جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

اسلام، مسلمان، رسانه ی اروپایی


در جریان جنگ های صلیبی، دانش و تمدن اسلامی كه آن زمان در اوج خود بود، به میان اروپاییان راه پیدا كرد و دانش مندان آنان را با شاخه های متعدد و كاربردی از علوم مختلف (نجوم، طب، كیمیا، ریاضیات، هندسه، فلسفه، جامعه شناسی، جغرافیا، زبان شناسی، موسیقی و...) آشنا كرد. با آشنایی اروپاییان با دانشی كه نتیجه ی چند سده تلاش و تفكر دانش مندان و اندیش مندان اسلامی و ایرانی بود، رنسانس ممكن شد و مردم اروپا رفته رفته از روزهای تاریكی كه با جهالت شان در آن سر می كردند، به در آمدند و بساط دانش و تحقیق در اروپا رونق گرفت. با پیش رفت های علمی اروپاییان از یك سو و رخوت و سستی حاكم شده بر جهان اسلام از سوی دیگر، آنان كم كم به قدرت علمی و دانش پیش رفته تری دست پیدا كردند كه تدریجاً به برتری سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اروپا بر جهان اسلام و - به طوركلی- جهان شرق انجامید؛ برتری ای كه هرچند روزبه روز از آن كاسته می شود، اما هنوز وجود دارد.
در طول سال های پس از رنسانس كه اروپا را از خاك بلند كرد، دانش مندان و محققان اروپایی رفته رفته روزگار درخشان تمدن اسلامی و دیگر تمدن های شرقی را فراموش كردند و خود را در جای گاه همیشه برتر علمی دیدند. این نگاه، شرق شناسان و اسلام شناسان را در جای گاه كاشفان تمدن های عقب مانده و دور از بشریت تصور می كرد كه سعی دارند نشانه هایی از تمدن و زندگی مدرن را در جامعه های اسلامی و شرقی پیدا كنند تا بهتر بتوان با آنان ارتباط برقرار كرد. به خصوص با اوج گرفتن دوران استعمار كشورهای اروپایی كه توان زیادی صرف كشف و شناسایی سرزمین های جدیدی از كره ی زمین می كردند، این طرز تلقی مكتشفانه و از موضع برتری بیش از پیش در محافل دانش گاهی و در میان دانش مندان اروپا تقویت می شد.
در نگاهی خوش بینانه، دست گاه استعماری كشورهای غربی مردم كشورهایی را كه هنوز به جمع كشورهای استعمارگر و از نظر علمی پیش رفته نپیوسته بودند، مردمی عقب افتاده و دور از تمدن بشری تصور می كرد. به همین دلیل با خرج كردن بودجه های فراوان برای دانش مندان و مكتشفانی كه این مردم را مطالعه می كردند، قصد داشت این مردم عقب مانده را بشناسد، بلكه بتواند كمكی به متمدن شدن ایشان كند! در چنین نگاهی، مردم شرقی هم واره مردمی عقب مانده و دور از تمدن بوده اند و هیچ گاه سابقه ای از زندگی متمدنانه را تجربه نكرده اند و از این رو باید به ایشان كمك كرد كه مثل غربی ها بشوند تا از زندگی شان لذت ببرند.
با پشت سر گذاشته شدن دوران استعمار كهنه و درپیش گرفتن سیاست های جهانی متفاوت توسط دولت های اروپایی، نگاه دانش مندان و تحلیل گران مسائل اجتماعی نسبت به جامعه های شرقی تغییر كرد. در این مدت از یك سو دانش مندان و متفركان شرقی بار دیگر فرصت پیدا كرده بودند خودشان را نشان دهند و با حضور در محافل آكادمیك غربی، چهره ی عقب مانده و نامتمدن مردم شرق را نزد دانش مندان و متفكران غربی به بود دهند، و از سوی دیگر دانش مندان غربی با مطالعه های جدی تری كه روی گذشته و تاریخ جامعه های شرقی به انجام رساندند، به پیشینه ی متمدنانه و درخشان تمدن های شرقیو از جمله اسلام آگاه شدند. به این ترتیب تصور اولیه ی این دانش مندان راجع به سطح تمدن و پیش رفت در میان شرقیان، ترمیم شد و به آن چه در واقعیت هست، شباهت بیش تری پیدا كرد.
نگاه پسااستعماری دانش مندان و تحلیل گران غربی به شرق و مردم آن، همان نگاهی است كه ام روز وجود دارد. از این دیدگاه، مردم شرق كه در تاریخ خود گذشته ای درخشان و قابل افتخار دارند، مردمی هستند مستعد و آماده ی پیش رفت. به همین دلیل باید با تشویق شرقیان به درپیش گرفتن زندگی متمدنانه (بخوانید درپیش گرفتن زندگی غربی)، آنان را به جمع مردم متمدن جهان پذیرفت؛ و این یعنی پیداكردن كوچك ترین عناصر زندگی شرقی كه به زندگی غربی شبیه است و تاكید بر آن عناصر.
با این حساب، آن چه این روزها در هفته نامه ها و ماه نامه های غربی یا در برنامه های مستند تلویزیون های اروپایی و آمریكایی درباره ی اسلام و مسلمانان منتشر می شود، با كمی تفاوت خیلی شبیه چیزی است كه پیش تر در سفرنامه های جهان گردان غربی و تك نگاری های شرق شناسان اروپایی و آمریكایی می خواندیم؛ همان نگاه مكتشفانه به اسلام و مسلمانان كه هربار با پیداكردن نشانه ای از تمدن و انسانیت در میان آنان، به شگفت می آید و ذوق وشوق خود را با فریادزدن آن نشانه ها ابراز می كند- و این نشانه ی تمدن نمی تواند چیزی باشد جز نشانه ای از زندگی غربی و البته از نگاه این مكتشفان شرق شناس، همیشه تمدن همان است كه در اروپا و آمریكا پیدا می شود !
با این وصف هیچ عجیب نیست در بیش تر گزارش های مستندی كه رسانه های غربی درباره ی اسلام و مسلمانان تهیه می كنند، عناصر غربی زندگی مسلمانان اصلی ترین موضوع موردتوجه آنان است. این رسانه ها بیش از هر چیز به قسمت هایی از زندگی روزمره ی مسلمانان توجه می كنند كه برای مخاطب غربی شان آشنا و ملموس است؛ قسمت هایی كه اتفاقاً لزومی بر ارتباط شان با میزان دین داری مسلمانان و رابطه ی آنان با اسلام نیست. چهره ی مسلمان دوست داشتنی تایم و نیوزویك و اكونومیست و سی ان ان و بی بی سی، چهره ای است كه چندان تفاوتی با یك جوان غربی معمولی ندارد، مگر در نامی كه ریشه ی عربی یا شرقی اش هنوز رنگ نباخته است. چهره ی اسلام محبوب این رسانه ها هم چهره ای است ساده شده و دم دستی از یك دین شرقی، بدون اشاره به محتوا و آموزه های آن و البته گاه با تاكید بر رفتارهای خشونت آمیزی كه در بعضی موارد در این دین تشویق شده اند.تایم یكی از مجله هایی است كه هم واره توجه زیادی به تحلیل زندگی مسلمانان و به ویژه وضعیت آنان در اروپا و آمریكا داشته است. با یك جست وجوی اینترنتی ساده در time.com و نگاهی به گزارش ها و گفت وگوهای متعددی كه با همین موضوع در این مجله منتشر شده اند، به خوبی می توان دریافت موضوع اسلام و مسلمانان چه اندازه موردتوجه تحریریه ی این هفته نامه بوده است. به ویژه پس از حمله ی نیروهای -هنوز- ناشناس به برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورك و بالاگرفتن بحث اسلام گرایی افراطی و بنیادگرایی گروه هایی چون طالبان، توجه تایم به اسلام و مسلمانان دوچندان شد و بر شیوه های زندگی اسلامی مسلمانان در غرب متمركز شد.
آن چه درباره ی مسلمان دوست داشتنی و اسلام محبوب رسانه های غربی نوشتم، درباره ی هفته نامه ی تایم هم صدق می كند. به عنوان نمونه، به یكی از گزارش های نسخه ی اروپایی مجله ی تایم درباره ی اسلام و مسلمانان نگاهی می اندازیم كه در شماره ی ۲۴دسامبر???? این مجله و در زمانی كه اعتراض های مسلمانان اروپا به حمله ی ایالات متحده و بریتانیا به افغانستان در اوج بود، به چاپ رسیده است. نیكولاس لوكوزنه گزارشش را با عنوان اسلام در اروپا: ایمانی در حال تغییر *، در یك زیرتیتر این گونه معرفی می كند: با تطبیق دادن آموزه های سنتی با واقعیت های زندگی در غرب، مسلمانان جوان نوع تازه ای از دینشان را شكل می دهند.
این گزارش با تصویری به رنگ سرخ تند در پس زمینه ی صفحه آغاز می شود كه در میانه ی آن دختر جوانی كه چهره ای عربی دارد، به شیوه ای شرقی می رقصد و دورتادور او را جوانان هم سنّ وسالش گرفته اند. در شرح عكس كه پاسكال لافِی آن را گرفته، آمده است: جوانان مسلمان در یك جشن پاریسی، شروع رمضان را گرامی می دارند. بااین حال گزارش با توصیف تصویری از جلسه ای متفاوت آغاز می شود:
این جا یك محل اجتماع در ساحل شمالی رودخانه در مركز پاریس است، جایی كه قبلاً یك انبار وسایل كارگاهی بوده است. میانه ی اكتبر است، فقط چندروز از بمباران افغانستان توسط ارتش ایالات متحده می گذرد و مجله ی فرانسوی لامِدینا -كه به عنوان نماینده ی جمعیت مسلمان فرانسه شناخته می شود- در پِی عواقب حملات ۱۱سپتامبر، یك نشست عمومی برای بزرگ داشت اسلام ترتیب داده است.
فضا هیجان زده است. درحالی كه بیش تر زنان سرهاشان را با روسری پوشانده اند، مردانی كه در جلسه هستند جین و لباس اسپورت پوشیده اند. به جز چند استثنا، مخاطبان سخن ران از جوانانی بیست وچندساله با ریشه هایی از آفریقای شمالی تشكیل شده اند. طارق رمضان استاد ۳۹ساله ی دانش گاه سوییس پشت تریبون قرار می گیرد و سخن رانی اش را آغاز می كند؛ كسی كه پدربزرگش جنبش احیای دینی اخوان المسلمین مصر را در سال???? پایه گذاشت. طارق رو به سالنی كه از جمعیت پر شده است، می گوید: ام روز بیش از هروقت لازم است برادرانمان را مورد سوال قرار دهیم. بر ذمه ی من است كه بگویم &#۰۳۹;شما حق ندارید قرآن را اسباب توجیه جنایت هاتان قرار دهید!&#۰۳۹; نظام فرانسه با بدگمانی همیشگی اش نسبت به دین، رمضان را به دیده ی شك نگاه می كند اما ام شب او مستدل و منطقی حرف می زند.
بعد زن جوانی پشت میكروفن قرار می گیرد. با حجاب تیره ای كه بر سر دارد، او می تواند از هرجای جهان اسلام باشد اما درباره ی لهجه ی خالص جنوب پاریسی اش نمی توان تردیدی به خود راه داد: ام روز بر هر مسلمانی است كه هركار می تواند بكند تا حقیقت دینش را بشناساند. سكوت سالن با تشویق رعدآسای جمعیت فرو می ریزد.
هرچند بیش تر رسانه ها بر اقلیت سخت سری متمركز شده اند كه مسلمانان را به نبرد مسلحانه با آمریكا دعوت می كند، اما اكثریت فراگیری از مسلمانان اروپایی دین شان را به عنوان یك دین میانه رو تلقی می كنند. پیمایشی كه توسط آژانس موری برای چشم شرقی - پرفروش ترین روزنامه ی آسیایی در بریتانیا- نشان می دهد كه ۸۷درصد مسلمانان بریتانیا گفته اند نسبت به این كشور وفادار هستند؛ هرچند ۶۴درصد هم به حملاتی كه به ره بری ایالات متحده به افغانستان شده ، معترض هستند.
این مردمان و هزاران تن دیگر مانند ایشان، خطّ جدیدی از اسلام را شكل می دهند؛ خطی از اسلام كه قصد دارد انگاره های بنیادین ایمان اسلامی مانند عدالت اجتماعی و تسلیم در برابر خواست خداوند را با واقعیت های زندگی ام روز اروپایی تطبیق دهند. هرچند این فرآیند مدت هاست كه در جریان بوده، اما اتفاقات ۱۱سپتامبر و مارجراهای پس از آن، ضرورت تازه ای به این روند بخشید.
برای بسیاری از ۱۲.۵میلیون نفر مسلمان اروپایی، اكنون زمان آن است كه به عنوان مومنانی كه در اروپا به دنیا آمده اند و رشد پیدا كرده اند، اسلام را در پس زمینه ی هویت شان بازتعریف كنند. نتیجه ی این بازتعریف، یك جور اسلام اروپایی است. به این ترتیب این دین مبتنی بر قرآن با ممنوعیت هایی كه برای الكل و ربا قائل است، ام روز به طرز غیرقابل انكاری به ارزش های &#۰۳۹;غربی&#۰۳۹; مانند تساهل، مردم سالاری و آزادی های اجتماعی شناخته می شود. این نگاه نو، می تواند با تحت تاثیرقراردادن جهانی كه پدر بزرگ ها و مادربزرگ های این جوانان پشت سر خود باقی گذاشته اند، به نتیجه ی خوبی برسد.

منبع:خردنامه همشهری ، شماره ۵۶
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید