جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

غرب و اسلام میانه‌رو


توصیه به غرب برای برقراری ارتباط با جنبش‌های سیاسی اسلامی مخالف خشونت در جهان عرب و متحد كردن آنها به منظور ارتقای دموكراسی به صورت امری رایج در آمده است. دو عامل مهم در تغییر ادراك آمریكا و اروپا، از منتسب كردن همة اسلام‌گرایان به عنوان افرادی متعصب و غیرمنطقی در پی حملات ۱۱ سپتامبر، به سمت قائل شدن تمایزاتی عملی میان مسلمانان طرفدار خشونت و مخالفان آن و بین اسلام‌گرایان تندرو و میانه‌رو دخیل بوده است : مسیر مشكل دموكراتیك كردن جهان عرب و پراگماتیسم ( عمل‌گرایی) جدید درون گسترة اسلام‌گرایی. با وجود این، هم ایالات متحده و هم اروپا هنوز راهبردهای سیاسی روشنی برای مقابله با جنبش‌های اسلام‌گرا ندارند. تردیدهای موجود دربارة میزان تعهد این جنبش‌ها به اصلاحات دموكراتیك و نیت واقعی آنها كه در پس پراگماتیسم آنها نهفته است، مانع از حركت به سمت فعال كردن آنها می‌شود. فقدان جنبش‌های اپوزیسیون قابل قبول با تشكیلات پایدار عامه‌پسند، نشان دهندة تنگنا در تغییر ساختار دموكراتیك جهان عرب است. ایجاد اصلاحات در حكومت‌‌های خودكامه، هرگز از حركت‌های اصیل طبقه حاكمه مستبد سرچشمه نمی‌گیرد. تلاش‌های بین‌المللی جهت ارتقای دموكراسی در كشورهایی كه در آنها موازنه حاكمیت غیردموكراتیك هنوز برای طبقه حاكمه قابل دوام است، با شكست مواجه خواهد شد. بدون تشكیل اپوزیسیون گسترده، ممكن است حاكمان خودكامه مراكش و بحرین بدون توجه به فشارهای كنونی غرب، بتوانند از طریق ایجاد دموكراسی نمایشی بر پایة اصلاحات ظاهری و یا عدم پذیرش تقاضای آمریكا و اروپا برای دموكراسی به بهانه دخالت خارجی در امور داخلی خود به موجودیت خود ادامه دهند. سیاست‌های ارتقای دموكراسی غربی و برنامه‌های چند سال گذشته، لیبرال‌های عرب را به عنوان شركای استراتژیكی نگریسته كه پیش‌بینی می‌شود به تدریج بتوانند در برابر حكومت‌های خودكامه بایستند و دموكراسی را به پیش ببرند. مطمئناً، بیش از یك دلیل خوب برای حمایت ایالات متحده و اروپا از احزاب لیبرال و NGO های سكولار در منطقه وجود دارد. ازجنبه سیاسی و هنجارهای اجتماعی، لیبرال‌های عرب، نظام ارزشی سیاسی غرب را به سه دلیل قبول دارند: تابعیت جهانی، دموكراسی و اجرای قانون. اهداف آنها در راستای تمایلات غرب برای تساهل و كثرت‌گرایی جوامع عرب قرار می‌گیرد. آنان به زبانی سخن می‌گویند كه برای جوامع سیاسی و روشنفكر آمریكا و اروپا قابل فهم و معتبر است.
با این حال تنگنای پیش‌روی لیبرال‌های عرب، انزوای آنها در داخل كشور‌هایشان است. به رغم موقعیت پذیرفته شده آنها در غرب، اعراب لیبرال‌ در دنیای عرب هنوز قادر به ایجاد تشكیلات قابل قبول در جوامع خود یا ایجاد اصلاحات سیاسی تأثیرگذار نیستند. با وجودحاكمانی كه مایل به حفظ قدرت هستند و نیز اپوزیسیون لیبرال ضعیف، ایالات متحده و اروپا اگر نسبت به ارتقای دموكراسی در منطقه حساس و جدی هستند، راهی به جز همكاری با سایر نیروهای سیاسی عرب ندارند.
جنبش‌های اسلام‌گرای مخالف خشونت، از جمله شاخه‌های مصری و اردنی اخوان المسلمین و حزب اعتدال و توسعه مراكش، ریشه‌های محكمی در ساختار اجتماعی و فرهنگی كشورهای عرب داشته و در نتیجه دارای امكانات بالقوه فراوانی برای به وجود آوردن متحدان خارجی جهت ایجاد تغییرات سیاسی هستند. از سویی دیگر، تغییرات اخیر در جنبش‌های سیاسی اسلامی، همكاری كشورهای غربی با بعضی از آنها را آسان تر كرده است. طی دهة گذشته، جنبش‌های اسلام‌گرا، بر پایة اولویت‌ دادن به اصلاحات دموكراتیك تدریجی به عنوان راهی برای پیشبرد تمامیت سیاسی و تنها استراتژی قابل اعتماد برای رویارویی با خودكامگی درجهان عرب، به سوی عمل‌گرایی بیشتر حركت كردند. علاوه بر آن، عمل‌گرایی جدید در بین جنبش‌های اسلام‌گرای مخالف خشونت، در فضایی آزاد نسبت به سیاست‌های آمریكا و اروپا در جهان عرب و گرایش برای برقراری ارتباط با آنها بدون ملاحظات ایدئولوژیكی، تحقق‌پذیر است. این تغییر به ویژه برای ایالات متحده، بیانگر یافتن موقعیتی برتر برای همكاری با مقبول‌ترین اپوزیسیون‌ها در جهان عرب و گسترش حداقل روابط استراتژیك با آنها است. اما چالشی كه اسلام‌گرایان میانه‌رو با آن مواجه هستند،‌ ادامة عزم رژیم‌های عربی در جهت انزوای آنها از فضای سیاسی، حتّا در زمان شكل‌گیری روند تدریجی اصلاحات است و سیاست مقامات در مورد آنها بر پایة ترس از محبوبیت اسلام‌گرایی استوار است. به رغم تداوم‌انزوای اسلام‌گرایان میانه‌رو طی چند سال گذشته، آنها درباره گزینه استراتژیك خود یعنی ایجاد تدریجی اصلاحات سیاسی تردید نداشته‌اند. حكومت‌های عرب برای مدت‌ها با حمایت و یا دست كم تأیید خاموش ایالات متحده و اروپا به سركوب جنبش‌های اسلام‌گرا از طریق تكرار سندروم معروف الجزایر و یا كابوس به قدرت رسیدن متعصبین ضد غربی طی انتخابات پرداخته‌اند. با وجود این، با آغاز دهة ۹۰ میلادی، سیاستمداران عرب به نحو چشمگیری تغییركردند. در حال حاضر، مستثنی كردن اسلام‌گرایان مخالف خشونت از جو سیاسی حاكم، فرصت ایجاد اصلاحات دموكراتیك در منطقه را بیش از هر چیز دیگر تضعیف می‌كند. طی چند سال گذشته، لیبرال‌های عرب به تدریج با اسلام‌گرایان میانه‌رو به توافق رسیده و در مبارزه برای ایجاد اصلاحات با آنها همكاری كرده‌اند. برای تحقق دموكراسی متحدان ملی مذهبی و سكولار، وسیله‌ای برای اعتراض به حكومت‌های خودكامه و جلب حمایت همگانی نسبت به لزوم ایجاد تغییرات سیاسی هستند. از سویی دیگر، اسلام‌گرایان فرصت را برای متحد شدن غنیمت شمرده و خود را در مركز جنبش‌های اپوزیسیون روبه رشد در سراسر منطقه قرار داده‌‌اند. در مراكش، لبنان و مصر، اختلاف میان لیبرال‌ها و اسلام‌گرایان همچنان محسوس اما میزان تلاقی آنها با سیاست‌های ملی به صورت سیستماتیك روبه رشد است. قدم‌های مثبتی در این زمینه برداشته شده است. با حضور اسلام‌گرایی، چارچوب‌های دموكراتیك اپوزیسیون تأثیر به مراتب بیشتری دارند تا بدون آن. ایالات متحده و اروپا باید همكاری خود را با اسلام‌گرایان میانه‌رو هر چه بیشتر كنند وتغییر سیاسی در منطقه با به همكاری فراخواندن جنبش‌های اسلامی و تشكیلات مردم پسند آنها، به بهترین نحو امكان‌پذیر خواهد بود.

منبع: مؤسسه كارنگی
منبع:سایت عملیات روانی
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید