جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

چه کسی به کامپیوتر نیازمند است؟


چه کسی به کامپیوتر نیازمند است؟
از نظر نویسنده، كامپیوتر به عنوان یك راه حل برای برخی از بحران‌های پنهان در مدارس، به صورت نسنجیده و بدون بررسی وارد شبكه آموزشی آمریكا شده است. كامپیوترها هیچ مشكلی را در مدارس حل نكرده‌اند. كامپیوترها به جای این كه فرا گرفتن خواندن و نوشتن را تشویق كنند با ارائه یك كپی از دروس، آموزش در مدرسه را بی‌اهمیت قلمداد می‌كنند. علی‌رغم همه تكنولوژی‌های آموزشی، یك كودك در برابر كامپیوتر، با كودكی كه در مقابل تلویزیون نشسته است، هیچ تفاوتی ندارد. پخش فیلم در مدرسه را به خاطر می‌آورید؟ من غالباً به انتظار بعدازظهر چهارشنبه‌ها بودم، زمانی كه معلم كلاس پنجم ما لامپ‌ها را خاموش می‌كرد، پرده نمایش را می‌انداخت و با به صدا درآوردن یك بوق الكترونیكی، پروژكتور را روشن می‌كرد. همه شاگردان عاشق این لحظه بودند، ساعت بعد از آن، چیزی نداشتیم كه به آن فكر كنیم. معلمان هم پخش فیلم را دوست داشتند. در انتهای كلاس دست به سینه به تماشای فیلم می‌ایستادند. مدیر مدرسه نیز از این ساعت راضی بود. والدین هم از این برنامه حمایت می‌كردند و بر پخش فیلم پافشاری می‌نمودند، ولی هیچ آموختنی در كار نبود، شما تاكنون فیلم‌های بسیار زیادی دیده‌اید. همان طور كه احتمالاً من تاكنون حدود ۱۰۰ فیلم دیده‌ام. خوب نام سه فیلم را بیاورید كه اثری طولانی و بلندمدت بر زندگی شما داشته است. حالا نام سه نفر از معلمانتان را به خاطر آورید. مهم‌ترین چیز در یك كلاس چیست؟ یك معلم خوب كه در حال تعامل با دانش‌آموزان با انگیزه است. هر چیزی كه این دو را از هم جدا كند، پخش فیلم، فیلم‌های ویدئویی ـ آموزشی، نمایش‌های چند رسانه‌ای، ای‌میل‌های شبكه‌ای، تلویزیون‌ها یا كامپیوترهای فعال، ارزش آموزشی نامطمئنی دارند. فیلم‌های آموزشی دیروز، امروز جای خود را به كامپیوترها در مدرسه داده‌اند. به عنوان یك راه حل برای برخی بحران‌های پنهان در كلاس‌ها، كامپیوتر به صورت نسنجیده و بدون بررسی، وارد شبكه آموزشی شده است. استفاده از وسایل پیشرفته كنونی، سیستم آموزشی ما را به هم متصل كرده است. دبستان‌ها به شدت به دنبال سخت‌افزارها و نرم‌افزارها هستند. دانشگاه‌ها روی آموزش از راه دور سرمایه‌گذاری می‌كنند. با وجود این، كامپیوتر چه مشكلی را در مدرسه‌ها حل كرده است؟ آیا كامپیوترها خواندن و عشق ورزیدن به كتاب‌ها را آموزش می‌دهد؟ به سختی.
تصاویر و كلمات، پیام اصلی بر روی تقریباً تمام صفحات وب هستند. كامپیوترهای متصل به شبكه، به جای اینكه فراگیری نوشتن را تشویق كنند، یك كپی درست می‌كنند و به سرقت ادبی كمك می‌كنند و آموزش در مدرسه را بی‌اهمیت جلوه می‌دهند. مطمئناً شما نمی‌توانید در صفحه كامپیوتر یك كتاب بخوانید. این كار عذاب‌آور است. علی‌رغم همه‌ تبلیغات پر سر و صدا علیه متون، شما نمی‌توانید به صورت آن لاین یك داستان كوتاه مطالعه كنید. با وجود همه ادعاهای تكنولوژیست‌های آموزشی، یك كودك در برابر كامپیوتر، كاملاً شبیه كودكی است كه در برابر یك دستگاه تلویزیون نشسته است. آیا مشكل بزرگی كه كودكان ما با آن روبه‌رو هستند، این است كه آنها نمی‌توانند به اندازه كافی پیام‌های الكترونیك اراسال كنند؟ یا این است كه آنها به اندازه كافی تلویزیون تماشا نمی‌كنند؟ آیا نوجوانان ما از كامپیوترها هراس دارند؟ آیا ما نگرانیم كه بچه‌های ما معلم‌هایشان را با ملاحظه زیادی تحمل می‌كنند؟ اگر اینها مشكلات دانش‌آموزان ماست، پس بله، به آنها كامپیوتر بدهید. شاید هم دانش‌آموزان ما اكنون وقت خیلی زیادی را در مقابل یك چیز تو خالی از دست می‌دهند و توسط پیام‌های تصویری بمباران می‌شوند. شاید مدرسه‌ها باید از فعالیت‌های الكترونیكی جلوگیری كنند. یك مدرسه به كامپیوتر نیاز ندارند. یك معلم خوب می‌تواند بدون استفاده از تصویرهای از قبل برنامه‌ریزی شده، برای دانش‌آموزان الهام‌بخش باشد و به آنها انگیزه بدهد. داشتن یك اتاق پر از پنتیوم و تغذیه شدن با یك صفحه نمایش پوور پوینت كه با نمودارها و جدول‌ها كامل می‌شود، قادر نیست شور، علاقه و جذابیت ایجاد كند، استفاده از نوارهای ویدئویی، تلویزیون‌ها و كامپیوترها، بچه‌ها را به خواندن بی‌رغبت می‌كند. جریانی كه از پاسخ‌های سریع الكترونیك، كنجكاوی را فرو می‌نشاند. آیا یك سیستم آموزشی با تكنولوژی پیشرفته برای آماده كردن بچه‌ها برای شغل آینده‌شان ضروری نیست؟ نه. سوار ماشین زمان من بشوید و به سال ۲۱۰۱ میلادی سفر كنید. خوب، شما اینجا در آغاز قرن ۲۲ هستید. اولین چیزی كه به آن توجه خواهید كرد، این است كه همه ما مرده‌ایم. تقریباً همه افرادی كه در قرن بیستم زندگی می‌كردند، مرده‌اند. بیشتر فرزندان ما مرده‌اند. نواده‌های ما اكنون كشور را اداره می‌كنند و نبیره‌های ما از این وضعیت ناراضی هستند. در سال ۲۱۰۱ چه شغل‌هایی وجود خواهد داشت؟ هیچ تعجبی ندارد كه دقیقاً شبیه شغل‌هایی باشد كه یك قرن قبل از آن وجود داشته است: دندان‌پزشكی، رانندگی كامیون، كار در ارتش، فروشندگی، بازیگری و معلمی در مدارس. در قرن بعد، همچنان ستارگان سینما، مأموران كفن و دفن، باغبان‌ها، جنگلبانان و افسران پلیس وجود خواهد داشت. صد سال بعد، ما حقوقدانان و سیاستمدارانی نیز خواهیم داشت. نكته شگفت‌انگیز در مورد همه این مشاغل این است كه هیچ كدام از آنها نیاز به استفاده از كامپیوتر ندارند. مهارت اصلی یك داندان‌پزشك، توانایی تعمیر و رسیدگی كردن به دندان‌ها است. چنین مهارتی را شما نمی‌توانید از هیچ كدام از وب سایت‌ها بیاموزید. چه كسی نزد دندان‌پزشكی می‌رود كه تجربه‌اش را در اصل از یك CD چند رسانه‌ای آموخته است؟ مهارت دیگری نیز هست كه هر دندان‌پزشك خوبی به آن نیاز دارد. خواه در سال ۲۰۰۱ باشد یا در سال ۲۱۰۲، توانایی ایجاد اطمینان و اعتقاد در طرف مقابل. این كار ممكن است با یك ضربه آهسته روی شانه بیمار نشان داده شود. دندان پزشك خواهد گفت: بعد از اینكه اثر داروی نووكائین (یك داروی بی‌حسی موضعی) تمام شد، ممكن است دندان‌های شما درد بگیرد. ولی ظرف یك هفته دندان‌هایتان خوب خواهد شد. به من اعتماد كنید. اعتماد: یعنی توانایی الهام كردن اطمینان. شما نمی‌توانید این توانایی را از اینترنت بگیرید. كاملاً برعكس، زمانی را كه شما صرف پرسه زدن در شبكه می‌كنید، ساعاتی هستند كه فرصت آموزش مهارت‌های زیادی كه در نحوه برخورد با دیگران ضروری هستند را از شما می‌گیرد.
من به ندرت شنیده‌ام، كسی به خاطر نداشتن مهارت كافی در كامپیوتر اخراج شود. افراد مختلف، عموماً به خاطر عدم توانایی در برخورد با دیگران، شغلشان را از دست می‌دهند. مشاغل فردا نیز مانند مشاغل امروز، متعلق به افرادی است كه مهارت‌های اجتماعی بیشتر دارند. با این حال، زمانی را كه ما پشت صفحه كلید كامپیوتر تلف می‌كنیم، این مهارت‌های اجتماعی تضعیف می‌شود.
من شرط می‌بندم كه در دنیای سال ۲۱۰۱، ما همچنان به لوله‌كش نیاز خواهیم داشت. من نمی‌توانم لوله‌های فاضلاب و توالت‌هایی را تصور كنم كه با فشار دادن یك دكمه بر روی یك تصویر كامپیوتری، گرفتگیشان برطرف شود. لوله‌كش‌های قرن ۲۲، شغلشان را كجا خواهند آموخت؟ امروزه در سان فرانسیسكو، برنامه‌ریزان شبكه، ساعتی ۳۰ دلار دریافت می‌كنند. یك دستمزد خیلی خوب. با این حال، هزینه لوله‌كش‌ها ۲ برابر این است، چرا؟ بخشی از علت این امر در بالا آمده است. لوله كش به اندازه یك كامیون نیاز به ابزار دارد، در حالی كه یك برنامه‌ریز با یك كامپیوتر و یك خط تلفن مرتبط است. بخشی از این تفاوت هم به خاطر ملموس بودن قضیه است. من می‌توانم یك ماه بدون كامپیوتر كاملاً خوب و عادی زندگی كنم، ولی وقتی كه مسیر لوله ظرفشویی آشپزخانه‌ام مسدود می‌شود، سریعاً به یك لوله كش نیاز پیدا می‌كنم. البته دلیل دیگری نیز برای میزان تفاوت دستمزد بین یك لوله‌كش و برنامه‌ریز كامپیوتر وجود دارد كه از آن غفلت شده است. در سراسر سان فرانسیسكو، هر مدرسه‌ای كار با كامپیوتر را آموزش می‌دهد ولی تقریباً هیچ كدام از آنها مهارت‌های مكانیكی، كابینت‌سازی یا لوله‌كشی را یاد نمی‌دهند. وقتی كه همه‌ی دانش‌آموزان خوب و بد مجبور هستند كه یك كاربر كامپیوتر باشند و فقط افراد نالایق و بی‌صلاحیت برای درس خواندن، اجازه دارند كه لوله‌كش شوند، نه برنامه‌های ما و نه لوله‌های ما، آب را نگاه نخواهند داشت. مهارت‌های مهم دیگر زندگی نیز در اینترنت قابل یادگیری نیست: توانایی صحبت كردن برای یك جمعیت، مهارت كار با یك آلت موسیقی، استعداد شوخی كردم، توانایی گرفتن یك توپ در هوا. (برخی از بزرگان ورزش بیس‌بال، كمبود ورزشكار پرتاب كننده‌ی توپ بیس بال در آمریكا را كه ناشی از علاقه مفرط كودكان به بازی‌های كامپیوتری است، نگران كننده می‌خوانند.) بنابراین وسایل الكترونیكی ما واقعاً چه چیزهایی یاد می‌دهند؟ برنامه ریاضی NFL را كه در بین كودكان پرطرفدار است، بازبینی كنید. این برنامه در مورد فوتبال حرفه‌ای و با هدف آموزش ریاضیات طراحی شده است. این برنامه كه از تصاویر متحرك واقع‌نما ساخته شده است، ضربه یك دریافت كننده‌ی توپ یا یك تاس از طرف او در بازی فوتبال را بسیار جذاب‌تر از رجوع به كتاب‌ها نشان می‌دهد. هدف آموزش این برنامه، برخی مهارت‌های ریاضی از قبیل كسر، آمار و درصد است. در این بازی، پس از نمایش قطعاتی از بازی فوتبال، با سؤالاتی نسنجیده قطع می‌شود: كدام یك بیشتر است: ۱۱۸۲ یا ۱۲۰۷؟ نتیجه، فرزند شما امتیاز بیشتری در ریاضیات به دست می‌آورد. بله درست است. این برنامه‌ بچه‌ها را مجبور به حل مسائل ریاضی می‌كند تا به ۲ دقیقه تفریح به عنوان پاداش برسند. شكنجه دوباره شروع می‌شود. این برنامه روش خوبی برای آموزش متنفر شدن از ریاضی است.من ۳۰ دلار برای خرید یك نسخه از برنامه ریاضی بلاستر هزینه كردم. این برنامه نیز با هدف آموزش ریاضیات طراحی شده است. در این برنامه، ابتدا صفحه نمایش یك معادله را نشان می‌دهد. به عنوان مثال ؟ = ۳+۴ و شما باید بشقاب پرنده شماره ۷ را پرتاب كنید، حق با شماست. این یك شكل الكترونیك از كارت‌های پاسخ است. ولی یك تفاوت در اینجا وجود دارد: در روش كارت‌های پاسخ، حداقل یكی از والدین یا معلم حضور دارد. در برنامه ریاضی بلاستر و نظایر این برنامه، كودك یك كبوتر به دام افتاده است كه با فشار دادن یك دكمه صحیح، پاداش داده می‌شود. نوعاً این برنامه‌ها، سؤالاتی مثل ؟۳+۴ را به عمل می‌آورند. آنها فقط پاسخ‌های ساده را می‌پذیرند. یك معلم خوب ممكن است سؤال كند: ۷ مساوی چه چیزی است؟ این یك سؤال جالب است با بی‌نهایت پاسخ: ۴+۳، ۳-۱۰، تعداد روزهای یك هفته، تعداد كوتوله‌ها در داستان سفیدبرفی، تعداد گناه‌های هلاك‌كننده، گروه نقاشانی كه در هنر كانادایی انقلاب كردند، تعداد سامورایی‌ها در یكی از بهترین فیلم‌های كوروساوا. این پاسخ‌ها كه برای تمام كامپیوترها نامفهوم است، احساس خوبی را در یك معلم واقعی ایجاد می‌كند… و باب شروع یك گفت‌وگو را باز می‌كند، آن چه به عنوان یك سؤال ریاضی مطرح می‌شود، به شكوفا شدن یك درس در زمینه زبان، هنر، علم، تاریخ یا فرهنگ می‌انجامد. شما دروغ بزرگی در تكنولوژی آموزشی بسته‌بندی شده در CD-RAM و نقش و نگارهای صفحات وب آموزش دهندگان تكنولوژیك خواهید یافت: فقط این محصولات را بخرید، آنها یاد گرفتن را سرگرم كننده خواهند كرد. شاید در سراسر آمریكای شمالی، من تنها كسی باشم كه عقیده دارد، یاد گرفتن، سرگرمی نیست و عقیده دارد كه كیفیت آموزش، نیاز به كار، انضباط و مشاركت و مسوولیت هم از جانب معلم و هم از جانب دانش‌آموز دارد. شما باید خودتان تكلیف خودتان را انجام دهید. راه میان بری برای بالا بردن كیفیت آموزش وجود ندارد. آموزش مثل پرداخت پول برای یك آدرنالین نیروبخش نیست، ولی یك رضایت عمیق پس از گذشت هفته‌ها، ماه‌ها و حتی سال‌ها حاصل می‌شود. اگر شما خودتان در برابر فعالیت یادگیری شركت نكنید، چیزی یاد نخواهید گرفت. برای كودكی كه نمی‌تواند در كلاس به درس توجه كند، این ابزار چه فایده دارد. او نمی‌تواند بیشتر از یك پاراگراف بخواند و قادر به نوشتن دیكته نیست. چرا كودكانی را كه ساعت‌ها وقت خود را در خانه صرف تماشای تلویزیون می‌كنند، در مدرسه نیز با تلویزیون‌های چند رسانه‌ای تغذیه می‌شوند؟
تبدیل كردن یادگیری به یك مسأله ساده تفریحی، مهم‌ترین كاری كه در زندگی می‌توانیم انجام بدهیم را بی‌ارزش می‌كند: یاد گرفتن و یاد دادن. این كار هم فرآیند آموزش و هم محصول آن را بی‌ارزش می‌كند. معلمان سعی می‌كنند آموزش را با تفریح و سرگرمی تلفیق كنند و دانش‌آموزان توقع دارند، بدون تلاش و كار بیاموزند و تحصیل دانش، به بازی‌های كامپیوتری تبدیل شود. استفاده از كامپیوتر، در چگونگی نگرش ما به كتابخانه‌هایمان نیز تغییر ایجاد می‌كند. «ساندی وب» قصد دارد، مجتمع كتابخانه‌ها را ببندد، او می‌گوید: ما نیازمندیم كه این قفسه‌های كتاب را كه از كتاب‌های تاریخ گذشته پر شده‌اند و به ندرت لای آنها باز می‌شود، خارج كنیم و CD-RAMهای كم هزینه و خطوط دستیابی سریع به اینترنت را جایگزین آنها نماییم. هورا! كامپیوتر، این كتابخانه‌های مزاحم را از دور خارج می‌كند و ما را از شر آن كتاب‌ها خلاص می‌كند. بعد از جشنواره كتاب سوزی، بگذارید سیاستمداران را هم از دور خارج كنیم. حالا كامپیوترها و تلفن‌ها به ما اجازه می‌دهند كه رأی‌گیری نماییم. در جامعه ما، بعد از كلیساها و مراكز نگهداری كودكان، تقریباً كتابخانه‌ها مؤسساتی هستند كه فاقد بودجه كافی هستند. در این زمینه، آنقدر بی‌توجهی شده است كه آموزشگاه‌های كتابداری به آموزشگاه مدیریت اطلاعات تغییر نام داده‌اند. ظاهراً بسیاری از كتابدارها نیز سراسیمه به خاطر از دست ندادن موقعیت‌شان، از هم اكنون خود را متخصصین اطلاعات نامیده‌اند. البته در عمل، هر شخص یك متخصص اطلاعات است. یك نانوا در اطلاعات مربوط به نان‌ها و كیك‌ها متخصص است. یك مورخ مطمئناً یك متخحصص اطلاعات است. همان طور كه یك پزشك می‌باشد. رانندگان تاكسی نیز همین طور. متخصص اطلاعات یك عنوان بی‌معنی و كلی است. ممكن است من ندانم كه یك متخصص اطلاعات چه كاری انجام می‌دهد، ولی مطمئناً می‌دانم كه یك كتابدار چه كاری باید انجام دهد. به مدت دو هزار سال، آنها مسوول خرید، مرتب كردن، فهرست كردن، حفاظت كردن و قابل دسترس كردن كتاب‌ها بوده‌اند. منابع سرشار تاریخی ما، پیشرفت تكنولوژی ما و آگاهی فرهنگی ما، نتیجه‌ی كار یك گروه از متخصصین اطلاعات نیست، بلكه نتیجه قرن‌ها تلاش كتابدارانی است كه به ندرت از آنها تقدیر شده است. هر چه قدر كه كتابدارها به میراث‌شان پشت می‌كنند و صورت‌هایشان را به سمت نمایشگر كامپیوترها برمی‌گردانند، به همان میزان از مجموعه كتاب‌های ما كمتر حفاظت می‌شود و كمتر قابلیت دسترسی پیدا می‌كنند. تغییر نام كتابدارها، نشانه تبدیل او از حافظ منافع فرهنگی، به عمل كننده حرفه‌ای اطلاعات است. آنها اكنون در خانه می‌نشینند و به نامه‌های الكترونیكی و پیام‌های اینترنتی پاسخ می‌دهند و در وب سیر می‌كنند. نمی‌توان آنها را سرزنش كرد.
ولی مسوولیت یك كتابدار، رسیدگی به برخی از پیام‌های مجازی اینترنت یا پاسخ به نویسندگان ناشناس بسیاری از فهرست‌های پستی نیست. آنها توسط یك جامعه واقعی از روح‌های زنده فراخوانده شده‌اند كه می‌خواهند عشق به خواندن را به بچه‌هایشان تزریق كنند. از آنها خواسته شده كه عشق به كتاب را نشان دهند، نه این كه در كار با یك دستگاه مهارت كسب كنند.
تعجبی ندارد، كتابدارنی كه علیه این تعصب الكترونیك به پا می‌خیزند، به صورت پیاپی نادیده گرفته شده و كنار گذاشته می‌شوند. اصحاب تكنولوژیك از هر انتقادی متنفر هستند، یك مقاله در مقابله با دولت بنویسند، هیچ كس شما را هرج و مرج طلب نخواهد خواند. كتابی منتشر كنید در انتقاد از پاپ، حتی یك كاتولیك متدین هم شما را به الحاد متهم نخواهد كرد. ولی یك شك معقول و صحیح در مورد كامپیوترها ایجاد كنید، به شما برچسب «ضد تكنولوژی» خواهند زد و می‌گویند كه باید درون یك غار، بدون استفاده از آب و برق زندگی كنید.
بدون هیچ بحثی، بلای خانمان سوز تكنولوژی امروزی، از بودجه كتابخانه‌ها تغذیه می‌كند. بنابر نتایج یك تحقیق منتشر شده در مجله «اسكول لایبوری ژورنال» در سال ۱۹۹۴، هزینه‌های یك مدرسه در امور سمعی و بصری و تجهیزات كامپیوتری، تقریباً برابر با هزینه‌های مربوط به كتاب و كتابخانه بود. در سال ۱۹۹۸، كامپیوترها از كتاب‌ها پیش افتادند. این تفاوت مانند قارچ رشد كرد. به عنوان مثال، بودجه سال ۲۰۰۲ برای مدرسه‌ی نرث كالین سنترال اسكول در غرب نیویورك، در تجهیزات مربوط به كامپیوتر ۰۰۰/۲۵۵ دلار تعیین شد، در حالی كه برای كتاب و منابع كتابخانه، كمتر از ۱۲۰۰۰ دلار معین شده بود.
یك مجموعه كتاب، مجله و روزنامه فهرست شده را با تعداد بسیار زیادی ایستگاه كار با كامپیوتر همراه با تكنولوژی پیشرفته اینترنت كه با نرم‌افزار چند رسانه‌ای كامل شده است، مقایسه كنید. كدام یك بیشتر دوام خواهند آورد؟ كدام یك به كودكان، نوجوانان، افراد بالغ و كهن‌سالان همسایه بهتر خدمت‌رسانی خواهند كرد؟ كدام یك موجب پیشرفت خواندن، مطالعه و اندیشه خواهد بود؟ كدام یك بیشتر شبیه اسباب بازی به نظر می‌رسد؟ كدام یك بهتر از میراث ما حفاظت خواهد كرد و در محیط مدرسه، دوستی را پرورش می‌دهد؟ چه اتفاقی خواهد افتاد، هنگامی كه اینترنت به صورت جهانی در دسترس همگان باشد و هیچ كس برای جست‌وجوی اطلاعات، نیازمند مراجعه به كتابخانه‌ها نباشد؟ آیا كتابخانه‌ها به كلی بسته خواهند شد؟ خوب. كدام یك وضعیت كتابخانه شما را بهتر خواهد كرد؟ در اختیار داشتن تعداد زیادی كامپیوتر؟ هزاران كتاب؟ داشتن یك دستیار كتابداری برای یك سال؟ آیا سیم‌كشی در كتابخانه‌هایمان یك راه خوب برای آموزش عشق ورزیدن به خواندن است؟ خوب، من نمی‌توانم در مورد راه مؤثرتری برای نابود كردن یك كتابخانه از طریق سیم‌كشی در آن فكر كنم. سوزاندن كتاب‌ها كه قرن‌ها كار متحجرین، سانسورچی‌ها و دیكتاتورها بوده و موفق نشده‌اند نیز كتابخانه را نابود نخواهد كرد. همچنین شما با یك قلم سیاسی نیز نمی‌توانید كتابخانه‌ها را ببندید، كتابخانه‌ها در میان توده مردم بسیار محبوب هستند. نه، مهم‌ترین راه برای ویران كردن كتابخانه‌ها، پنهان كردن كتاب‌ها در گنجه‌ها و انبارها و جایگزین كردن متخصصین اطلاعات به جای كتابدارها؛ شكار كردن كمك‌های دولتی برای خرید كامپیوترها و نرم‌افزارهایی كه به سرعت كهنه و قدیمی می‌شوند؛ تأمین مشتری‌ها با CD_RAMها و سایت‌های سرعت‌بالای اینترنتی و تشویق كردن بچه‌ها به گشت و گذار در وب، به جای تشویق آنها به خواندن كتاب است. در چنین شرایطی خیلی زود مطالعه كنندگان از كتابخانه‌ها دور خواهند شد. من از بلااستفاده كردن‌های پیاپی كتابخانه‌هایم خشمگین هستم. من از اینكه شاهد تحقیر آموزش توسط تكنولوژی هستم، عصبانیم. من بسیار غمگین هستم كه شاهد كتابدارهای فراوانی باشم كه اجازه می‌دهند، حاصل كار آن مؤسسات فرهنگی ـ كتابخانه‌ها ـ كه هزاران سال به جامعه ما خدمت كرده‌اند، از بین برود. زیرا در مبارزه برای آزادی و كسب سواد، مهم‌ترین سلاح‌های ما كتاب‌ها و كتابخانه‌ها هستند. از آنها استفاده كنید. قدردان آنها باشید. آنها را حفظ كنید.
درباره نویسنده:
«كالیفورد استول» غالباً در مورد تكنولوژی می‌نویسد. نام آخرین كتاب او این است: «تكنولوژی پیشرفته‌ی بدعت‌گذار: چرا كامپیوترها به مدارس تعلق ندارند».
كالیفود استول از دبیرستان «بوفالو» با دریافت یك ستاره آبی به خاطر خدمت شایسته، فارغ‌التحصیل شده است. بعد از تحصیل در دبیرستان، او روی تی‌شرت‌ها عكس چاپ می‌كرد، ماشین‌های بازی پین بال را تعمیر می‌كرد و پس از ادامه تحصیل، موفق به اخذ درجه ph.D در علوم فضایی شد. او تاكنون در مؤسسه تلسكوپ فضایی بالتیمور، انجمن مطالعات كوه‌ها در شهر نانجینگ چین، در مركز اختر فیزیك «هاروارد اسمیت» كار كرده است. هر چند وی تاكنون ۳۰ سال با كامپیوترها سروكار داشته است. آخرین كتاب او به مسأله مرسوم شدن كامپیوتر در كلاس مدارس اعتراض می‌كند. اكنون استول در خانه نشسته است، با دو فرزندش كه بدون تلویزیون، كامپیوتر و بازی‌های كامپیوتری در حال رشد كردن و بزرگ شدن هستند.

نویسنده: كلیفورد استول
منبع: ماهنامه سیاحت غرب، سال دوم، شماره چهاردهم، شهریور ۱۳۸۳
منبع : شبکه فن آوری اطلاعات ایران


همچنین مشاهده کنید