌ داشته‌ است‌. گاهی‌ از صداها برای‌ رقصیدن‌ استفاده‌ می‌شد، گاهی‌ دیگر برای‌ دوركردن‌ حیوانات‌ وحشی‌ یا انسان‌های‌ متجاوز به‌ حریم‌ شخصی‌شان‌.
ترانه‌های‌ محلی‌ اولین‌ پایه‌ تجربی‌ موسیقی‌ در هر كشور هستند، غم‌ها، شادی‌ها، افسانه‌ها، جنگ‌ها و پیروزی‌ و شكست‌شان‌ و قهرمانان‌ و شخصیت‌های‌ برجسته‌ از دید مردم‌ در موسیقی‌ راه‌یافتند و هر كدام‌ را دارای‌ ارزش‌ خاصی‌ كردند. قصه‌ها و عادات‌ و عقاید قدیمی‌ میان‌ مردم‌ یا دسته‌یی‌ خاص‌ از این‌ توده‌ كه‌ مردم‌ بومی‌ یك‌ سرزمین‌ محسوب‌ می‌شوند نوایی‌ را به‌ وجود می‌ آورند كه‌ مختا آن‌ منطقه‌ است‌ و موسیقی‌ محلی‌ یا فولكلور می‌ شود. موسیقی‌ در یك‌ كشور را می‌توان‌ در نغمه‌های‌ بومی‌ و محلی‌ آن‌ سرزمین‌ دید. البته‌ این‌ به‌ آن‌ معنا نیست‌ كه‌ یك‌ ملت‌ تنها نغمه‌های‌ محلی‌ دارند و هیچ‌گاه‌ از آن‌ دور نمی‌شوند. درست‌ است‌ كه‌ موسیقی‌ محلی‌ یك‌ سرزمین‌ زبان‌ و روحیه‌ یك‌ ملت‌ است‌ ولی‌ امروز با پیشرفت‌ صنعت‌ و ماشینیزم‌ بسیاری‌ از عقاید قدیمی‌ و حتی‌ ترانه‌های‌ محلی‌ به‌ باد فراموشی‌ سپرده‌ شدند. در سراسر جهان‌، هر نژادی‌ موسیقی‌ محلی‌ دارد. حتی‌ دورافتاده‌ترین‌ اقوام‌ هم‌ از این‌ هنر سود برده‌ و ترانه‌ های‌ محلی‌ و عامیانه‌ درونشان‌ را سینه‌ به‌ سینه‌ ؤبت‌ كرده‌اند. پایه‌های‌ اصلی‌ و ستون‌ حقیقی‌ تمام‌ مكاتب‌ ملی‌ در جهان‌ بر مبنای‌ موسیقی‌ محلی‌ آنان‌ استوار است‌. همان‌طور كه‌ چگونگی‌ گوش‌ دادن‌ به‌ موسیقی‌ و تجزیه‌ و تحلیل‌ و حتی‌ تفكیك‌ كردن‌ فاصله‌های‌ صوتی‌ آن‌ كاملا به‌ آشنایی‌ افراد با فرهنگ‌ و زبان‌ بومی‌ محل‌ تحریر موسیقی‌ بستگی‌ دارد یعنی‌ آن‌گونه‌ كه‌ نوزاد پس‌ از تولد به‌ آموختن‌ زبان‌ مادریش‌ می‌پردازد نغمه‌های‌ بومی‌ را توسط‌ مادر و مادربزرگش‌ می‌شنود و از حفظ‌ می‌كند. او در مقابل‌ تمام‌ نغمه‌های‌ بومی‌ و كودكیش‌ واكنش‌ مثبت‌ از خود نشان‌ می‌ دهد ولی‌ در برابر تمام‌ نغمه‌های‌ فرهنگ‌ بیگانه‌ حالت‌ دفاعی‌ می‌گیرد. نغمه‌های‌ محلی‌ مطابق‌ با فرهنگ‌ بومی‌ شخا و برایش‌ قابل‌ درك‌ است‌ و نیمی‌ از وجود خود او است‌. موسیقی‌ بیانگر و توصیف‌كننده‌ روحیات‌ و احساسات‌ و ذوق‌ هر قوم‌ و درمان‌ آن‌ سرزمین‌ است‌ آب‌ وهوای‌ آن‌ منطقه‌ و موقعیت‌ جغرافیایی‌ و شرایط‌ اجتماعی‌ و آداب‌ و رسوم‌ و گاهی‌ مواقع‌ حتی‌ در موسیقی‌ بومی‌ بازتاب‌ دارد. پس‌ تمام‌ عوامل‌ موجود در یك‌ منطقه‌ اؤری‌ انكارناپذیر در به‌وجود آمدن‌ موسیقی‌ بومی‌ دارد موسیقی‌ كه‌ ترجمه‌یی‌ است‌ از تخیلات‌ و تراوش‌های‌ روحی‌ و ذهنی‌ مردم‌، طبق‌ شرایط‌ هر سرزمین‌ ساخته‌ می‌ شود و نسبت‌ به‌ كشورهای‌ دیگر متمایز می‌شود.هر گروه‌ و جمعیتی‌ طبق‌ نیاز و اهدافشان‌ به‌ ایجاد زبان‌ و حروف‌ ویژه‌یی‌ مبادرت‌ می‌ورزند كه‌ با توجه‌ به‌ مفهوم‌ آن‌ زبان‌، اندیشه‌ها و اعتقادشان‌ را منتقل‌ می‌كنند.
موسیقی‌ درهر قوم‌ هم‌ اینگونه‌ عمل‌ می‌كند، موسیقی‌ زاده‌ مردم‌ و نماینده‌ خواسته‌ها، آرزوها و پدیده‌های‌ گوناگون‌ آنها است‌ و عواملی‌ مثل‌ اوضاع‌ جغرافیایی‌، آب‌ و هوایی‌، طبیعی‌، طرز آداب‌ و رسوم‌ و اعتقادات‌ و اندیشه‌ها،دین‌ و مذهب‌ و نیازمندی‌های‌ زندگی‌ مادی‌ و مشكلات‌ اجتماعی‌ و افسانه‌ ها و اسطوره‌ها در آن‌ نقش‌ دارند. لحن‌ در هر موسیقی‌ بستگی‌ به‌ زبان‌ و لهجه‌های‌ یك‌ سرزمین‌ دارد. مثلا در ایران‌، ما مناطق‌ زیادی‌ داریم‌ كه‌ هر كدام‌ به‌ یك‌ لهجه‌ و زبان‌های‌ گوناگون‌ صحبت‌ می‌كنند. لرها، كردها، ترك‌ها و ... از این‌ نمونه‌ در كشورمان‌ به‌ وفور دیده‌ می‌شود و هر كدام‌ طبق‌ سنن‌ و آداب‌ و رسوم‌ و حتی‌ نیازشان‌،موسیقی‌ محلی‌ و ترانه‌های‌ بومی‌ با لهجه‌ و زبان‌ خود دارند كه‌ همه‌ آنها جزو موسیقی‌ فولكلور یك‌ سرزمین‌ محسوب‌ می‌شوندو تمام‌ آنها از ویژگی‌ هنری‌ خاصی‌ برخوردارند. ذوق‌ و قریحه‌ و احساس‌ میان‌ قوم‌ها معیارهای‌ مشخا و مشتركی‌ هستند كه‌ بیان‌كننده‌ احساسات‌ و عواطف‌ مردمی‌ و گاه‌ دلاوری‌ های‌ گذشته‌ یك‌ منطقه‌ است‌. پس‌ در این‌ صوت‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ مایه‌ اصلی‌ موسیقی‌ یك‌ كشور را نغمه‌های‌ محلی‌ آن‌ تشكیل‌ می‌دهد و باید موسیقی‌ یك‌ سرزمین‌ را بر اساس‌ موسیقی‌ محلی‌ و ترانه‌های‌ قدیمی‌ آن‌ جست‌وجو كنیم‌. ترانه‌ و آواز مهمترین‌ قسمت‌ و گونه‌ یك‌ موسیقی‌ است‌ كه‌ معرفی‌كننده‌ و بیانگر فرهنگ‌ و خلق‌ و خو در روحیه‌ خاص‌ و ویژه‌ هر قوم‌ و ملتی‌ است‌ و با اینكه‌ از نظر بین‌المللی‌ در سطح‌ پایین‌تری‌ از موسیقی‌ سازی‌ و موسیقی‌ جهانی‌ قرار دارد ولی‌ نشان‌ از قدرت‌ و بالابودن‌ یك‌ فرهنگ‌ است‌ و روحیه‌ و عواطف‌ و احساسات‌ مردم‌ یك‌ سرزمین‌ را بیان‌ می‌كند. متاسفانه‌ در جوامع‌ سرمایه‌داری‌ به‌ دلیل‌ صنعتی‌شدن‌ روزافزون‌ و ماشینی‌شدن‌ همه‌چیز، هر قومی‌ روبه‌ نابودی‌ است‌ و كشورهای‌ سرمایه‌دار و استعمارگر تمام‌ تلاششان‌ را می‌كنند تا فرهنگ‌ بومی‌ بقیه‌ كشورها را به‌ نابودی‌ و انهدام‌ بكشانند.آنها می‌خواهند با پاك‌ كردن‌ هنر قدیمی‌ یك‌ سرزمین‌ در پی‌ احیای‌ هنری‌ باشند كه‌ تامین‌كننده‌ منافعشان‌ باشد. آنها به‌ هنر واقعی‌ ملحق‌ و هنر دروغین‌ را به‌ این‌ سرزمین‌ها تزریق‌ می‌كنند.آنها برای‌ اینكه‌ ذهن‌ مردم‌ را از قهرمانان‌ ملی‌ خود دور كنند با ایجاد خرافه‌ و فرهنگ‌ وحشی‌ آنان‌ را از استقلال‌ انسانی‌ و ارزشهای‌ ملی‌ و بومی‌شان‌ دور می‌كنند و با وارد كردن‌ و تبلیغ‌ و ترویج‌ فرهنگ‌ بیگانه‌ مثل‌ موسیقی‌های‌ ساختگی‌، سرمایه‌های‌ فرهنگی‌ بومی‌ را از ملت‌ها می‌گیرند.به‌ این‌ دلیل‌ است‌ كه‌ باید دولت‌ها و حكومت‌ها به‌ گسترش‌ و نمایاندن‌ هنرهای‌ محلی‌ و قومی‌ خود بپردازند.پرورش‌ ذهن‌ و آموزش‌ كودكان‌ از بدو تولد و یاددادن‌ ارزشها و قالبهای‌ فرهنگی‌ ویژه‌ سرزمینشان‌ نوع‌ نگاهشان‌ را به‌ هنر واقعی‌ و قومی‌ عوض‌ می‌كند. اگر تمام‌ جوانان‌ بدانند كه‌ هر سرزمین‌ برای‌ خود موسیقی‌ قومی‌ خاصی‌ دارد و طبق‌ فریادهای‌ خاص‌ آن‌ منطقه‌ ترانه‌یی‌ ساخته‌ شده‌ و از شیوه‌ زندگی‌ و قهرمانان‌ آن‌ دیار صحبت‌ می‌كند، دیگر حاضر نمی‌شوند كه‌ تاریخ‌ سرزمینشان‌ را با نمایشات‌ مبتذل‌ كشورهای‌ غربی‌ یكی‌ كنند و هنر حقیقی‌ را آن‌ می‌دانند كه‌ از وجود مردم‌ خودشان‌ تراوش‌ كرده‌ است‌.مثلا اگر بدانیم‌ كه‌ موسیقی‌ قومی‌مان‌ نشان‌ از تاریخ‌ باستانی‌ و اساطیری‌ سرزمین‌مان‌ دارد یا مثلا موسیقی‌ غم‌انگیز و سوزناك‌ بلوچستان‌ گویای‌ غم‌ و درد درونی‌ مردان‌ و زنان‌ آن‌ دوران‌ است‌ و لالایی‌ برای‌ بزرگ‌شدن‌ كودكان‌ است‌ تا آنان‌ را با تمام‌ مشكلات‌ و روحیات‌ و احساساتشان‌ آشنا كنند پس‌ با ارزش‌ دادن‌ به‌ فرهنگ‌ بومی‌ هیچ‌گاه‌ موسیقی‌ عنصر جدایی‌ناپذیری‌ از جامعه‌ نمی‌شود و نابودی‌ آن‌ محال‌ و غیرممكن‌ است‌ دیگر نمی‌توان‌ زبان‌ و احساساتشان‌ را تسخیر كرد و به‌ نابودی‌ كشاند.
وقتی‌ به‌ صورت‌ تفنن‌ و یك‌ سرگرمی‌ به‌ آن‌ نگاه‌ نكنند، می‌دانند كه‌ بی‌دلیل‌ به‌ وجود نیامده‌ و پشت‌ پرده‌ تمامی‌ این‌ فرهنگ‌ها، هزاران‌ هزار ذوق‌ هنری‌ خوابیده‌ است‌. شاید به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ كه‌ بیشتر این‌ فرهنگ‌ و آداب‌ و رسوم‌ و ترانه‌های‌ محلی‌ و موسیقی‌ بومی‌ در روستاییان‌ از بین‌ نمی‌رود.مثلا در موسیقی‌ بومی‌ خراسان‌، وجود نقاره‌ زنان‌ در مكان‌ مقدس‌ ضریح‌ امام‌ رضا موجب‌ افزایش‌ ذوق‌ زیارت‌ می‌شود.یا در مراسم‌ تعزیه‌ و شبیه‌خوانی‌ وجود سازها و خواندن‌ اشعاری‌ كه‌ از قدیم‌ نسل‌ به‌ نسل‌ در سینه‌ها باقی‌ مانده‌ است‌ به‌ عزاداری‌ جلال‌ و شكوه‌ خاصی‌ می‌دهد، درد مصیبت‌ زیادتر می‌شود و بیشتر در اذهان‌ عمومی‌ باقی‌ می‌ماند.یا درویشان‌ و صوفیان‌ كه‌ در خانقاه‌ها موسیقی‌ و رقا را نوعی‌ حالت‌ عرفانی‌ می‌دانند و استفاده‌ از ساز دف‌ با یك‌ ریتم‌ خاص‌ و ایجاد حركاتی‌ كه‌ به‌ آن‌ خلسه‌ می‌گویند، آنان‌ را به‌ عرفان‌ و مریدشان‌ نزدیك‌ می‌كند.یا در شمال‌ ایران‌، ترانه‌یی‌ برای‌ كودكان‌ خوانده‌ می‌شود كه‌ لالایی‌ مادران‌ برای‌ خوابیدن‌ دلبندشان‌ است‌. این‌ ترانه‌ها به‌ عنوان‌ نمونه‌ ویژه‌یی‌ از موسیقی‌ فولكلور منطقه‌یی‌ از ایران‌ است‌ . سمبلی‌ از عطوفت‌ مادران‌ و عشق‌ به‌ خانواده‌ است‌.
در میان‌ تمام‌ ترانه‌های‌ محلی‌، تعدادی‌ از آنها، امروزه‌ برای‌ موسیقیدانان‌ الهام‌بخش‌ آهنگ‌های‌ جدید است‌ كه‌ ریشه‌ در موسیقی‌ بومی‌ سرزمینشان‌ دارد.از این‌ گذشته‌ در میان‌ ملت‌ها، سرزمین‌هایی‌ كه‌ از نظر موقعیت‌ جغرافیایی‌ با دیگر مناطق‌ فاصله‌ دارند، كمتر مورد هجوم‌ و تاخت‌ و تاز بیگانگان‌ قرار می‌گیرند و هنر بومی‌ و قومی‌شان‌ از دست‌ اشرار و استعمارگران‌ در امان‌ می‌مانند.این‌ عوامل‌ حتی‌ در نوع‌ موسیقی‌ فولكلوریك‌ منطقه‌ تاثیر دارد. وجود سرزمین‌های‌ هموار و صاف‌ كه‌ بارها مورد هجوم‌ دشمنان‌ قرار می‌گیرد بر روی‌ هنر منطقه‌ تاؤیر می‌گذارد. مثلا در سیستان‌ و بلوچستان‌ به‌ دلیل‌ تهاجم‌های‌ زیاد راهزنان‌، ما با موسیقی‌ سوزناك‌ و غمناكی‌ روبرو می‌شویم‌ اما منطقه‌ دیگر كه‌ در كوهستان‌ و راه‌های‌ صعب‌العبور قرار دارد و از یورش‌ بیگانگان‌ در امان‌ بوده‌ با موسیقی‌ شاد و پرتحرك‌ همراه‌ است‌.یا در مناطقی‌ كه‌ آب‌ و هوا به‌ صورت‌ معتدل‌ است‌ و طبیعت‌ و زیبایی‌ و آسمان‌ آبی‌ و جنگلهای‌ سرسبز وجود دارد موسیقی‌ با پایكوبی‌ و رقا همراه‌ است‌ اما در مناطق‌ كویری‌ و دور از آب‌، در میان‌ آفتاب‌ سوزان‌ و توفان‌های‌ شن‌ موسیقی‌ غمناك‌ و دور از جنب‌ و جوش‌ وجود دارد. تمام‌ نغمه‌هایی‌ كه‌ متعلق‌ به‌ یك‌ سرزمین‌ است‌ و بیانگر احساسات‌ و آرزوهای‌ آنها است‌ و برخاسته‌ از خواسته‌های‌ روحی‌ و آرمانهای‌ پرشور قلبی‌شان‌، گاهی‌ به‌ صورت‌ گروهی‌ زمزمه‌ می‌شود و در شرایطی‌ دیگر سراینده‌ كه‌ یك‌ نفر بوده‌ با صدایی‌ زیبا آن‌ را می‌خوانده‌ و گروهی‌ تكرار می‌كردند.تمام‌ این‌ ترانه‌ها كه‌ زاده‌ زندگی‌ عملی‌ و تفكرات‌ یك‌ ملت‌ بوده‌ از جهان‌بینی‌ ساده‌ و بی‌آلایشی‌ سرچشمه‌ می‌گیرد، صمیمی‌، ساده‌ و زنده‌ و واقع‌گرا است‌، این‌ ترانه‌های‌ محلی‌ در حافظه‌ مردم‌ زندگی‌ می‌كند.و طی‌ سده‌ها سینه‌ به‌ سینه‌ و سن‌ به‌ سن‌ منتقل‌ می‌شود.حفاظت‌ ازگذشته‌ یك‌ ملت‌ كه‌ بیان‌ كننده‌ خاطرات‌، توصیف‌كننده‌ رنجها و تساوی‌ها و مبارزات‌ و بزرگداشت‌ قهرمانان‌ و بازتاب‌ عواطف‌ و احساسات‌ یك‌ ملت‌ است‌ در نگهداری‌ فرهنگ‌ و جلوگیری‌ از نفوذ بیگانگان‌ نمود دارد. پاسداری‌ از گذشته‌ یك‌ ملت‌ بزرگترین‌ هدف‌ هر قوم‌ است‌.موسیقی‌ محلی‌، تاریخ‌ نسلهای‌ گذشته‌ قومی‌ را با ساز و آواز بازگو و به‌ نسل‌های‌ آینده‌ منتقل‌ می‌كند. این‌ سرگذشتی‌ است‌ كه‌ بعدها به‌ مرحله‌ داوری‌ و قضاوت‌ گذاشته‌ می‌شود.

مریم‌ عبدالهی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید